نهمین جلسه از دور اول جلسات لژیون سردار مخصوص همسفران نمایندگی اسلامشهر با دستور جلسه «خدمت مالی و تأثیر آن بر روی زندگی من» با استادی همسفر خدیجه، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر منیره سه شنبه ۱۵ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۱۹:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
از خانم زهرا سپاسگزارم که این فرصت را در اختیار من قرار دادند تا هم خدمت کنم، هم آموزش بگیرم. دستور جلسه امروز لژیون سردار؛ خدمت مالی و تاثیر آن روی من؛ سال ۱۳۹۹ وقتی وارد کنگره شدم، خیلی حال خرابی داشتم با وجود همه سختیها و مشکلات، فکر نمیکردم این همه تغییرات در خودم ببینم و این از تأثیرات کنگره است. سال گذشته با خواست مسافرم وارد لژیون سردار شدیم، ولی فکر میکنم خواست پروردگار بوده است، زیرا عهدی را با خداوند بسته بودم که فراموش کرده بودم.
وقتی وارد لژیون سردار شدم و تعهدهایم را پرداخت کردم، در آن هنگام یک پردهای از جلوی چشمان من کنار رفت و یاد آن عهدهایی که با خداوند بسته بودم افتادم. زمانی که مسافرم مصرف کننده شیشه بود و سرکار نمیرفت، خیلی بدهی بالا آورده بودیم و با خودم عهد کرده بودم اگر روزی از این سردرگمی و گرفتاری خلاص شویم، مهریهام را میبخشم. تنها چیزی که از خودم داشتم مهریهام بود و طلاهایم، ولی با خود گفتم طلاهایم را با پول مسافرم خریدم و دسترنج مسافرم است و تنها چیزی که از خود داشتم، مهریهام بود. زمانی که ازدواج کردم دوازده میلیون مهریهام بود، همان موقع با خدای خودم عهد بستم که مهریهام را در راه خدا خرج کنم، این مسئله را زمان ازدواج به مسافرم گفته بودم، ولی فراموش کرده بودم تا این که پارسال اسفندماه تعهدهایم را که پرداخت کردم، یاد عهدی که بسته بودم، افتادم، با خود گفتم خداوند من را وارد لژیون سردار کرد و تنها شرطی که با خود بسته بودم، این بود که اگر میخواهم خدمتی کرده باشم، دنور شوم. وقتی سرداری را انتخاب کردیم، هم خودم، هم مسافرم، یاد دوازده میلیون تومان مهریهام افتادیم. ۶ میلیون سال ۱۴۰۰ پرداخت کردیم و ۶ میلیون دیگر را هم امسال پرداخت میکنیم.
زمان ازدواج تصمیم گرفته بودم مهریهام را صرف کمک به بیماران سرطانی کنم که در صحبتهای آقای مهندس متوجه شدم، موجودی لژیون سردار که جمع میشود، صرف مخارج تحقیقاتی سرطانیها میشود، یادم افتاد دوازده میلیون مهریهام همان وفای به عهدم است که میتوانم در لژیون سردار عطا کنم و ببخشم. این بخشش تحت تأثیر آموزشهای کنگره بوده است که در اختیار من قرار داده شده و من هیچ وقت دست بخشش نداشتم، حتی صدهزارتومان هم که میخواستم ببخشم، میگفتم خودم بیشتر به این پول نیاز دارم و پساندازش میکردم، اما تمام این اتفاقها و خدمتهایی که خداوند نصیب من کردند، ابتدا خواست خداوند بوده، بعد خواست خودم که بخاطر آموزشهای راستین کنگره، در کنگره ماندگار شوم. از مسافرم سپاسگزارم و مدیون ایشان هستم که تخریبش باعث ارتقاء و رشد فکری من شد. این تغییراتی که من در کنگره کسب کردم، باعث شکفته شدن من شده است. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید متشکرم.
مشارکت اعضای لژیون سردار
کمکراهنما همسفر نسرین:
سیستم کائنات سیستم بده و بستان است. اگر میخواهی چیزی بگیری، باید چیزی بدهی و هر چیزی که میخواهیم از کائنات دریافت کنیم که برایمان ماندگار باشد و همیشه بتوانیم از آن استفاده کنیم، یعنی به جان ما بنشیند و به نفس ما آگاهی دهد و با ما در دورهها و حلقههای متعدد زندگی همراه باشد، باید حتماً بهایش را بپردازیم. وقتی شخصی به کنگره میآید، رهایی میگیرد و میرود، به نظر من بدهکار کنگره میماند. آقای مهندس میفرمایند: هر کسی رها میشود و میرود، ما به گردن کسی دینی نداریم، ولی کنگره به گردن ما دین دارد. امیدوارم این آگاهی که از کنگره گرفتیم، بهایش را آنقدر پرداخته باشیم که حداقل به مواد برنگردیم، زیرا انسانهای بسیاری را دیدم که بهای چیزی را که در کنگره دریافت کردند را پرداخت نکردند، فقط دست بگیر داشتند و دست بده نداشتند و دوباره برگشت خوردند و با تخریب بالاتری هم برگشت خوردند. کمک مالی در کنگره خیلی مهم است، ولی اگر شخصی توان مالی ندارد، میتواند از انرژیش صرف کند، میتواند کمک جانی کند، به هر حال سیستم کنگره به هر نوع خدمتی نیاز دارد، ولی کمک مالی تأثیرش خیلی بیشتر است. من خودم از ده هزارتومان تا بیست یا سی هزار یا پنجاه هزار تومان کارت میکشیدم، یک گرهای در کار مسافرم بود که سالها دست به هر کاری میزد، ضرر میکرد یا آن کار بسته میشد؛ اما از وقتی کمکم شروع کردم به زمین کنگره کمک کردم، گره از کار مسافرم باز شد. من به رهجوهایم هم گفتهام مبلغ مهم نیست هر چه در توان دارید، کارت بکشید، حتی شده ده هزار تومان پرداخت کنید. مبلغ مهم نیست همین که شما این پیام را به کائنات میدهید که من این قدر سپاسگزار کنگره هستم، باعث میشود روزی و برکت شما زیاد شود. آقای مهندس برای ما بهترین الگو هستند که میفرمایند: هر کسی در حد توان خودش موقع رهایی به من و راهنمایش پاکت دهد. آقای مهندس نیازی به پول ما ندارند، ولی چرا میگویند پاکت دهید؟ زیرا میخواهند شخص بدهکار نماند، خدمت مالی یک جور ادای دین است و ما باید این بدهی را پرداخت کنیم. کنگره زندگی را به من برگرداند، سلامتی، آرامش، آسایش، احساس امنیت را به من برگرداند، توان مالی من خوب شده و همه اینها را با هیچ چیزی نمیشود جبران کرد.
ایجنت نمایندگی همسفر رزیتا ؛
امروز داشتم با مرزبان همسفر خدیجه صحبت میکردم، گفتم من ناراحت کسانی میشوم که به کنگره میآیند، رها میشوند و میروند و بازپرداخت ندارند و دینشان را ادا نمیکنند، از خدا میخواهم که برگشت نخورند، به خاطر این که دینشان را به کنگره ادا نکرده، رفتند. وقتی کسی اعتیاد را درمان میکند، مانند عمل جراحی میماند. کسی که عمل میکند، عمل جراحی یک طرف، دوران نقاهت که باید طی کند، یک طرف دیگر قضیه است. اگر دوران نقاهت خوب اجرا نشود، عمل جراحی هم زیر سوال رفته و برمیگردد به نقطه صفر یا قبل از اینکه عمل کند، یعنی بدتر از وضیعت قبل میشود. کنگره هم همینطور است، متأسفانه کسانی که رها میشوند فکر میکنند همه چیز تمام شده در صورتی که تازه شروع شده و این افراد به خودشان بد میکنند. یک سری آموزشها را دیده یا ندیده، رهایی که گرفتند میروند، ولی یک چیزی را جا میگذارند و مجبور میشوند با تخریب بالاتری برگردند. خدمت مالی زنجیرهوار است و من اگر به کسی کمک میکنم یک نظریه است، نظریه یادگیری جمعی که آقای مهندس این را باز کردند. کسی که یاد میگیرد بخشش کند، و چیزی را که ما به شخصی بخشیدیم، او هم این عمل را ادامه میدهد؛ و این عمل زنجیرهوار ادامه پیدا میکند و به حلقههای بعدی هم انتقال پیدا میکند و حرکت خیلی قشنگی است که آقای مهندس شروع کردند و در حال گسترده شدن است.
تایپ: کمک راهنمای تازه واردین همسفر منیره
تنظیم و ارسال: همسفر زینب لژیون یکم
همسفران نمایندگی اسلامشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
1070