English Version
English

جلسه اعضای لژیون سردار

جلسه اعضای لژیون سردار

دهمین جلسه از دوره ششم جلسات لژیون سردار نمایندگی نیما یوشیج بهشهر با استادی مسافر عارف، نگهبانی راهنمای محترم پهلوان الله قلی، دبیری راهنمای محترم مسافر ابوذر و خزانه‌داری راهنمای محترم تازه واردین مسافر مجید با دستور جلسه "چرا باید به دیگران کمک کنیم؟" روز پنج‌شنبه 6 مرداد ماه ۱۴۰۱ رأس ساعت ۱۵:۴۵ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد جلسه لژیون سردار:
سلام دوستان عارف هستم عضو لژیون سردار تشکر می‌کنم که به من اجازه دادند تا خدمت کنم و آموزش بگیرم، دستور جلسه چرا باید به دیگران کمک کنیم؟

این چرا خودش یک چرایی هم دارد جواب اینجاست که دیگران به من کمک کردند پس من هم به دیگران کمک می‌کنم که این زنجیره قطع نشود، که اگر کمک نکنم کسانی هستند که به دیگران کمک کنند، پس چه خوب است که من هم سهمی داشته باشم در این زنجیره و بتوانم انرژی برسانم به دیگران هرچند این انرژی برمی‌گردد به من. جناب مهندس می‌فرمایند اگر بنایی آباد باشد اما ساکنین آن ویران باشند(...)

این مثل برای من به واقعیت تبدیل شد زمانی که ما برای دو همگانی جام مسافر ۱۴۰۱ به ورزشگاه تختی رفته بودیم چندین سال بود که این ورزشگاه رنگ جمعیت را به خود ندیده بود، چند ده نفری شاید در روز برای تمرین ورزش پیاده روی می‌آمدند، اما روز برگزاری همایش حدود ۳۰۰۰ نفر متشکل از انسان‌های مطرح و با اراده در ورزشگاه جمع شده بودند، تصویری در ذهنم مجسم شد و به جمله مهندس رسیدم که چطور ساکنین آباد می‌توانند بنایی را آباد کنند.

دید ما نسبت به کمک‌کردن تعیین‌کننده است اگر من توانستم به شخصی کمک کنم، اگر قرار است کسی سپاسگذار باشد آن شخص من هستم که به من اجازه داده شده است فعلی را به عمل تبدیل کنم، من روز اول آمدنم به کنگره با حال بسیار خراب وارد شدم اما با برخورد با عشق و محبت یا همان وادی چهاردهم مواجه شدم همین امر باعث شد تا من ماندگار شوم و اوضاع بهتری پیدا کنم پس چه خوب است که بتوانم من هم قدمی بردارم تا حتی یک نفر دیگر این حال را تجربه کند.

اوایل سفرم پیام رهایی به هم مصرف‌ها و اطرافیان خودم می‌دادم و فکر می‌کردم که دارم عمل نیک انجام می‌دهم، درصورتی که عمل من  به ظاهر نیک بود، در ادامه سفر راهنما به من آموخت در سفر اول به کسی پیام رهایی نده چون قدرت کافی برای مقابله با تاریکی دیگران را نداری، کنگره به من آموخت به جای کمک به فرد  به مکان درست کمک کنم ، بخشش کنم، و چه مکانی بهتر و درست تر از کنگره، یاد آن جمله شاعر مطرحی که می‌گوید، تو نیکی میکن و در دجله انداز....

یادم می‌آید اوایل سفر برای برف بازی به ارتفاعات ساری رفته بودیم و من در راه به شخصی که در برف گیر کرده بود کمک کردم با اینکه خودم از سرما اذیت شدم، چند ساعت بعد خودم در برف گیر کردم که ناگهان دوستم بصورت ناگهانی با ماشین یدک‌کش رد شد و برای من ایستاد در همان لحظه من حس خیلی عالی داشتم، مورد دیگری اینکه یک مبلغ ناچیز هم به کنگره بخشیده بودم، همان شب یک مورد کاری خیلی پر سود برایم رقم خورد که حس خوبی گرفتم، از این موضوع آموزش گرفتم که اگر انتظاری پشت بخشیدنم نباشد، قطعا چند برابر به خود انسان برمی‌گردد چه در صور آشکار و صور پنهان.

وقتی در جلسه کارگاه آموزشی کنگره مشارکت می‌کنم همین یک نوع بخشش و کمک کردن است، شاید من از مشارکت‌های شخص دیگر جواب سوال خودم را بگیرم که کلیدی برای ادامه راهم بشود، مهندس می‌فرمایند بخشش را از طبیعت بیاموزید که یک دانه به زمین آن می‌دهی و هفتاد دانه گندم به انسان می‌بخشد، با اینکه انسان امروزه چیزی جز ضرر و نابودی برای طبیعت و زمین ندارد.
از شما عزیزان سپاسگزارم که به صحبت‌های من گوش کردید.

تایپ گزارش: مسافر حمزه

عکس: مسافر مسعود لژیون سردار

تنظیم گزارش: مسافر مسعود لژیون سردار

13 مرداد ماه ۱۴۰۱

نمایندگی نیما یوشیج بهشهر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .