English Version
English

انسان بر سر دو راهی انتخاب

انسان بر سر دو راهی انتخاب

روزهای آغاز که تازه به کنگره آمده بودم و در همان ابتدای مسیر،چالشی بزرگ پیش روی من قرار داشت که درک آن برای من آن روزها بسیار سخت بود. مطالب و موضوعاتی که در آموزش های کنگره وجود داشت از نظر من هیچ ربطی به موضوع درمان اعتیاد نداشت و هر چه سعی می‌کردم نمی‌توانستم ارتباط منطقی بین این دو مقوله پیدا کنم. با خودم می‌گفتم برای من چه فرقی می‌کند که جهان هستی از نور و صوت و حس تشکیل شده باشد یا از سنگ و آجر و سیمان و اگر اضلاع مثلث دانایی به جای آموزش ، تفکر، تجربه مثلا پشتکار، انسانیت و جوانمردی بود چه فرقی برای من که درگیر اعتیاد و مسائل آن هستم خواهد داشت. و اصولا این حرفها را برای کسی می‌دانستم که فارغ از درد و رنج روزگار است و فرصتی فراخ در اختیار دارد که به این موضوعات بپردازد.
خب همیشه تفاوت میان انسان های بزرگ و معمولی در همین نقاط مشخص می‌شود و انسانهای بزرگ همیشه همه جوانب را در نظر می‌گیرند و می‌دانند که چه می‌خواهند و اصولا کار نیمه کاره و بیهوده انجام نمی‌دهند مانند طراحی همین مسیر درمان اعتیاد که توسط آقای مهندس دژاکام انجام شده است.
کمی که جلوتر آمدم متوجه شدم که اعتیاد من به دلیل رفیق بد و ذغال خوب نبوده است، نتیجه یک عادت رفتاری نیست و از مشکلات روانی دوران کودکی من نشات نمی‌گیرد بلکه به وضوح حاصل یک انحراف در نوع زندگی من است و سرآغاز این انحراف آنجایی است که من در درک، شناخت و تفسیر زندگی و قوانین آن دچار اشتباه شدم و قدم به مسیر بیراهه گذاشتم.من و خیلی ها مثل من بدون این که آموزشی در باره این موضوع مهم یعنی زندگی دیده باشند به یکباره به سر جلسه امتحان فراخوانده شده بودند و یکی پس از دیگری در این آزمون مردود می‌شدند.
تازه فهمیدم باید بدانم که هستم و از کجا آمده ام و این آمد و شد ها برای چیست؟ وظیفه من در این میان چیست؟ آیا نقشی به من سپرده شده است یا نه؟ همینطور از سر تصادف و شانسی به این دنیا آمده ام؟این سیستم جسمی من چیست و چگونه کار میکند؟ چه چیزی او را مختل و چه چیزی به عملکرد بهتر آن کمک میکند؟.این ها و هزاران مطلب دیگر که دانستن هر کدام بدون شک نقطه تحولی در نوع نگرش و روش زندگی هر شخص خواهد بود.
در بین تمام این مطالب با ارزش که اینجا آموختم یادگرفتن مطلبی به من در درک و تعامل بیشتر با این زندگی بسیار کمک کرد که آن را با شما قسمت می‌کنم.

من همواره در طول زندگی خود فکر می‌کردم دائما در این مسیر بر سر دوراهی هایی قرار گرفتم که از بین آن ها یکی را انتخاب کرده ام و این دو راه یکی خوبی و روشنایی و دیگری تاریکی و بدی بوده است. همیشه موقع هر انتخاب سعی در تشخیص راه درست از غلط داشته ام و در فضای ذهن من این دو راه یکی راه سخت و یکی راه آسان بوده است.در باور من یک راه لبریز از رنج و مرارت و راه دیگری سرشار از رفاه و آسایش ترسیم شده بود و در طول مسیر هر گاه جای خالی آسایش و رفاه را که می‌دیدم مطمئن می‌شدم که راه را اشتباه آمده ام و باز در انتخاب خوب عمل نکردم وگرنه نباید امروز در چنین رنجی قرار داشته باشم و همین گریز از رنج و سختی مرا به سلطان کارهای نیمه تمام تبدیل کرده بود.
اما امروز طور دیگری فکر می‌کنم و تا حدودی مطمئن هستم که هرگز انتخابی بین رنج و رفاه وجود ندارد و هرگز دوراهی که یک سمت آن راحتی و آسایش و سمت دیگرش رنج و سختی باشد وجود ندارد بلکه همواره انتخاب من انسان بر سر یک دوراهی رنج - رنج قرار دارد. من دست به انتخاب هر مسیری بزنم قطعا با سختی و رنج همراه است با این تفاوت که یکی از این رنج ها مرا به رشد میرساند و رنج دیگر مرا به ورطه سقوط خواهد کشاند، یک رنج در راستای تعالی من است و رنج دیگر سزای عمل ناسالم و نادرست من خواهد بود. به طور مثال اگر کسی نخواهد که رنج ورزش کردن و تغذیه سالم را به جان بخرد و در این مسیر از لذت خوردن خیلی خوراکی های خوشمزه و ناسالم حذر نکند و رنج انجام ورزش و تحرکات جسمی را نپذیرد بدون شک در آینده ای نه چندان دور باید در مسیر دیگر به استقبال رنج بیماری ناشی از این عمل ناسالم برود.
کسی که بیست سال سیگار کشیده باشد نکشیدن سیگار واقعا برایش رنج آور است و اوست که باید از بین دوراهی رنج سیگار نکشیدن و رنج سرطان ریه و حنجره یکی را انتخاب کند. در همه جا همین است رنج سفر خوب در برابر رنج بیماری اعتیاد، رنج درس خواندن در برابر رنج بیسوادی، رنج کسب مهارت در برابر رنج کارهای سخت و طاقت فرسای بدون مهارت وهمینطور الی آخر.

هدف از خلقت انسان رشد انسان است و این رشد با رنج میسر خواهد شد و رشد در کنار راحتی هرگز به دست نخواهد آمد. اما خوشبختی که عامل اصلی زندگی انسان است هیچ منافاتی با این رنج ندارد چرا که متاثر از نگاه و اندیشه انسان است که اتفاقا در پس همان رنج رشد دهنده بوجود خواهد آمد.
در هر دوی ابن مسیرهای سخت شادی و غم وجود دارند با این تفاوت که در مسیر رنج بیهوده مقدار غم پلکانی افزایش پیدا می‌کند و از میزان شادی به همین صورت کم خواهد شد و در مسیر رنج هدفمند این شادی است که روز به روز افزایش یافته و به ثبات نسبی خواهد رسید و غم و اندوه انسان هر روز کمتر از روز قبل خواهد بود.
من وقتی خودم را، دنیای اطرافم را و قوانین حاکم میان خودمان را بلد باشم نسبت به هر اتفاقی موضع مناسب خواهم داشت و بهترین عملکرد از من سر خواهد زد. تفاوت جایگاه میان انسان ها به سبب اتفاقات پیش آمده برای آنها نیست. چرا که اتفاقات دیر یا زود سهم همه خواهد شد بلکه به دلیل واکنش هر شخص به همان اتفاقات است که این مهم جایگاه هر کسی را در هستی مشخص خواهد کرد.

تهیه و ارسال مقاله: مسافر بهمن لژیون ششم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .