استاد امین در این سیدی با اشاره به اینکه هدف نهایی زندگی و همچنین هدف اصلی کنگره 60 در حقیقت احیای انسانی است، درمورد جشنهای کنگره میفرمایند: جشنها به مرور زمان در کنگره معانی خود را پیدا کردهاند. همیشه میبایست خوشحالی وجود داشته باشد تا جشنی گرفته شود وگرنه جشنها تاریخهایی بدون مفهوم در تقویمها هستند.
همچنین به اعتقاد ایشان، جوامع خوشبخت همواره دنبال بهانهای برای شادی هستند ولی جوامع اندوهگین، همیشه درصدد عزاداری و سوگواریاند. البته سوگواری هم جای خود را دارد و بخشی از زندگی است. نکته جالب توجه این است که خوشحالی و شادی همیشه در جمع اتفاق میافتد و بدون جمع، حتی بیان شادی امکانپذیر نیست.
استاد امین، عواطف و احساسات درونی انسانها را به چاه نفت تشبیه میکنند و میفرمایند وجود لولههایی برای استخراج آنها و راهیابیشان به بیرون از وجود انسان ضروری است و انسانهای دیگر نقش این لولهها را بازی میکنند؛ بنابراین بودن انسانها در کنار یکدیگر اتفاق بزرگی است و به همین دلیل تکامل در جمع اتفاق میافتد.
بهعنوانمثال یک گله را در نظر بگیرید، احتمال زندهماندن ضعیفترین عضو گله زمانی که همراه با گله باشد بسیار بیشتر است. این عضو کوچک و ضعیف با بودن در گله بیشتر در امان مانده و رشد میکند یا حتی ممکن است حتی روزی رهبر گله شود. این مسئله حتی درمورد رهبر و قویترین عضو گله هم وقتی که قرار باشد از اینسوی آفریقا به آنسوی آفریقا برود، صدق میکند. این موضوع را میتوان کاملاً به سفر ما در کنگره و قدرت درمان جمعی و اهمیت وجود لژیونها تشبیه کرد. یک تازهوارد مانند عضو ضعیف گله است که با حضور در کنگره و اجرای قوانین میتواند در امان باشد. این موضوع هم درمورد مسافران صدق میکند و هم درمورد همسفران، زیرا آسیب هر دو معمولاً به یک میزان و گاهی حتی در همسفران بیشتر است.
موضوع مهم و حائز اهمیت دیگری که استاد به آن اشاره کردند این است که انسان همواره باید به اینکه در هر لحظه کجا قرار دارد توجه داشته باشد زیرا یکی از دلایل خوب نبودن حال انسانها این است که در جای مناسب خود قرار نداشته باشند، حتی اگر در آن زمان در جای دیگری مشغول کاری مفید و عملی ارزشی باشند مانند آموزش شنا؛ برای یادگیری شنا و شناوری در آب، فقط کافی است انسان بدون انجام عمل خاصی در آب حضور داشته باشد زیرا نیروها در آب خنثی میشوند و بدن بهصورت خودکار روی آب میماند و نتیجه مطلوب حاصل میشود بنابراین مرحله اول این است که کجا باید قرار داشته باشیم.
مسئله دوم این است که چگونه باید باشیم. در این مرحله تشنه یادگیری و شاگردی بودن بسیار مهم است زیرا اگر فرد دچار منیت شود مانند سنگ، سخت شده و به زیر آب فرو رفته و غرق میشود و در نهایت مسئله آخر این است که بدانیم چه کاری باید انجام دهیم. اگر انسان بدون چونوچرا برای یادگیری قدم بردارد شناور شده و به جلو حرکت میکند.
بنابراین هر انسانی لازم است همواره به اضلاع مثلث زیر توجه داشته باشد:
1. کجا باید باشم؟
2. چگونه باید باشم؟
3. چه کاری باید انجام دهم؟
هر زمان که یکی از اضلاع این مثلث فراموش شود مانند سنگ سخت، به زیر آب فرو خواهیم رفت. همانطور که ملاحظه میکنید در کل اصول ساده هستند ولی ما انسانها پیچیده شدهایم اما هرجا که مسائل ساده به نظر دشوار و پیچیده میآید، آموزشها مسائل را برای ما ساده میکنند.
در پایان انشاءالله همه در جمع قرار بگیریم و سعی کنیم عقبگرد نداشته باشیم.
خلاصهای از سیدی «شناور»
نویسنده: راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر ماندانا رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)
ویراستار: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
تصویرگری و ارسال: همسفر مبینا رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
همسفران نمایندگی لویی پاستور
- تعداد بازدید از این مطلب :
75