English Version
English

تولد پنج سال رهایی کمک راهنما؛ مسافر یاسر

تولد پنج سال رهایی کمک راهنما؛ مسافر یاسر

هشتمین جلسه از دور هفتم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره 60، نمایندگی نجف آباد، با استادی کمک راهنما مسافر مهدی، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه تولد پنج سال رهایی کمک راهنمای محترم مسافر یاسر روز پنج شنبه 19 خرداد ماه 1401 راس ساعت 17 آغاز به کار نمود.

سخنان استاد؛
پیامی هست که میگوید: حق را اگر بجویی و بیابی ، خواهی  یافت، حتی اگر با چشمانت بسته باشد، اما اگر درک نکنی و همه وجودت چشم باشد نخواهی فهمید. درمان اعتیاد در کنکره60 حق است، یک حقیقت است که اگر کسی بخواهد دریافت می‌کند ولی اگر نخواهد و دنبال مسائل دیگری باشد قطعا آن را درک نمی‌کند و یاسر عزیز یکی از رهجوهای کنگره است که این مطلب را فهمید و خیلی هم زود فهمید که چه جایی آمده است یعنی مکان و زمان را درک نمود. من همیشه می‌گویم در وادی چهاردهم داریم که : از بیداری تا هوشیاری فاصله چندانی نیست. انسان گاهی اوقات بیدار هست ولی هوشیار نیست و هوشیار کسی است که درک زمان و مکان دارد و یاسر از همان ابتدا که وارد کنگره شد این درک را داشت و بخاطر آن خواسته قلبی درمان اعتیاد که داشت خیلی زود درک کرد.

واقعا فرقی ندارد که ما با مصرف چه نوع موادی وارد کنگره بشویم که فکر میکنم مصرف یاسر ، هروئین و شیشه و متادون بود.الآن ممکن است خیلی‌ها از این نوع مصرف که دارند بترسند که با این نوع مصرف درمان نخواهند شد ولی همین نمونه یعنی یاسر عزیز را ببینبم که کنگره و متد DST توانست او را از وادی ظلمت به سلامت بیرون بیاورد. اگر در وجود انسان عشق و ایمان و عقل وجود داشته باشد و بخواهد که دریافت کند، دیگر هر حفره سیاهی برایش معنا پیدا نمی‌کند یعنی هر ضد ارزشی و هر وسوسه‌ای دیگر برایش مشکل نیست و نبودن عشق و ایمان برلی سفر اولی باعث می‌شود که وسوسه‌ها برایش بزرگ شود و سفر را برایش سخت می‌کند.یاسر اینها را با خود داشت و همراهی همسفرش کمک بسیار شایانی برایش بود که همینجا به راهنمای همسفرش خانم اعظم تبریک می‌گویم.یاسر از همان اول خدمت کرد و دبیر لژیون بود و حتی فکر می‌کنم روز بعد از رهایی سریعا در بخش ot مشغول خدمت شد حتی بدون اینکه من به او بگویم. یعنی فهمید که به ازای دریافتی که داشته است باید بازپرداخت داشته باشد. همانگونه که خداوند میفرماید : (امروز دینتان را بر شما تمام کردم و نعمت را بر شما تمام کردم) و الان شما چکار میکنید?کنگره هم حق را بر ما تمام کرده‌است و یاسر از بچه‌های خوب کنگره است، منضبط، باادب، منظم است ودر ادامه خدمت مرزبانی در شعبه سهروردی انجام داد و الان هم که در کسوت راهنمایی در حال خدمت است و اپشاالله که دیگران از حضورشان بهره لازم را ببرند.

اعلام سفر کمک راهنما؛ مسافریاسر

تخریب چهارده سال با انواع مواد مخدر، آخرین آنتی ایکس متادون حشیش هروئین، ده ماه سفر کردم با متدDST, دارو ot, رهایی پنج سال و هشت ماه و چند روز ، نام راهنما آقامهدی و در ادامه با تخریب چهارده سال وارد لژیون وایت شدم ، آخرین آنتی ایکس روزانه سی نخ سیگار، ده ماه و بیست و شش روز سفر کردم با متد DST, دارو نیکوتین خوراکی، رهایی چهار سال و ده ماه و چند روز ، نام راهنما آقا مصطفی صفری، ورزش در کنگره فوتبال.

خواسته کمک راهنما؛ مسافر یاسر

من خواسته‌ام را اینطور بیان می‌کنم :
همه عزیزانی که در شعبه حضور دارند یک خواسته‌ای را در ذهن خودشان تصور کنند ، تصور کردید؟ خواسته من همان است که شما عزیزان برای خودتان تصور کردید!!

خواسته همسفر؛ خانم عاطفه

من هم آرزو می‌کنم که هر کس وارد کنگره می‌شود نا امید بیرون نرود.

مشارکت کمک راهنما؛ مسافر یاسر:

قبل از هر چیز خداوند را شاکر و سپاسگزارم که اجازه حضور در کنگره60 را به من داد. از آقای مهندس تشکر می‌کنم بخاطر چنین بستری که فراهم کردند و چنین بهشتی را بوجود آوردند تا من یاسر به اینجا قدم بگذارم و با حال خوش از این در بیرون بروم.از راهنمای عزیزم آقامهدی و از زحمات ایشان تشکر می‌کنم و دستشان را در قلبم میبوسم. از راهنمای همسفرم و از همسفرم  و از همه عزیزان این شعبه و عزیزانی که از شعب دیگر تشریف آورده‌اند تشکر می‌کنم، خیلی خوش آمدید و قدم بر دیده من گذاشتید.ازراهنمایان گرامی و برادر لژیونی‌هایم و همه عزیزان چه در قسمت مسافران و چه در قسمت همسفران تشکر می‌کنم. هر عزیزی که سفر می‌کند زندگیش به دو بخش تقسیم می‌شود: یک بخش دوران مصرف و بخش دیگر دورانی که در کنگره بودن و رهاییش است.دقیقا یادنچم هست که شش سال پیش  و دومین ماه سال نود و پنج بود که من به کنگره آمدم .دخترم سنا ، داموتاریخ ۹۵/۲/۱۶ متولد شد و استارت حضور من در کنگره زده شد و بابت آن خدا را شکر می‌کنم. هر کدام از ما گذشته‌ای و تخریب موادی داشته‌ایم که ضررهایی را به جسم خود و به خانواده خود ومال خود وارد کرده‌ایم. من از دوران دبیرستان با قرص و بعد با حشیش شدم و درسم را رها کردم و یکباره روی مصرف هروئین رفتم که غوز بالای غوز شد و فکر نمی‌کنم که اصلا دوران نامزدی و طلایی اعتیاد داشتم و هرگز گمان نمی‌کردم یک روزی بیایم و با دارویot به درمان برسم چون اصلا مصرف تریاک نداشتم و مصرف هروئین را هم بصورت کشیدنی و هم تزریقی انجام می‌دادم. من هم دوست داشتم که نجات پیدا کنم و همانطور که آقای مهندس میگوید که خداوند در کلام‌الله میفرماید کسی که میخواهد از غرق شدن نجات پیدا کند به هر علفی چنگ میزند و من هم به هر علفی چنگ میزدم ولی نجات که پیدا نمی‌کردم هیچ بلکه باغث بیشتر غرق شدنم می‌شد و انواع و اقسام ترک‌ها را تجربه کردم.دوازده بار کمپ ، سم زدایی، علی اکبر درمانی،دکتر رفتم ، متادون درمانی کردم ولی بیشتر غرق میشدم.آشنایی من با کنگره به این شکل بود که یک روز جایی رفتم و که  سی دی تصویری  (نبرد درون) روی لپ تاب درحال پخش بود و بدون آنکه بدانم گوینده کیست، نمی‌دانم بخاطر کلام نافذ گوینده سی دی(آقای مهندس) بود یا چیز دیگر که مجذوب آن سی دی شدم و بعد هم به کنگره آمدم و این موضوع برایم تبدیل به یک باور شد که یاسر؛ تو باید در کنگره60 درمان شوی!! وقتی به کنگره آمدم کاملا تسلیم بودم و هیچ پلی پشت سرم باقی نگذاشته بودم که دیگر هیچ چیزی نداشتم و همسفرم اینجا گواه حرف من است.حتی آنقدر دیر به دیر منزل میرفتم که گویی در محل خودم و در شهر خودم کارتن خواب بودم.حتی یکبا همسفرم را در خیابان دیدم به من تعارفی زد که تشریف بیار منزل و من گفتم شما بفرمایید من بعد می‌آیم که فکر میکنم سه روز بعد به منزلم رفتم!!! امروزه گاهی اوقات که درباره گذشته حرفی به میان می‌آید همسفرم می‌گوید که دیگر از گذشته حرف نزن ولی من میگویم باید گاهی به گذشته نگاهی بیندازیم تا یادمان نرود از کجا به اینجا رسیده‌ایم. نگاه میکنم که در قبال این آرامشی که کتگره به من داده است هنوز هیچ کاری نتوانسته‌ام انجام بدهم. باور کنید گویی مواد مخدر زندگی و عشق من بود و هر کاری می‌کردم نمی‌توانستم از هروئین جدا بشوم تا اینکه به کنگره آمدم و با متد DST و راهنمایی و کلام نافذ استاد عزیزم آقا مهدی در مدت ده ماه بدون هیچ غیبتی به درمان رسیدم و فکر میکنم حدود صد و بیست یا صدو سی تا سی دی از زمان سفر اولم دارم که آنموقع بصورت خلاصه نویسی بود و واقعا تسلیم بودم که البته حرکت ما به سمت محبت است نه تسلیم در مقابل دشمن و واقعا خواست خدا بود که اذنش صادر شد و من به کنگره آمدم و درمان شدم‌. میخواهم که انشاالله در کنگره باشم و به خودم خدمت کنم و خواسته قلبی من هم همین است وگرنه من برای کنگره نه از نظر مالی و نه علمی کاری نکرده‌ام و من بهشت را در اینجا یافته‌ام.درپایان باز هم تشکر میکنم از آقای مهندس و از راهنمای عزیزم و همینجا از همسفرم بسیار تشکر می‌کنم و به جای آنوقت که رهایی گرفتم و یادم رفت تشکر کنم اکنون صمیمانه از ایشان تشکر می‌کنم که صبورانه مرا تحمل کرد و در کنارم ماند وبه جرأت می‌گویم که سه اتفاق بزرگ و مهم و عزیز برای من در زندگیم یکی کنگره و دیگری راهنمای عزیزم و البته همسفر گرانقدرم هستند.

مشارکت کمک راهنما؛ همسفر خانم اعظم

باز هم خداوند را شکر، شکر، شکر که توفیق داشتم یک بار دیگر در جمع شما در یک تولد دیگر حضور داشته باشم. خیرمقدم عرض میکنم خدمت همه عزیزان این شعبه و عزیزانی که از شعب دیگر در این جشن شرکت کرده‌اند. این جشن را خدمت جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان و تک تک شما عزیزان تبریک می‌گویم. خدمت راهنمای آقا یاسر، آقا مهدی عزیز و همسفر عزیز آقا یاسر، خانم عاطفه  و دخترعزیزشان تبریک می‌گویم. من به شخصه تولد ها را خیلی دوست دارم و بسیار انرژی میگیرم چون چند دلیل دارد ، دلیل اول اینکه این تولدها اقتدار و ثبات درمان و سفر دومی شدن را به نمایش میگذارند.آقای مهندس کار عظیمی انجام داده‌اند که درتوان من نیست درباره آن صحبتی کنم و همین تولدها ، بر خلاف آنچه ممکن است در بیرون از کنگره به عنوان قطع مصرف دیده شود، اقتدار و صلابت درمان در کنگره را به نمایش میگذارند و حال خوشی که در کنگره به دست می‌آید در آن قطع مصرف‌ها به هیچ وجه تجربه نمیشود. دیگر اینکه ادامه دار بودن رهایی و درمان در کنگره بسیار شایان توجه است.آقای امین در یکی از سی دی هایشان میگویند که اگر خواستید ببینید که یک کاری درست است یا نه بیایید و نگاه کنید که آیا از قانون آفرینش که میگوید :شما باید با کمترین کنش بهترین برداشت را داشته باشید، پیروی میکند یا خیر که می‌بینیم خدا راشکر در کنگره با کمترین کنش و با کمترین هزینه و با کمترین درصد خماری و درد مسافران به رهایی و بالاترین حال خوش و سلامتی می‌رسند. از قول آقای امین میگویم که به دست آوردن یک چیز یک بخش کار است و نگهداری و مستمر بودن آن یک بخش مهمتر است و به قول آقای مهندس نیروهای به دست آمده را نباید به باتلاق بریزید یعنی آنچه باسختی بدست آمده را باید حفظ نمود که مستلزم داشتن دانش و آگاهی بالایی است و خدا راشکر در کنگره این مهم، محقق شده است. دلیل دیگری که من تولدها را دوست دارم اینست که این تولدها به کنگره کمک میکنند و این یک کمک عملی به کنگره است که همین تولد گرفتن میتواند برای کسانی که راهشان را پیدا نکرده‌اند بسیا امید بخش باشد.اگر من اعظم اینها را بدانم و کمک نکنم در واقع دارم کفر میورزم یعنی این راه روشن را ببینم ولی پنهان کنم و هنوز حرکتم و عملم درست نباشد . به خانم عاطفه عزیز تبریک میگویم و حق است که درباره صبر و شکیبایی این خانواده عزیز صحبت شود.خانم عاطفه وقتی به لژیون من آمدند فرزندی چند ماهه به همراه خود  و فرزند دیگری هم در منزل داشتند ولی با این وجود بسیار آرام و ریلکس بودند که متوجه شدم علت  آرامش او داشتن ایمان به کنگره و درمان مسافرش است و همیشه با یک اطمینان قلبی و ایمان وافر در لژیون شرکت می‌کردند.این رهایی گوارای وجودشان باشد که می‌دانیم حتما هزینه‌اش را پرداخت کرده‌اند چون کائنات چیزی را به رایگان به کسی نمیدهد. خانم عاطفه بسیار کمک شایانی برای آقا یاسر بوده و هستند و من بسیار دوست دارم که شال کمک راهنمایی را بر دوش ایشان ببینم. انشاالله که همه شما عزیزان سفر اولی که در جلسه حضور دارید با کمک کنگره و تلاش و خواسته خودتان این جایگاه را تجربه کنید .

مشارکت همسفر؛ خانم عاطفه

از خدای خود سپاسگزارم که دراین جایگاه قرار دارم .از آقای مهندس خیلی خیلی تشکر میکنم. از آقا مهدی که همیشه ذکر خیر ایشان در منزل ما هست و همچنین از خانم اعظم و همچنین از مسافر عزیزم که توانست به خوبی سفر کند تشکر می‌کنم.خلاصه‌ای کوتاه از گذشته بگویم که مسافر من اصلا منزل نمی‌آمد. حتی یک بار که مهمان از خوزستان  داشتیم وقتی منزل آمد مادرشان از او خواست یکی دو روزی برود و بعد از رفتن آنها برگردد یعنی تا این حد تخریب بالایی داشت .ولی خدارا بسیار سپاسگزارم که هم من و هم خودش توانستیم کنگره راپیدا کند و مسافرم به درمان برسد.


عکاس: مسافر حمید
تایپ: مسافر هوشنگ
ارسال: مسافر علی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .