English Version
English

گروه خانواده- برای دسترسی به صور پنهان باید یک سری حس‌های ما باز شود

گروه خانواده- برای دسترسی به صور پنهان باید یک سری حس‌های ما باز شود

دومین جلسه از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران لژیون الیگودرز با استادی پهلوان راهنما همسفر مهتاب، نگهبانی همسفر معصومه و دبیری همسفر مریم با دستور جلسه «وادی چهارم و تاثیر آن روی من» در روز پنجشنبه ۳۱ خرداد ماه ۱۴۰۳ در ساعت ۱۵:۳۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان مهتاب هستم یک همسفر
خدا را شاکرم که در جمع دوستان محبت در لژیون الیگودرز هستم و سپاسگزارم از  نگهبان محترم لژیون سردار، همچنین ایجنت محترم و مرزبان‌های عزیز که شرایط خدمت را برای من فراهم کردند. سپاسگزارم از آقای مهندس و استاد سردار که این بستر را برای ما فراهم کردن که از آموزش‌های ناب کنگره استفاده کنیم و آنها را در زندگی خود عملیاتی کنیم. همچنین از تک تک عزیزانی که با تمام وجودشان، برای احیا و برگزاری این حرکت بزرگ کمک کردند. من لحظه شماری می کردم که در جمع خانواده خودم در لژیون الیگودرز باشم.
دستور جلسه وادی چهارم و تاثیر آن روی من: ما در وادی اول درست تفکر کردن را می آموزیم و در وادی دوم از پوچی و ناامیدی که وحشتناک‌ترین نیروی بازدارنده است رها می‌شویم و وادی سوم به ما می‌گوید که هیچ‌کس به اندازه خودت به تو فکر نمی‌کند و باری که بر روی دوشت هست باید خودت حمل کنی و به زمین بگذاری اینجا برای حل مشکلات تصمیم می‌گیریم که از خداوند کمک بگیریم و راه حل را از خداوند بخواهیم، وادی چهارم به من می‌گوید در مسائل حیاتی به خداوند مسئولیت دادن یعنی سلب مسئولیت از خویش و خداوند مسئولیت را به خود من واگذار می‌کند و یک ابزارهایی را در من قرار می‌دهد که با دانایی و اختیاری که دارم از مراحل مختلف عبور کنم و از تاثیرات این وادی بر روی زندگی خودمان اگر بخواهیم صحبت کنیم، زمانی که در ماورا ساکنین جمع شدند خداوند گفت: می‌خواهم یک خلق جدیدی را به نام انسان به وجود بیاورم و ساکنین گفتند؛ می‌خوای خلقی را به وجود بیاوری که در زمین فساد و قتل خونریزی کند و خداوند در جواب گفت من چیزی را می‌دانم که شما نمی‌دانید چیزی را که خداوند می‌دانست این بود که اگر به انسان اختیار داده در ادامه امکان دارد که انسان مرتکب خونریزی و فساد بشود ولی با تجربیاتش می‌توانست یک سری چیزها را کسب کند.
وقتی به انسان اختیار داده می‌شود مراحل نفس اماره و لوامه و مطمئنه هم مطرح می‌شود اختیار در انسان آنقدر قدرتمند است که انسان‌های توانمندی مثل آدم و حوا که در بهشت بودند توسط این اختیار دچار اشتباه شدند و سقوط کردند.و خداوند آنها را درپایین‌ترین درجه نفس قرارداد.  وقتی در پایین‌ترین درجه نفس قرار می‌گیریم برای این است که قدرت پذیرش و ظرفیتمان را بالا ببریم و بتوانیم به صلح و آرامش و امنیت و اعتماد به نفس برسیم. در این وادی در مورد صور آشکار و پنهان هم صحبت شده است. حتی یک کلام هم دارای صور آشکار و صور پنهان است؛ صور آشکار ما همان جسم ما که ما در موردش زیاد اطلاعی نداریم و شناخت صور پنهان ما برمی‌گردد به شناخت خداوند. و در اینجا مطالب مهمی را مطرح می‌کند که اگر بخواهیم خدا را بشناسیم اول باید خود را بشناسیم و از خودشناسی به خداشناسی برسیم که این‌ها همان سفر دوم و در نهایت سفر سوم هست و وقتی صحبت از صور پنهان می‌شود می‌گویند: هسته خارج از جسم که یک بعد آن جسم خودمان است و برای شناخت جسم ما هنوز اطلاعات بسیار کمی در مورد آن داریم و انسان در مرحله شناخت به پایین‌ترین درجه یعنی سلول دست پیدا می‌کند و سلول خودش به اتم تجزیه می‌شود و اتم نیز به الکترون و پروتون تقسیم می‌شود و دوباره آنها به ذرات ریزتری تقسیم شوند و در نهایت می‌رسیم به رشته‌های خیلی ریزی یا به بخارات هسته‌ای می‌رسیم که همان انرژی هستند؛ همان چیزی که در ابتدا خداوند همه ما را با ذرات عشق خلق کرد از ماده به انرژی می‌رسیم و خداوند هستی را به واسطه آن خلق کرد و رسیدن به این‌ها به آگاهی احتیاج دارد و این اطلاعات و آگاهی که در درون ما وجود دارد همان است که به واسطه آن جهان خلق شد و وقتی که ما می‌میریم از انسان چیزی به نام بخار متصاعد می‌شود که همان نفس یا روح ما است. اطلاعاتی که ما از بدو تولد تا هنگام مرگ به دست می‌آوریم یک نقطه است؛ و یک نکته بسیار مهم دارد که ما چه چیزی را در آرشیو خودمان ذخیره کنیم که همان نفس ما است و همراه با خود می‌بریم شاید یک نفر بتواند به آخرین مراحل درس خود برسد و یک مدرک خیلی بالایی را بگیرد و آن مدرک یک ذره از شناخت و درک و آگاهی انسان است که خداوند در اختیار ما قرار داده است و برای دسترسی به صور پنهان باید یک سری حس های ما باز شود  این مراحلی که طی می‌شود چه کمکی به انسان می‌کند و چه انسان‌هایی دردمندی را می‌توانند نجات بدهد و از بیماری‌های لاعلاج رهایی پیدا کند و این نیازمند یک پسورد یا پاسپورت است و پاسپورتی که وجود دارد این است که از از خودپرستی پول پرستی و جاه و مقام بتوانیم عبور کنیم و بگذریم و درد دیگران درد ما بشود و بتوانیم بلاعوض به دیگران خدمت بکنیم. و از خودمان بگذریم از جان و مال خودمان عبور کنیم تا این پسورد یا کد به ما داده بشود.

که بتوانیم از خود عبور کنیم و به بعد دیگر یا بعدهای دیگر سفر کنیم و با عقل خود بتوانیم مجهولات را پیدا بکنیم و در جهت رسیدن به اهداف بالایی که برای انسان نیازمند است و یک سری انسان‌های خاصی به آن دسترسی پیدا می‌کنند. آیا من هم می‌توانم  زمانی که انسان به گسترش علم کمک می‌کند و عبادت بسیار بزرگی محسوب می‌شود به بالاترین درجه در هستی برسم.
در کنگره به واسطه جناب مهندس میتوانیم به این آموزشهای علمی و معنوی دست بیابیم و نیاز مادی و معنوی همه ما برطرف شده است. پس همانطور که می‌بخشیم و بخشندگی را یاد می‌گیریم از فقر هم رها می شویم و هم می‌توانیم به کل هستی وصل شویم و به شناخت خود برسیم  و من به عنوان یک زن توانسته‌ام ماهیت وجودی خودم را بشناسم همچنین خدای خودم را بشناسم و ماهیت وجودی من چقدر با یک مرد متفاوت است. یک زن هم خلقش و هم آفرینشش نسبت به یک مرد متفاوت است؛ یک زن از نظر قدرت بدنی از مرد ضعیف‌تر است ولی این به معنای ضعیف بودن آن نیست، زن تحمل درد بیشتری را دارد به همین خاطر خلق و زایش در درون زن اتفاق می‌افتد و یک زن ‌توان قدرت پردازش رنگ‌ها و قدرت گویایی بیشتری نسبت به مردها دارد. برای اینکه یک زن بتواند به صورت مسئله خودش پی ببرد نیازمند این است. از اتهاماتی که به دیگران می‌زند بپذیرد که در کنار یک مصرف کننده زندگی کرده است و یک سری آسیب‌ها را دیده است و همه این‌ها در کنار یکدیگر باعث نشود که بخواهد کسی را مقصر بداند؛ در درون ما یک سوختی وجود دارد که مثل نفت خام و زغال سنگ می‌ماند. با این نفت خام و زغال سنگ ما چه کاری می‌توانیم انجام بدهیم؟ ما هر وقت می‌خواهیم از تاریکی عبور پیدا کنیم باید اضداد را بشناسیم و در درون ما هم خوبی هست و هم بدی و باید بتوانم از درون خودمان عبور کنیم که جهان‌بینی و تغذیه سالم و تفکر خیلی میتواند تاثیرگذار باشند که چه چیزی در درون من به چه چیزی غلبه می‌کند و چه نیرویی در درون، بیشتر من را هدایت می‌کند.
و من متوجه آن نیستم وقتی  آموزشها را دریافت می کنم و به سمت تزکیه و پالایش پیش بروم. فقط این نیست که ما یک سبد غذایی سالم را فراهم کنیم احتیاج است که تفکر سالم داشته باشیم تمام این دیدگاه و تفکرات می‌خواهد به من یاد بدهد که اگر خودت را به عنوان یک زن کامل نشناسی نمی‌توانی در ادامه خانواده سالم و شادابی داشته باشی، خانواده سالم و شاداب من در گرو این است که خودم را تزکیه و پالایش بکنم برای این‌که هستی رو به جلو حرکت کند اگر بخواهیم به اطلاعات و آگاهی که در هسته خارجی جسم من وجود دارد و از آلکالوئیدهای سالم در درون خودم استفاده کنم باید بتوانم از نیروهای منفی درون خودم کم کنم؛ و این موضوع کم کم با ظرفیت و پذیرشی که در درون من به وجود می‌آید بالا می رود. که مهمترین قدم این است که بتوانم ببخشم و اول خودم را ببخشم و بعد نیروهای منفی که در درون من جمع شدند و به من می‌گویند به خاطر آسیب‌هایی که دیده‌ای باید انتقام بگیری پس من باید ذره ذره خودم را تزکیه و پالایش کنم و درون من به آرامش احتیاج دارد که دمای درونی من کاهش پیدا کند زمانی که تزکیه و پالایش می‌کنیم دیگر خشم و غضب در چهره ما مشخص نیست و به جای آن یک نور ایمان و یک حال خوشی در عین این که مشکلات و گرفتاری‌هایی داریم در درون خودمان احساس می‌کنیم به خاطر همین است که رنجی را که به خاطر خدمت حمل می‌کنیم می پذیریم.
به خاطر این است که بخواهیم ذره ذره خودمان را تزکیه و پالایش کنیم و چیزی زیباتر از بخشیدن نیست و وقتی تو از مالت می‌گذری و از خواسته‌های معقول خودت می‌گذری ناخودآگاه این پاسپورت به تو داده می‌شود و جواب سوالاتت را در مسیر زندگیت پیدا می کنی و زمانی که ما شروع به تزکیه و پالایش می‌کنیم یه سری ورودی و خروجی‌های نیروی منفی در ما به وجود می‌آید و نیروهای منفی وقتی چیزی را دریافت نمی‌کنند شروع می‌کنند به القاهات منفی که در طول روز به صورت ناخودآگاه ما به هم می‌ریزیم و همه این‌ها به خاطر نیروهای منفی است که از طریق القاء با ما صحبت می‌کند و یک سری اختلالات‌ها در درون من به وجود می‌آورد. و به این راحتی به ما اجازه ورود به نیروهای مثبت را نمی‌دهند من می‌خواهم اختیار را از آنها را بگیرم و به نفس بدم و مراحل نفس را طی کنم و به نفس مطمئنه برسم  کسی که به جایگاه نفس مطمئنه می‌رسد از فرشته هم بالاتر است و وقتی من به این نیروها دسترسی پیدا می‌کنم این نیروها باعث می‌شوند که من دیگران را مورد قضاوت قرار ندهم و از خودم سوال کنم که آنها در چه شرایطی قرار دارند و شرایطشان چگونه بوده است و من چقدر به آگاهی و دانایی دست پیدا کرده ام که همه چیز با ظرفیت و دانایی اتفاق می افتد و من می‌توانم مراتب نفس خودمان را طی کنم و به درجات بالا برسم و حال خودم خوب باشد.و کمک بلاعوض کنم که حال خیلی ها هم خوب شود در آخر دریچه ورود و شناخت خداوند عشق بلاعوض و دوست داشتن همه مخلوقات است.

عکاس خبری: راهنمای تازه واردین همسفر فاطمه، عضو لژیون سردار

تایپ: راهنمای تازه واردین همسفر مریم، عضو لژیون سردار

ویراستار وارسال: همسفر معصومه مرزبان خبری، دنور

همسفران لژیون الیگودرز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .