جلسه ششم از دور بیست و یکم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره 60 نمایندگی کرمانشاه به استادی کمک راهنمای محترم مسافر مهرداد، نگهبانی مسافر رامین و دبیری مسافر صفا با دستور جلسه آداب معاشرت، ادب و بیادبی، تعادل و بیتعادلی در روز پنجشنبه مورخ 26 خرداد 1401 رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد: خدا رو شکر که در این جایگاه هستم و از نگهبان جلسه سپاسگزارم که فرصت خدمت را در اختیارم گذاشتند.
دستور جلسه امروز از دو بخش تشکیلشده، بخش اول دستور جلسه خب دو جلسه دیگر در موردش صحبت شده من هم نکاتی رو بیان میکنم ولی بخش دوم تولد اولین سال رهایی مسافر عزیز آقا امیر رهجوی اینجانب مسافر مهرداد را به خودش همسفر محترمش راهنمای همسفرشان و در رأس خدمت آقای مهندس و خانم آنی تبریک میگویم.
قبل از شروع سخنانم در مورد دستور جلسه لطفاً کسی از جایش بلند نشود و سعی کنید از تردد اضافی خودداری کنید، نظم را رعایت کنید زیرا مصداق همین دستور جلسه است.
کنگره حرمت دارد، کسی که نظم دارد حرمت هم دارد، کسی هم که حرمت دارد صد در صد شخص باادبی است.
کنگره یک کارخانه انسانسازی است، بنابراین کسانی که ادعای کنگرهای بودن رادارند باید ادب و آداب معاشرت را در کنگره، خانواده، محل کار، ورزش و خیابان کاملاً رعایت کنند، زیرا تکتک ما مسافران نماینده کنگره شصت هستیم، روی صحبتم با سفر دومیهای عزیز است که باید باروی باز از تازهواردین عزیز استقبال کنند، حتی اگر کسانی که از انجمنهای دیگر مهمان ما هستند احترامشان واجب است میتوانند بیایند و در جلسه عمومی حضورداشته باشند و با این سیستم آشنا بشوند ولی اجازه حضور در لژیون را ندارند.
عزیزانی هم که شال دارند در هر جایگاه خدمتی وظیفه سختی روی دوششان است، باید مردمدار باشند باید با احترام با همه برخورد کنند و بهواسطه شالشان هیچوقت نگاه از بالا به پایین به مسافر یا تازهواردی نداشته باشند و درواقع قبله خود را گم نکنند که همان کمک به همنوع و رعایت قوانین و حرمتهای کنگره بر پایه محبت، عقل و ایمان است.
و به مسافران عزیز نیز میگویم که طبق قوانین کنگره در همه حال باید به پیشکسوتشان احترام بگذارند و باکمال ادب و احترام با این خدمتگزاران محترم صحبت و رفتار کنند، یکی از نشانههای ادب مسافرین این است که آنها باید بروند و به پیشکسوت محترم سلام کنند البته اگر آن پیشکسوت پذیرای او باشد، درهرصورت من باید ارتباط برقرار کردن را یاد بگیرم و در ارتباطم با دیگران حتماً دیپلماسی را به اجرا بگذارم تا به فردی متعادل تبدیل شوم و فرد متعادل یک الگو است.
در مورد آقا امیر عزیز روزی که وارد لژیون شد درون خیلی خرابی داشت و هرچند وقت یکبار دچار انفجار سلولی میشد ولی با حرکت درست و فرمانبرداری به نقطه مناسب و رهایی و تعادل رسید هرچند درگیر مشکلات زیادی بود اما اهل آه و ناله نبود و تمام آنچه به امیر میگفتم را به انجام رساند و نتیجه این فرمانبرداری را هم خودش برداشت کرد. در ادامه خدمتگزار شد در سفر دوم در قسمت اوتی والان هم برای انتخابات مرزبانی کاندید شده که من بشخصه برایش آرزوی موفقیت دارم.
ممنون بابت توجهتان
تنظیم و عکس: واحد سایت شعبه بیستون
- تعداد بازدید از این مطلب :
671