English Version
English

قضاوت کردن از روی ناآگاهی و جهالت کار آسانی است

قضاوت کردن از روی ناآگاهی و جهالت کار آسانی است

قضاوت یعنی تحلیل رفتار و گفتار دیگران. قضاوت کردن صرفاً تلاش ما برای ایجاد یک طبقه‌بندی از بهتر و بدتر، خوب و بد و تعریف ارزش برای همه و هر چیزی است که می‌بینیم. البته ناگفته نماند قضاوت کردن برای بقای انسان ضروری است، دلایل زیادی وجود دارد که ما را به سمت قضاوت کردن سوق می‌دهد.

«کارل یونگ» روانشناس معروف معتقد بود فکر کردن دشوار است به همین دلیل است که اکثر مردم قضاوت می‌کنند؛ از طرفی قضاوت آسان است و به تفکر و استدلال زیادی نیاز ندارد. ‌ما یاد گرفته‌ایم تحلیل و طبقه‌بندی کنیم و به همه‌چیز یک برچسب بچسبانیم و میزان کمی را هم که‌دریافت کرده‌ایم به‌کل ماجرا تعمیم دهیم، درواقع کوه یخ را به‌عنوان کل آن در نظر می‌گیریم درحالی‌که ۹۰درصد کوه یخ زیرآب پنهان است.

انسان به واسطه اختیار که خداوند به او داده فطرتا قاضی به دنیا آمده و در سرنوشت و انتخاب راه خود اختیار کامل دارد، خداوند به همراه اختیار که به انسان داده یک شعبده هم به‌کاربرده است و گنج را مستقیم به انسان نداده است، انسان را بر سر یک دوراهی قرارداد که یک‌راه به گلستان و یک‌راه به آتش می‌رود.

شعبده‌بازی خداوند این است که وقتی پا در گلستان می‌گذاری از کویر سر درمی‌آوری و وقتی پا در کویر می‌گذاری از گلستان سردر می‌آوری. قضاوت کردن از راه درست‌کار خیلی مشکلی است و ابزار خودش را می‌خواهد که هرکسی این ابزار را در اختیار ندارد کسانی که کارشان قضاوت است از اعتبار و احترام خاصی برخوردارند و حتی برای قضاوت کردن‌حقوق نیز دریافت می‌کنند و در جامعه از جایگاه بالایی برخوردارند، اما قضاوت کردن از راه دوم که از روی ناآگاهی و جهالت است بسيار کار آسانی است و ما قضاوت کننده هستیم.

هیچ‌کس نمی‌تواند ادعا کند که قضاوت نمی‌کند چون کارکرد طبیعی مغز ماست، کاری که می‌توانیم انجام دهیم متوقف کردن قضاوت نیست.

متوقف کردن قضاوت مثل درخواست فکر نکردن است، زیرا مغز ما ماشین تولید فکر است ما کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که بر مبنای قضاوت خود رفتار نکنیم.

همان‌طور که گفته شد اگر از روی ظاهر و بدون اطلاعات و آگاهی در مورد چیزی یا شخصی قضاوت کنیم کم‌کم مسئله جهالت پیش می‌آید.

جهالت مترادف با نادانی می‌باشد و برای قضاوت پیش‌نیازی لازم نیست، وقتی‌که جهالت وجود داشته باشد ترس، منیت و ناامیدی را با خود به همراه می‌آورد. در کنار هم قرار گرفتن دو کلمه قضاوت و جهالت قطعاً مفهوم خاصی بوجود می‌آید اما پسندیده نیست و انسان را به‌طرف زوال و نابودی می‌کشاند.

شخصی که از روی جهل و ناآگاهی قضاوتی را انجام می‌دهد باید با کینه، نفرت و از روی حسادت و خودخواهی عمل نماید و تیرهای نامرئی کینه، نفرت و حسادت را به‌طرف فرد مورد قضاوت پرتاب نماید واین تیرها در صور پنهان رها می‌شود و مشمول فاصله و زمان هم نمی‌شود.

وقتی این تیرها به شخص موردنظر برخورد می‌نماید جنگی علنی شروع‌شده و قاعدتاً با مقابله‌به‌مثل مواجه می‌شود و با برگشت نیروهای منفی و اصابت آنها به شخص قضاوت کننده باعث تخریب‌های شدید ذهنی و از بین رفتن انرژی انسان می‌گردد و انسان در وجود خود احساس سنگینی می‌نماید.

انسان تا زمانی که قضاوت می‌کند اسیر افکار پوچ و بیهوده می‌باشد و باعث کور شدن بصیرت شخص می‌شود تا نتواند معایب خودش را ببیند و انرژی انسان صرف جنگیدن با دیگران می‌شود و قادر به تزکیه و پالایش خود نمی‌باشد. این فرایند روی قضاوت‌های بی‌مورد و قیاس کردن و محکوم کردن انجام می‌گیرد و اگر انسان این فرایند را متوقف کند و دست از قضاوت و محکوم کردن دیگران بردارد نتیجه معکوس به دست می‌آید و شرایط و مراحلی مهیا می‌شود که بخش صفت ناخالص پنهان در‌ وجود خودش را پیدا کند. البته این کار آسانی نیست و باید آرام‌آرام انجام گردد و باگذشت زمان بتواند ذره‌ذره تاریکی‌ها را در وجود خودش پیدا کند و با‌ تزکیه و پالایش به حال خوش برسد.

به قلم: راهنمای محترم آقای مهدی کمالی لژیون 22
تهیه‌کننده: مسافر حسین مظاهری لژیون ۱۲

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .