خدا را هزاران مرتبه شکر میکنم که این بستر را برای من و مسافرم فراهم شد و از جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان تشکر میکنم. جناب مهندس چند کتاب را به چاپ رساندند که یکی از آنها کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر است که من با خواندن این کتاب متوجه شدم که چقدر مسیر درمان سخت است و جناب مهندس چقدر سختی کشیدند و چقدر با اصول و برنامهریزی دقیق کارشان را پیش بردند که تا به حال تعداد بیشماری از مصرفکنندهها نه تنها به درمان؛ بلکه به یک زندگی پر از آرامش رسیدهاند.
کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر یک کتاب کامل و جامع و به روز است و کمک خیلی بزرگی به من و مسافرم و تمام مسافرها و همسفرها و کل جهان شده است که خیلی خوب پیشرفت میکند و این کتاب باعث شده که راهنماها هم بتوانند آموزشهای پرباری را داشته باشند. این کتاب مانند ۱۴ وادی ۱۴ تصویر دارد که از روی تصاویر با توجه به آموزشها بود که توانستیم به دنیای درون خودمان و جهان ذهنمان خیلی خوب آشنا بشویم و زمانیکه حال ما خراب است، گویی وارد یک منطقه سرد میشویم و تمام حسهای ما از کار میافتد و زمانیکه در مسیر و راه درست قرار میگیریم حسهای ما هم فعال میشود مثل درختی که جوانه یا شکوفه میزند.
زمانیکه ۱۴ وادی را گوش میکردم یا مینوشتم مثل اینکه مخاطب آن خودم بودم و انگار که با من صحبت میکرد و راه حل به من نشان میداد و آن زمان من خیلی آرام و متوجه میشدم که باید در چه زمانی چه کاری را انجام بدهم و این آموزشها باعث شد که من بتوانم سفر خوبی را در کنار مسافرم داشته باشم. من در زندگی در جایگاه یک مادر با تمام دقدقههای مادری قبول نمیکردم که پسرم یک مصرفکننده باشد؛ وقتی یک مصرفکننده را میدیدم میگفتم آخر چرا باید این افراد؛ وقتی تخریب مصرفکنندههای دیگر را میبینند سراغ این کار میروند و مواد مصرف میکنند، به خودشان رحم، به جوانی خودشان رحم نمیکنند و زمانیکه متوجه شدم، پسر من هم یک مصرفکننده است.
گویی دنیا روی سرم آوار شد. خیلی ناامید و افسرده بودم و زندگی من فقط و فقط با آه و ناله و گریه میگذشت. هر راهی را که وجود داشت طی کردیم کمپ، NEI، به مراکز ترک اعتیاد رفتیم و اما نتیجهای نگرفتیم تا اینکه شخصی کنگره ۶۰ را به ما معرفی کرد. قبل از اینکه به کنگره بیاییم به معنای واقعی در تاریکی زندگی میکردم و خیلی پرخاشگر بودم؛ اما از روزی که به کنگره میآیم و آموزش میگیرم خیلی خوشحال هستم و خیلی خیلی حال دلم خوب است و آرامش در وجودم موج میزند. ۱۸ روز پیش مسافرم به رهایی رسید آن روز گویی دنیا برای من بود. آنقدر که خوشحال و سرمست بودم، در پوست خودم نمیگنجیدم. من این حال خوب را مدیون کنگره و سیستم عظیم آن هستم. امیدوارم روزی تمام سفر اولیها به رهایی از دام اعتیاد برسند و طعم شیرین رهایی را با تمام وجودشان بچشند. ممنونم از همگی
نویسنده: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
تایپ: همسفر شیوا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ارسال: مرزبان خبری همسفر زلیخا
همسران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
64