English Version
English

غلام همت آن رند عافیت سوزم، که در گداصفتی کیمیاگری داند

غلام همت آن رند عافیت سوزم، که در گداصفتی کیمیاگری داند

سومین جلسه از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی خانم‌های مسافر نمایندگی میخک، با استادی مسافر زری کمک راهنما، نگهبانی مسافر افسانه و دبیری مسافر معصومه با دستور جلسه "هفته راهنما" روز چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۱ رأس ساعت ۱۱:۳۰ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان زری هستم یک مسافر
دستور جلسه امروز "جشن راهنما" می‌باشد، این هفته بزرگ را به اولین راهنمای کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس، خانواده محترمشان، همچنین راهنمای خودم آقای محمد و تمامی کمک راهنمایان قسمت مسافران و همسفران تبریک عرض می‌کنم.
راهنما یعنی کسی که راه را بلد است، یعنی مربی. کنگره ۶۰ بر اساس اصل پذیرفته‌شده کمک یک فرد رهاشده از دام اعتیاد به یک فرد در حال مصرف تشکیل شده است.
در دنیا دو گروه صاحب‌نظر در مقوله اعتیاد وجود دارند، یک گروه متخصصین و پزشکان هستند که در حوزه ‌و حیطه درمان اعتیاد تخصص دارند، و گروه دوم افرادی هستند که خودشان در گذشته تجربه مصرف مواد مخدر داشتند و از آن رهاشده‌اند، مانند کمک راهنمایان کنگره ۶۰.
برای رسیدن به‌جایگاه کمک راهنمایی مراحلی وجود دارد، فرد ابتدا باید به درمان برسد، در خصوص علم و دانش کنگره آموزش ببیند و به دانایی برسد، در امتحانات کمک راهنمایی که بسیار سخت هستند قبول شود، و به مرحله‌ای برسد که بتواند دانایی کافی در مورد انسان و مواد مخدر به دست آورد.

جایگاه کمک‌ راهنمایی جایگاه مهم و حساسی است، راهنما با عشق، به خدمت کردن به همنوعش می‌پردازد. او دوست دارد فرد مصرف‌کننده را از جهنم اعتیاد به بهشت رهایی سوق دهد.
شاید کسانی که از بیرون نگاه می‌کنند، این کار را دیوانگی بدانند، اما به قول آقای مهندس؛ "عاشق را حساب با عشق است، با معشوق چه حساب دارد". هدف کمک راهنما به رهایی رساندن رهجو و نجات یک خانواده است، و همه این‌ها با عشق به کنگره اتفاق می‌افتد.
بین کمک راهنما و مثلث عقل، عشق و ایمان رابطه تنگاتنگی وجود دارد. اگر این‌ها نباشد، کمک راهنما نمی‌تواند کسی را به رهایی برساند.

اما چگونه یک کمک راهنما می‌تواند با فرد مصرف‌کننده در ارتباط باشد، اما خودش تأثیر نگیرد؟ این اتفاق به خاطر آموزش‌هایی است که از کنگره دریافت می‌کند. خارج از کنگره خیلی سخت است که فردی یک مصرف‌کننده را به درمان برساند، بدون اینکه خود تأثیر بگیرد.
این چه عشقی است که وقتی یک راهنما سر لژیونی می‌نشیند که همگی مصرف‌کننده هستند، به‌جای حال بد، انرژی می‌گیرد! در حقیقت کمک راهنما بدون عشق هیچ کاری نمی‌تواند انجام دهد، عشق باعث ایجاد حال خوب می‌شود. و اگر عشق وجود نداشت، هستی در جریان نبود.
رابطه کمک راهنما و رهجو، رابطه استاد و شاگردی است، رابطه دوستی و رفاقت نیست. تا زمانی که به راهنما به چشم استاد نگاه کنیم و حرمت نگه‌داریم، همه‌چیز درست پیش می‌رود. به قول جناب مهندس؛ "غلام همت آن رند عافیت سوزم، که در گداصفتی کیمیا گری داند".
من غلام همت آن مصرف‌کننده بدحالی هستم که به کنگره می‌آید، در صراط مستقیم قرار می‌گیرد، چشمه وجودی‌اش به جوشش درمی‌آید و جوهر وجودی‌اش را تبدیل به شخصیتی می‌کند که در جایگاه کمک راهنمایی دست یک نفر دیگر را می‌گیرد. او به خاطر مقام شامخ انسانی و بند عشق با قدرت مطلق، بدون مزد مادی به سایر انسان‌های معتاد و بهم ریخته کمک می‌کند. و این جایگاه بسیار زیباست.

https://up.c60.ir/repository/22776/01%20%281%29.jfif

https://up.c60.ir/repository/22776/03.jfif

https://up.c60.ir/repository/22776/02.jfif

تایپ: مسافر زینب- لژیون دهم- نمایندگی میخک
ویرایش: مسافر مهسا کمک راهنما- نمایندگی میخک
بازبینی: مسافر خاطره

عکس: گروه عکاسان نمایندگی میخک

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .