دایره وسیع وادیهای کنگره 60 از موضوع تفکر آغاز میشود و درنهایت به موضوع محبت میرسد و دوباره از محبت به تفکر، تاکنون پنج وادی را در دستور جلسات پشت سر گذاشتهایم و اکنون نوبت به وادی ششم رسیده است. (حکم عقل را در قالب فرمانروای بزرگ، کاملاً اجرا نماییم) در این وادی ما با دو پارامتر اساسی از صور پنهان انسان روبهرو میشویم، عقل و نفس، کنگره 60 برای شناخت هر چهبهتر ما از خودمان و در مقوله شناخت انسان، شهر وجودی انسان را به دو بخش تقسیم کرده است. صور آشکار و صور پنهان. صور آشکار اجزایی از انسان هستند که با چشم فیزیکی قابلرؤیت هستند، مثل دست، پا، سر، قلب، کلیه،... و صور پنهان اجزایی هستند که با چشم فیزیکی قابلرؤیت و دیدن نیستند
مثل روح، نفس، عقل، حس، ذهن ... عقل یکی از اجزا و پارامترهای اساسی صور پنهان است که نمیدانیم جنس آن از چیست، قدر مسلم از موادی که میشناسیم نیست، فقط میدانیم که هست، حتی نمیدانیم که در کجا قرار دارد، شاید تصور شود که جایگاه آن در مغز است، اما باید بگوییم که مغز ابزاری است در دست عقل و مترجم یا اپراتوری است که رابطه عقل را از صور پنهان با صور آشکار برقرار میکند. عقل نیرویی است که فر ایزدی دارد، یعنی قدرت آن برگرفته از قدرت الهی است، هرقدر ما بیشتر در صراط مستقیم باشیم و به نیروی الهی نزدیکتر شویم، قوه تعقل ما نیرومندتر، فعالتر و حضورش پررنگتر میشود و هرقدر از صراط مستقیم دور شویم، نیروی عقل، کمتر و قوه تشخیص آن ضعیفتر میشود. کار عقل سنجش و ارزیابی است، عقل میزان است و ترازو، برای اینکه به ما بگوید که خواستههای ما درست است یا نه خواستههایی که توسط عقل تائید میشود را میگوییم خواستههای معقول، یعنی خواستهای که مهر تائید عقل رادارند و خواستههایی که عقل آنها را تائید نمیکند را میگوییم خواستههای نامعقول.
انسان دو راهنما دارد؛ راهنمای بیرونی که همان پیامبران و اولیای الهی هستند و راهنمای درون که عقل است. عقل بههیچوجه اشتباه نمیکند مگر آنکه اطلاعات غلط به آن برسد. انسان موجودی است که به او اختیار کامل دادهشده است و ما در زندگی روزمره مرتباً بر سر دوراهی و چندراهیهای متعدد قرار میگیریم. برویم یا نرویم، بگوییم یا نگوییم و انجام بدهیم یا انجام ندهیم و خلاصه اینکه، بایستی دائماً تصمیم بگیریم و راه خود را تشخیص بدهیم. به دنبال دادن قدرت عظیم اختیار به انسان از سوی قدرت مطلق، قدرت تشخیص و قضاوت قدرتمندی نیز به انسان دادهشده است تا از قدرت اختیار برآید و به بیراهه نرود و آن قدرت درونی، عقل است. جایگاه عقل بهقدری بلندمرتبه است که در وادی ششم گفتهشده روح بالطافت منحصربهفرد خود، تحت اراده عقل راهبری میشود.

و اما نفس؛ نفس اصلیترین و اساسیترین پارامتر شهر وجودی انسان و اجزای صور پنهان است که در کلامالله شریف بهکرات از آن یاد میشود، ممکن است تاکنون از نفس بسیار شنیده باشیم، مثل نفس اماره، نفس لوامه، نفس مطمئنه، اما در مورد خود نفس و اینکه خود نفس چیست، شاید اطلاعات چندانی نداشته باشیم. کتاب عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر به ما میگوید، نفس آن چیزی است که تعیین موجودیت میکند در ظاهر و باطن، به این دلیل گفته میشود چیز، چون نمیدانیم که جنس آن از چیست، قطعاً از ماده و موادی که ما میشناسیم مثل گوشت، پوست، استخوان، نیست.
ما انسانها و به شکل کلی تمام موجودات و مخلوقات، دارای یک موجودیت هستیم و بهواسطه همین موجودیت است که گفته میشود هستیم. کل خواستههای ما چه در ظاهر و چه در باطن، مربوط به نفس است. تصور نشود که وقتی از نفس و خواستههای نفس صحبت میکنیم، فقط منظور از خواستههای بد و منفی است، نه خواستههای خوب، منطقی و درست نیز از نفس ماست. نفس آن چیزی است که در زمان مرگ، فرشتگان الهی آن را تحویل میگیرند. جسم ما در این دنیا میماند و نابود میشود، اما نفس و کلیه اجزای دیگر صور پنهان که روی آن سوار شده است، توسط فرشتگان به دنیای دیگر منتقل میشود.
در سیر مراحل تعالی و تکامل نفس در انسان، به سه مرحله برخورد میکنیم: نفس اماره، نفس لوامه و نفس مطمئنه. نفس اماره یعنی نفس امر کننده که پایینترین مرحله نفس در انسان است، در این مرحله، نفس امر میکند و دستور میدهد، هر چیزی را که میخواهد، به خوب و بد آن کاری ندارد، فقط میخواهد. در این مرحله عقل بسیار و ضعیف و کمرنگ است. انگار حضور ندارد. آن مقداری هم که هست به دلیل نداشتن اطلاعات و دانایی، در خدمت نفس اماره است و خواستههای آن را تائید میکند. پس نفس اماره همیشه در مقابل عقل قرار دارد تا آن را به انحراف بکشاند، ما در این وادی یاد میگیریم که صدا و ندای درونی عقل را بشنویم و توجه کنیم، به دستورات او عمل کنیم و به او به چشم یک فرمانروای عادل و صالح نگاه کنیم.
ما همسفران و مسافران کنگره 60، باید با درمان اعتیاد خود و پشت سر گذاشتن آموزشها و رسیدن به دانایی، قوه تعقل خود را افزایش دهیم و در فرایند تزکیه، خواستههای نامعقول را باگذشت زمان حذف کنیم و بهفرمان عقل نزدیک شویم. همانگونه که در دعای کنگره 60 از خداوند میخواهیم تا بهفرمان عقل نزدیک شویم. نزدیک شدن بهفرمان عقل چیز پیچیدهای نیست. از انجام دادن کارهای خیلی ساده و پیشپاافتاده شروع میشود. اگر به خودمان میگوییم فردا صبح ساعت 7 از خواب بیدار میشویم، آیا بیدار میشویم؟ اگر شدیم یعنی قدری بهفرمان عقل نزدیک شدهایم. فرمان عقل یعنی، شو، شود؛ یعنی کاری که به خودمان میگوییم و به قولی که به خودمان میدهیم، پایبند هستیم و انجام میدهیم و در موعد مقرر به خواستههای خود میرسیم. اینها نشانههای نزدیک شدن بهفرمان عقل است
تایپ: همسفر فرزانه لژیون اول
ویراستاری و ارسال: کمک راهنما همسفر پری
همسفران نمایندگی میرداماد اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
554