English Version
English

ابتدا بقا و سپس گسترش

ابتدا بقا و سپس گسترش

جلسه دهم  از دوره شانزدهم کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰، ویژه مسافران و همسفران نمایندگی تخت جمشید شیراز، با استادی مسافر محسن، نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر محمدامین با دستور‌ جلسه "در استحکام پایه های مالی و علمی کنگره من چه کرده ام؟" سه شنبه 19 خرداد 1401 ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سلام دوستان محسن هستم یک مسافر؛ امروز دو دستور جلسه داریم یکی دستور جلسه هفتگی هستش که من برای پایه های علمی و مالی کنگره ۶۰ چه کرده ام ؟ و دومی تولد و آزاد مردی آقای سجاد. در هر ساختاری ، حتی ساختار موجود زنده ،  تمام انرژی و توانش را خرج میکند که اول بقا پیدا کنه و بتواند زنده بماند و زندگی کند ، دوم اینکه تلاش میکند که بتواند قدرتمند بشود و خودش را گسترش بده. هر موجود زنده ای و یا هر ساختاری چه ارزشی و چه ضد ارزشی فرقی ندارد که مافیا باشد و یا کنگره ۶۰، اگر بخواهیم کنگره ۶۰ را با همه ی جزئیاتش به صورت واحد نگاه کنیم میتوانیم اون را مثل  بدن انسان در نظر بگیریم .

یک انسان از اجزای مختلف تشکیل شده مثل قل،مغز،کبد،خون و... اما همه ی این اجزا در یک راستا و برای یک هدف دارند فعالیت میکنند اول بقا و دوم گسترش دادن مثلاً تازه واردین و سفر اولی ها مثل خونی که تو بدن انسان جاری میباشد هستند در واقع تازه واردین و سفر اولی ها مایه بقا و حیات کنگره ۶۰ می‌باشند .

اگر تازه واردین و سفر اولی ها رو از کنگره بگیریم دیگه کنگره معنایی پیدا نمیکنه و حیاتی براش باقی نمیمونه ،،، اما این خون در حال جریان (سفر اولی ها و تازه واردین) قسمتی از اون جذب میشه و قسمتی از اون دفع میشه ، با قسمت دفع شده کاری نداریم اما اونهایی که جذب شدن همون سفر دومی هایی  هستند که به درمان رسیدند و در راستای بقا و حیات کنگره دارن خدمت صادقانه و خالصانه میکنند.
سفر دومی هایی که مثل پروتئین و ویتامین برای کنگره میمانند و باعث میشوند پایه های کنگره مستحکم تر بشود و روز به روز قوی‌تر. 

اگر بخواهم راجع به خودم بهتون بگم من سال ۹۰ وارد کنگره ۶۰ شدم فکر نکنم قبل از کنگره راهی رو نرفته باشم فقط خونمو عوض نکردم ،دیگر نا امید بودم به خودم گفتم میزنم تا جایی که بمیرم .
اما همچنان همسرم و خانواده ام ذره ای امید برای بهبودی من داشتند و یه روز که در حال کشیدن مواد مخدر بودم همسرم با یک برنامه ای به اسم شروع خوب کنگره ۶۰ رو به من معرفی کرد و گفت تو که همه ی راه ها رو امتحان کردی اینم امتحان کن شاید جواب داد ،و من با تمام نا امیدی برای این که دل همسرم و خانوادمو شاد کنم بلند شدم و به سمت کنگره ۶۰ حرکت کردم در حالی که  سیاه مست شیشه و تریاک و حشیش بودم یه قدم میرفتم جلو دو قدم میومدم عقب با همچین حالتی یک انسان ۶۴ کیلویی وارد کنگره کرج  شدم و با تمام ناامیدی اونجا به من انرژی دادن و من که  را با حال خراب با آغوش باز پذیرفتند.

یعنی الان اگر اون محسن سال ۹۰ را بیارید پیشم نمیتوانم ۵ دقیقه تحملش کنم ولی کنگره ۶۰ منو به گرمی پذیرفت ، اگر کنگره ۶۰ برای من پیدا نمیشد با دو دو تایی که پیش خودم کردم من الان با اون فرمونی که داشتم میرفتم الان زنده نبودم پس کنگره به من زندگی دوباره بخشید. کل اعضای کنگره از آن فردی که توی آبدارخانه هست تا مرزبان تا راهنما از وقت خودشون گذاشتند که منه محسن از اون همه نا امیدی به اینجا برسم. حالا من میتونم چکار کنم برای کنگره و من چکار کردم برای کنگره ؟

واقعیتش من احساس دین میکردم به کنگره یادمه روز سوم و یا چهارم رهاییم که الان هفت و سال نیم ازش میگذره شروع کردم به خدمت کردن تا امروزم اونچیزی که در توانم بوده را نیز انجام دادم. چه از نظر جانی و وقتی و چه از نظر مالی اون چیزی که در توانم بوده را انجام دادم، سعی کردم که بتونم به یه نفر یه حال خوبی رو انتقال بدم چون اون روزی که من وارد شدم اون حال خوب بود که منو تو کنگره نگه داشت اون انرژی مثبت بود که منو نگه داشت ...
به نظر من این که یه نفر راهنما بشه بگه من دارم خدمت میکنم اینجوری نیست ، همه ی ما چه آن فرد که سفر اول هست و چه آن فردی که سفر دومه و چه راهنما همه و همه باید برای بقای کنگره چه جانی و چه مالی در خدمت کنگره باشند.

اگه سفر اولی هستی درست سفر کنی خودش یه نوع خدمت به کنگره حساب میشه از درب کنگره که میرید بیرون و شما را به اسم کنگره ای می‌شناسند باید رفتار و کردارتون هم کنگره ای باشد اینم خودش خدمت حساب میشه به کنگره ۶۰ و در آخر این رو متذکر میشم که برای ادای دین تو کنگره موندم اما روز به روز که میگذره به بدهکاری من به کنگره افزوده میشه چون اون انرژی  رو که در کنگره خرج میکنم چندین برابرش به صورت برکت و آرامش در زندگی من جاری میشه ممنونم که با سکوتتون منو همراهی کردید لطفا خودتونو تشویق کنید. سلام دوستان سجاد هستم مسافر ،خدا را شاکرم که در جمع شما دوستان هستم.

امشبی را که درآنیم غنیمت شمریم شاید ای دوست نرسیدیم به فردای دگر امیدوارم که حال همتون خوب باشه و این جایگاه آزادمردی را مدیون بچه های کنگره ۶۰ و مهندس دژاکام بنیانگذار کنگره میباشم.
قبل از هر چیز می خواهم از دوستانی که باعث شدند به رهایی برسم تقدیر و تشکر و قدردانی کنم اول از بچه های لژیون بوشهر و پیشکسوتان شعبه شیراز که هر کدام به نوعی پیشقدمم در خدمت به دیگر همنوعان می باشند من این حال خوشو وآرامشی را که دارم مدیون راهنمایی‌های راهنمای عزیزم محسن امیری و راهنمای پیشین خودم آقای محمدرضا ضرغامی از لژیون دوم میباشم اینجاست که باهم برای هم عملی می شود.

من این جایگاه آزادمردی را مدیون دیگر اعضای شعبه تخت جمشید شیراز می باشم. امیدوارم که دیگر دوستان این جایگاه را تجربه کنند و حساب خود را با کنگره تسویه کنند. من آرامش خود و خانواده خود را مدیون آموزش های کنگره می باشم و از اینکه در زندگی شخصی خود به نظم رسیدم سپاسگزارم و امیدوارم که بتوانم دین خود را به کنگره ادا کنم

و اما آرزوی سجاد.
آرزوی اول من این است که دوستان و خانواده هایی که وارد کنگره ۶۰ می شوند ، آنهایی که باحال خراب می آیند به حال خوشی برساند و طعم خوش رهایی را بچشند و دیگر دوستانی هم که حال خوبی دارند روز به روز بهتر و عالیتر بشوند...
آرزوی دوم من هم اختصاص می‌دهم به درمان و شفای مریض منظور که چند تن از دوستان مسافر و همسفران از آن مطلع می باشند و طعم خوش زندگی و خانواده آنها برگردد آمین.

و در پایان از حضور شما دوستان در جشن آزادمردی بنده حقیر تشکر و قدردانی می کنم و امیدوارم که آزاد مردی را تجربه کنید و در جایگاه های بالاتر خدمت کنید.

تایپ: مسافر رسول لژیون چهارم
عکاس: مسافر ایمان لژیون نهم
تنظیم و ارسال : مسافر احمد لژیون یازده
نمایندگی تخت جمشید شیراز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .