English Version
English

دکتر شهرزاد: اهمیت بسیار زیاد مسئله مالی بر هیچ‌کدام از ما پوشیده نیست

دکتر شهرزاد: اهمیت بسیار زیاد مسئله مالی بر هیچ‌کدام از ما پوشیده نیست

پنجمین جلسه از دور هجدهم سری کارگاههای آموزشی کنگره 60 مخصوص لژیون پزشکان پارک طالقانی با دستور جلسه «توان مالی و سی دی گردش آسمانی» با استادی دکتر شهرزاد، نگهبانی جناب مهندس و دبیری مسافر محسن در روز جمعه مورخ 98/9/1 رأس ساعت 8 صبح آغاز بکار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان شهرزاد هستم یک همسفر:

با تشکر از دوستان و همکاران لژیون پزشکان و با اجازه نگهبان محترم جلسه دقایقی را در خدمت دوستان هستم پیرامون دستور جلسه «توان مالی و سی دی گردش آسمانی» و بعد استفاده از نظرات و مشارکت دوستان.

درک زیبایی در نظام هستی وقتی میسر است که انسان بتواند به نظام آفرینش از دیدگاه خالق آن نگاه کند. قوانین و قواعدی را که در آن حاکم است را از زبان پیامبران الهی بشنود و این چینش و حکمتی که در اجزاء این خلقت هست را با دستورات آن‌ها درک بکند؛ و در این موقع است که انسان می‌تواند به فراخور توان فکری خودش، برداشتی از نظام هستی بکند و آن چیزی نیست به‌جز اینکه به این درک برسد که چه نظم و حکمتی در این نظام خلقت وجود دارد. درواقع سلامت و سعادت انسان هم وقتی میسر می‌شود که انسان خودش را در مسیر هستی قرار بدهد؛ یعنی همراه، هم‌نوا و هماهنگ آن حرکت کند؛ و اینجا است که زندگی انسان را می‌توانیم به پروازی تشبیه کنیم که بالاهای این پرواز همان قوانین الهی است که خالق آن، آن را وضع کرده است و درواقع یک روشنایی و گرمی هم توسط خورشید امید می‌تواند به آن گرمی و انرژی بدهد و به آن کمک کند؛ اما در این مسیر و در این راه وظیفه انسان چه هست و راه کدام است و چه طور می‌توان راه را پیدا کرد. در سی دی آقای مهندس؛ اشاره‌ای کردند به وظیفه انسان و از دو بعد به آن اشاره کردند، یکی: مراقبت از جسم و دیگری مراقبت از افکار و اندیشه.

 ما در مباحث روانشناسی هم می‌بینیم که چطور این دو عامل می‌توانند روی‌هم تأثیر بگذارند، بخصوص که افکار و اندیشه انسان می‌تواند سلامت جسم را تحت تأثیر قرار دهد. ما باید برای سلامتی و بیماری تعریف مختصری داشته باشیم؛ که چه موقع بیماری ایجاد می‌شود و یا چه عواملی در ایجاد بیماری می‌توانند تأثیر بگذارند و ما می‌دانیم که انسان موجودی پیچیده است و تنها یک عامل نمی‌تواند باعث بیماری او شود، عوامل زیادی هستند که به چند مورد می‌توانیم اشاره کنیم؛ یکی عامل زیستی است، عوامل ویروسی، باکتری، قارچ، هر عامل بیماری‌زایی که در محیط وجود دارد دیگر عوامل، شناخت انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهند مثل رفتارها، باورها و پندارهای انسان؛ اما مسئول ایجاد این بیماری چه کسی می‌تواند باشد؟ تنها مسئول خود انسان است. نکته دیگر اینکه انسان برای غلبه بر بیماری می‌تواند توصیه‌های پزشکی را اجرا کند و روی رفتارها، کردارها و اندیشه خودش کار کند. مسئله دیگر سلامت است که باید سلامت را در زندگی انسان تعریف کنیم. سلامت با توجه به مفهومی که دارد ازنظر افراد مختلف به صور مختلف تعریف می‌شود. به‌طورکلی سلامتی وقتی است که فرد توانمندی جسمی مناسبی داشته باشد و در کنار آن؛ انرژی، نشاط، پویایی. سازمان بهداشت جهانی (W.H.O وقتی‌که سلامتی را برای انسان تعریف می‌کند، به تک‌تک مواردی که به اثبات رسیده است اشاره می‌کند، حتی به مسائل مالی، روانی، عاطفی و شادی اشاره کرده است که تمام این‌ها باید برای انسان مهیا باشد تا انسان بگوید که از سلامتی برخوردار است.

ما برای رسیدن به این هدف چه راهی را باید طی کنیم که اینجا اشاره می‌کنم به سخنان مهندس که نکته جالبی را اشاره کردند که برای هر کاری اول باید راه مشخص باشد. اگر راه مشخص نباشد، در طی مسیر ممکن است فرد زحمات زیادی را متحمل شود اما چون راه، راه مناسبی نبوده است قطعاً به سرمنزل مقصود نمی‌رسد. ایشان اشاره می‌کنند به صراط مستقیم و چیزی که ما در اعتقادات خودمان و آیه قرآن طلب می‌کنیم که ما را به راه راست هدایت کن؛ اما راه راست چه راهی است؟ راهی است که در آن ناسازگاری و ناکارآمدی وجود ندارد به قول آقای مهندس اشاره کردند در آن شکستگی و لغزش وجود ندارد و می‌تواند انسان را به منزل نهایی خودش برساند؛ و حتی در پیمودن این راه و انتخاب راه که در تمام امور زندگی انسان هست، حتی در مورد مشکل اعتیاد با یافتن راه درست و رسیدن به درمان و آسایش و آرامش قطعاً می‌تواند تخریب‌هایی را که در بنای وجودی خودش به وجود آورده است را آباد کند و به سلامتی و آرامش برسد. در ادامه اشاره مختصری راجع به مسئله مالی می‌کنم، اهمیت بسیار زیاد مسئله مالی بر هیچ‌کدام از ما پوشیده نیست یعنی امکانات مالی باید فراهم باشد تا انسان بتواند راهی را طی کند و به اهداف خود برسد. ایشان اشاره کردند که در ارتباط با اهداف کنگره 60 دو تا مسئله را مدّنظر قرار دادند و چیزی که ما الآن داریم نتایج آن را می‌بینم یکی قانون یازدهم بوده است که توانسته اهداف کوچک‌تر مالی کنگره را پیش ببرد و دیگر مسئله گل‌ریزان هست در جهت اهداف بزرگ‌تر مالی کنگره 60 است، این در سنت گذشته ما بوده است و تمامی اعضاء کنگره 60 در حد توان خودشان قادر به مشارکت هستند. مجموعه‌ای را که ما می‌بینیم اهداف آن‌ها سلامت انسان‌ها، خانواده و درواقع سلامت سرزمینمان هست و ما هم آرزوی موفقیت در راه اهداف آن‌ها را داریم. خیلی متشکرم. 

جناب مهندس

سلام دوستان حسین هستم مسافر:

یک توضیح بدهم به دلیل اینکه جوّ کشور به‌صورت طبیعی و نرمال نبود، جشن گل‌ریزان تا اطلاع ثانوی به عقب افتاد، دستور جلسه این هفته توان مالی است.

سلام دوستان دکتر محمدعلی هستم یک همسفر:

در مورد سلامتی، افراد باید در تغذیه خودشان، 55 درصد از کربوهیدرات‌ها، 30 درصد از چربی‌ها و 15 درصد از پروتئین‌ها استفاده کند. اگر این توازن به هم بخورد، طبیعتاً آدم‌ها مریض می‌شوند. در تلویزیون فردی را نشان می‌داد که به علت مصرف زیاد گوشت دچار بیماری نقرس شده بود. پس ما اگر بتوانیم تغذیه خود را رعایت کنیم و تناسب گروه مختلف مواد غذایی را رعایت کنیم قطعاً به سلامتی دست پیدا می‌کنیم. ممنون.

سلام دوستان مینا هستم همسفر:

در مورد دستور جلسه توان مالی، در کنگره 60 در جلسات عمومی و خصوصی سبد پول به گردش درمی‌آید و هر کس هر مبلغی را که می‌تواند در سبد می‌اندازد. در کنگره افراد بدون پرداخت هیچ هزینه‌ای به درمان می‌رسند؛ و کسانی که توان مالی دارند می‌توانند عضو لژیون سردار شوند و این حرکت موجب گسترش شعب کنگره و ادامه راه درمان برای آیندگان می‌شود. همیشه نگاه کنگره هم به مسائل معنوی و هم مسئله مادی است. در وادی 5 هم به مسئله قناعت و پس‌انداز اشاره شده است. ما حتی مریضی را که توان مالی ندارد به کنگره 60 معرفی می‌کنیم و آن‌ها به نزدیک‌ترین شعبه مراجعه می‌کنند چون کلینیک هزینه‌های خاص خود را دارد. در مورد سی دی گردش آسمانی؛ آقای مهندس می‌فرماید توانایی در وجود همه آدم‌ها است و به فعلیت می‌رسد ولی ما انسان‌ها باید حرکت کنیم و ارتقاء درحرکت اتفاق می‌افتد. قوانین هستی به‌صورت گردش آسمانی مطرح شده است و ما باید با آن‌ها هم گام بشویم و از این قوانین پیروی کنیم؛ و در انتهای سی دی به مسائل مالی اشاره شده که افرادی که توانایی مالی دارند می‌توانند در جشن گل‌ریزان شرکت کنند.

سلام دوستان دکتر محمدعلی هستم یک مسافر:

پدیده سلامت در محافل مختلف، متفاوت است و هر مکتبی به شکل خاص خودش آن را تعریف می‌کند. همان‌طور که ما در کنگره 60 اول باید صورت‌مسئله را تعریف کنیم؛ اهمیت مقوله تعیین تعریف سلامت این هست که راه را برای مسیری که می‌خواهیم حرکت کنیم مشخص می‌کند. همان‌طور که همکاران محترم می‌دانند؛ تعاریف سلامت در محافل مختلف، متفاوت است؛ مثلاٌ در بعضی از مکاتب نرمالیتی را به‌عنوان میانگین در نظر می‌گیرند، یعنی اینکه یک منحنی نرمال رسم می‌شود، افرادی که زیر منحنی زنگوله‌ای قرار می‌گیرند نرمال محسوب می‌شوند و کسانی که در مشاع قرار می‌گیرند غیرنرمال محسوب می‌شوند. یا برخی دیگر از مکاتب نرمالیتی را سلامت می‌دانند. درواقع اگر بیماری وجود نداشته باشد سلامت مطرح می‌شود. مکاتب دیگر نرمالیتی را به‌عنوان یک مدینه فاضله، یک اتوپیا (Utopia) مطرح می‌کنند. در مکاتب اصلی و مهم، معمولاً نرمالیتی به‌عنوان تعادل مطرح می‌شود و ما در کنگره 60 می‌بینیم که این شعار وجود دارد که درمان فوق ترک و تعادل فوق درمان است. سازمان بهداشت جهانی مؤلفه‌های مختلفی را برای سلامت مطرح می‌کند که علاوه بر بخش بیولوژیک، بخش‌های سایکولوژیک، روانشناسی و بخش‌های اجتماعی و حتی مسائل معنوی را نیز مطرح می‌کند. ما در این نشست یکی از مصداق‌های سلامت را به شکل عینی می‌بینیم؛ یعنی رسیدن به تعادل بعد از درمان خیلی به شکل جدی در ابعاد مختلف؛ روانی، اجتماعی و معنوی دارد خوب پیش می‌رود و این‌که این مکتب به‌خوبی پیش می‌رود دلیل رسیدن به تعادل است؛ و مسائل مالی نیز به‌عنوان زیر مؤلفه در نظر گرفته شده که در کنگره 60 برای استحکام پایه‌های مالی خیلی تأکید زیادی شده است. ما وقتی یک سازمانی را با کنگره 60 مقایسه می‌کنیم، می‌بینیم که کنگره 60 به حیات و بقای خودش به شکل همه‌جانبه، نرمال و متعادل دارد ادامه می‌دهد و یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌های این حیات پایدار و ماندگار همین تعیین سازوکارهای بسیار ساده اما بسیار مهم و حیاتی است و به شکلی طراحی شده که می‌تواند سال‌ها و امیدوارم قرن‌ها به حیاط طیبه خودش ادامه بدهد و گسترش پیدا کند. اگر نمونه‌های بزرگ‌تر که درزمینهٔ موضوعات دیگر کار می‌کنند را در دنیا نگاه کنیم نمونه‌های موفق که به حیات خودشان ادامه می‌دهند همه سازوکاری را طراحی کرده‌اند که پایه‌های مالی آن‌ها پایه‌های مستحکمی باشد. من همیشه این کلام آقای مهندس دژاکام در خاطرم هست، در مورد قانون یازدهم و چرخش سبدها، مبلغی که داخل سبدها انداخته می‌شود، مبلغ چشمگیری نیست، مبلغ ناچیزی است؛ اما این مبلغ این‌قدر در اندازه‌های وسیع بابرکت می‌شود که یک سازمان مردم‌نهاد می‌تواند به‌خوبی به حیات خودش ادامه بدهد و وابستگی به نهادهای بیرونی و دولتی نداشته باشد و بتواند استقلال خودش و مسیر حرکت خودش را ادامه بدهد. تشکر از فرصتی که در اختیار من قرار دادید.

سلام دوستان مهدیه هستم یک همسفر:

در مورد بخشش و توان مالی، زمانی ما می‌توانیم چیزی را ببخشیم که درواقع توان آن را داشته باشیم. من زمانی می‌توانم از ثروت خودم به دیگران ببخشم که خودم ثروت کافی را داشته باشم. یا زمانی می‌توانم به دیگران محبت کنم که محبت را داشته باشم. پس در مورد ثروتمند شدن، باید طرز تفکر خودمان را تغییر بدهیم، خیلی از افراد فکر می‌کنند که پول چرک کف دست است یا پول مال افراد خاص است. درصورتی‌که این‌طور نیست، افراد باید بررسی کنند و ظرفیت و استعدادهای خودشان را برای ثروتمند شدن پیدا کنند که به‌عنوان هوش مالی از آن یاد می‌کنند. هرکدام از ما باید ببینیم که چه توانی داریم برای رسیدن به ثروتی متناسب با خودمان. اینکه فرد فقط دلش بخواهد که ثروتمند باشد، تفکری فقیرانه است. افراد ثروتمند تلاش می‌کنند و وظیفه خودشان می‌دانند که ثروتمند بشوند؛ بنابراین در رسیدن به ثروت و توان مالی می‌شود گفت اول باید طرز تفکر خودمان را تغییر داده و بعدازآن نگرش و باور خودمان را به ثروت تغییر بدهیم. در کنگره هم آقای مهندس با تفکر روی مسائل مالی توانسته‌اند تا به امروز به‌خوبی مسائل مالی کنگره را حل و نیز برای آینده برنامه‌ریزی کنند و با استفاده از سبد پول، جشن گل‌ریزان و لژیون سردار نیاز به کمک بیرونی ندارند. ممنون.

سلام دوستان شهرام دکتر هستم همسفر:

از حدود یکی، دو سال پیش که من به کنگره آمدم، همیشه فکر می‌کردم این موضوعاتی که شما طراحی می‌کنید به چه شکل است، ولی امروز وقتی من به نقاشی‌های کتاب 60 درجه روی دیوار نگاه می‌کنم و بحث توان مالی، همه این‌ها وام گرفته از طبیعت است. درواقع یک هوشمندی آقای مهندس دارند که با دقت به طبیعت نگاه کردند، قناعت، پس‌انداز کردن، حتی در سیستم سلامت ما هم به این شکل است. داستان همیشگی انشاء مدرسه که علم بهتر است یا ثروت که الآن همه می‌گویند پول بهتر است یا ثروت، بحث توان مالی از دانستن می‌آید. همه ما که اینجا جمع می‌شویم که یک دانشی را اندوخته کنیم، برای بیماران خودمان. من فکر می‌کنم برای اینکه درست مراجعه‌کنندگان خودمان را تفهیم کنیم که چطور وارد داستان زندگی جدید بشوند؛ بهتر است به‌جای اینکه به آنان کمک مالی کنیم دانش آن‌ها را درزمینهٔ کاری که دارند انجام می‌دهند بالا ببریم، اصطلاحاً به‌جای اینکه به آن‌ها ماهی بدهیم، ماهی گیری را به آن‌ها یاد بدهیم؛ و بدانند که در کجای زندگی هستند و به کجا می‌خواهند برسند. همان‌طور که آقای مهندس هفته گذشته فرمودند اعتیاد تعریف مشخصی ندارد حالا ممکن است که در کتاب‌های ما اعتیاد را یک بیماری، جسمی، روانی، اجتماعی، اقتصادی نام برده باشند، بحث‌های اقتصادی بخصوص امروزه که در کشور ما خیلی پررنگ شده نسبت به گذشته، خیلی تأثیرگذار هست در لغزش‌ها یا وسوسه‌های مراجعه‌کنندگان ما در کلینیک‌ها که اگر ما درواقع بتوانیم با شرایطی که برای آن‌ها به وجود می‌آوریم ازلحاظ دانش و اینکه دارویی که به آن‌ها می‌دهیم چه کار می‌کند در مغز آن‌ها و اینکه چطور وسوسه‌هایشان را کنترل کنند می‌توانیم به یک نقطه‌ای برسیم. خیلی ممنون.

سلام دوستان نسیم هستم یک همسفر:

من می‌خواهم بگویم چرا آقایان بیشتر به اعتیاد دچار می‌شوند، ما می‌توانیم خیلی به‌راحتی با توجه به تفاوت شخصیتی خانم‌ها و آقایان به این موضوع پی ببریم. در مقابل چرا آقایان بیشتر دانشمند و شاعر می‌شوند، اگر بپرسیم که کدام خانم‌ها دانشمند یا شاعر هستند، به تعداد انگشتان دست نمی‌توانند نام ببرند اما دانشمندانی مثل نیوتن، انیشتین و ... و نیز در نقطه مقابل بزرگ‌ترین جنایتکاران تاریخ نیز آقایان بودند، صدام، هیتلر و ... افرادی که قبلاً خلافکار بودند و یا مصرف‌کننده بودند، بعد از تغییر نقطه مقابل آن شده‌اند. می‌توانیم ازنظر روانشناسی بگوییم، آقایان بیشتر عمل‌گرا هستند، یعنی در اوج خوشی دوست دارند یک عملکردی داشته باشند. برای مثال وقتی بین زوجین اختلاف و درگیری رخ می‌دهد، آقا از خانه بیرون رفته یا پناه به سیگار می‌برد یا دست به خشونت می‌زند، یا رانندگی می‌کند، یا ورزش می‌کند و اگر منفی باشد به طرف مواد می‌رود. می‌توانیم از کودکی به جنس مذکر آموزش بدهیم که در اوج خوش بودن یک عملکرد مثبت را داشته باشد، مثل کتاب خواندن، ورزش و ... عملکردهای مثبت را آموزش ببیند که با کوچک‌ترین تنش یا ناراحتی به سمت دوست بد، سیگار، مواد مخدر و ... نرود. خیلی ممنون.

سلام دوستان دکتر مسعود هستم مسافر:

مال یا ثروت را باید داشت تا بخشید، اول باید یاد بگیریم که چگونه پس‌انداز کنیم. پس‌انداز کردن رازی است که ما را ثروتمند می‌کند. اگر انسان پس‌انداز کردن را بلد نباشد هرچه را هم به دست بیاورد ممکن است از دست بدهد که در سی دی کاملاً آقای مهندس توضیح می‌دهند. پس‌انداز کردن مال کسانی نیست که دارند و می‌توانند پس‌انداز کنند نه؛ حتی یک نان هم که داریم یک‌چهارم آن را پس‌انداز کنیم خیلی خوب است، نه اینکه چون من فقیر هستم پس‌انداز نمی‌توانم بکنم. حالا ثروت به دست آمد، این ثروت را چکار باید کنید، آیا مثل اژدها روی گنج باید بخوابید یا اینکه نه این مثل رودخانه جاری برود و به دیگران کمک کند. یک داستان قشنگی است که می‌گویند امام محمد غزالی در عین اینکه عارف بود تاجر خیلی بزرگی هم بود، ثروتمند هم بود. معروف بود که موعظه می‌کرد می‌گفت مردم طمع نکنید، حرص نخورید و از این حرف‌ها، در همان حال فردی می‌آمد می‌گفت یا شیخ کاروان ابریشم شما آمد، سود زیادی کرد، می‌گفت الحمدالله. باز می‌گفت مردم طمع نکنید، حرص نزنید، دوباره فردی می‌آمد می‌گفت کاروان چینی‌آلات شما رسید می‌گفت الحمدالله، باز می‌گفت مردم طمع نکنید، حرص نزنید، یک عده هم مثل شما که می‌خندید می‌گفتند او خودش هرلحظه ثروتمندتر می‌شود و بعد می‌گوید مردم طمع نکنید. در همین زمان فردی نزد او آمد گفت یا شیخ فلان شخص بیماراست، حکیم می‌گوید، مغز سر اسبی دوای او است، شیخ گفت، گله اسب من فلان جا است بروید بکشید. گفتند، گفته اسب سفید باشد، گفت بروید و بکشید، دوباره آمدند گفتند کشتیم، گفته است یال آن‌هم فلان باشد، دوباره آمدند گفتند و کشتیم و آن نبود، او گفت بروید پیدا کنید و بکشید، همان مردم به صدا درآمدند که گله اسب ایشان را از بین بردید، یک‌بار بگویید چه نوع اسبی می‌خواهید؛ شیخ به آن‌ها نگاهی کرد، خندید و گفت، ما میخ طویله اسب‌هایمان را بر گل زدیم نه بر دل؛ که دردمان بیاید. شما چرا ناراحت هستید، من آن ثروت را برای همچنین روزی می‌خواستم، می‌خواستم که یک نفر را با آن نجات بدهم. ما باید بدانیم ثروت را که با قناعت جمع می‌کنیم، کجا باید خرج کنیم. خیلی جاها برای خرج واقعی پول داریم، یکی از آن‌ها کنگره 60 است، چون کنگره دارد مجانی کار می‌کند، کنگره در قبال خدماتی که ارائه می‌دهد از کسی هزینه‌ای دریافت نمی‌کند و باید به‌هرحال مخارج آن دربیاید. آقای مهندس بهترین و قشنگ‌ترین راهی را که گذاشته‌اند، قانون یازدهم است، قانون یازده مثل یک باران ملایم زیبایی است که همیشه می‌بارد و مزرعه را آباد نگه می‌دارد. نه سیل است، نه خشک‌سالی است. من به یاد دارم که آن سال‌های اول خیلی دوست داشتم از مسئولین را به این جلسه دعوت کنم، یک روز آقای مالکی معاون رئیس‌جمهور را آوردیم اینجا، ایشان گفت یک ده، بیست میلیون تومان بدهم، من هم گفتم آقای مهندس بنویسید؛ ایشان این‌قدر معطل کردند که آقای مالکی رفتند، من خیلی حرص خوردم با ناراحتی گفتم آقای مهندس پول از دستمان رفت، آقای مهندس گفتند: گاوی که نان گدایی بخورد، زمین شخم نمی‌زند.

ما نان گدایی نمی‌خواهیم بخوریم. بهترین چیز همین قانون یازدهم است و برای کسانی که تمکن مالی دارند عضویت در لژیون سردار و پرداخت سهمی از ثروت خود با دل گشاده. داستانی تعریف می‌کنم، با حمله مغول‌ها به ایران شیخ عطار را گرفته، می‌خواستند بکشند، ثروتمندی آمد و بیست هزار سکه طلا داد عطار گفت مرا نفروش قیمت من بالاتر از این‌ها است، مرتب افراد می‌آمدند و هرکس مبلغی را در ازای آزادی عطار پیشنهاد می‌کرد و شیخ می‌گفت قیمت من بالاتر است تا اینکه پیر مردی آمد و گفت تمام دارایی من این دو من کاه است، استاد را نکشید، شیخ عطار گفت مرا بفروش قیمت من این‌قدر هم نیست، چون این پیرمرد تمام دارایی خودش را با دل‌وجان آورده و این خیلی باارزش است. در مورد سی دی هم باید امیدوار باشیم نه ناامید. یادمان باشد، اشتباهاتی در دنیا پیش آمده در صور آشکار و پنهان، همیشه ما به صور آشکار بها داده‌ایم، هر وقت خواستیم معالجه کنیم، علائم جسمانی را در نظر گرفتیم، هیچ‌وقت جنبه پنهان را در نظر نگرفتیم و به همین دلیل کارخانه‌های داروسازی دارو می‌سازند ولی نتیجه آن چه می‌شود؟! همه می‌دانیم که فقط کاهش علائم است، از بین بردن علائم است، آن ریشه بیماری که ممکن است در نهاد ما در صور پنهان ما باشد به درمان نمی‌رسد و فراموش شده است. ممنون. 

جناب مهندس

سلام دوستان حسین هستم مسافر:

مطلب توان مالی است، وقتی ما نگاه می‌کنیم، در فرهنگ خودمان؛ در موضوع علم بهتر است یا ثروت، اگر کسی می‌گفت ثروت، حسابی او را شماتت می‌کردند، اصلاً تکفیر می‌شد، بعدازآن هم همین‌طور است؛ در تمام آموزه‌های ما اگر کسی بیاید از پول و ثروت صحبت کند، انگار دارد یک حرف بی‌ناموسی می‌زند، یا یک کار فجیعی انجام می‌دهد. در تمام مکاتب ما، راجع به ثروت، راجع به اینکه،  پول خوب است اصلاً حرفی نیست؛ تمام عرفا به ما درس می‌دهند، آموزش می‌دهند؛ قناعت هست، ورع هست، تزکیه هست، پالایش هست، دعای شب هست، دعای نصف شب هست، همه چی هست، همه جور آموزش هست، ولی راجع به پول که بابا، پول هم مسئله است، مسئله مالی هم مهم است، اصلاً صحبت نشده است، درصورتی‌که یکی ارکان اصلی و اساسی زندگی ما مسائل مادی است. چون آن‌طور که انسان در جهان فیزیکی زندگی می‌کند، احتیاج به یک سری مایحتاج دارد، نیاز به خوراک، پوشاک، مسکن، ... این‌ها همه مسائل مالی است. ما اصلاً پول را بی‌اهمیت و بی‌ارزش کرده‌ایم و همه گرفتار مشکلات مالی، هیچ آموزشی نگرفتیم که پول را چطور دربیاوریم؛ درآوردن پول را یاد گرفتیم، چگونه پول را خرج کنیم، چطور از آن استفاده کنیم؟ اصلاً این‌ها را نداریم. کلیه تشکیلات ما دچار مسائل مالی و اقتصادی هستند، این هست که در کنگره 60 روی مسئله پایه مالی خیلی حساب باز کرده‌ایم. ما اگر مسائل مالی کنگره 60 را از همان ابتدا مدنظر قرار نمی‌دادیم و روی آن تکیه نمی‌کردیم، الآن باید در بیغوله‌ها و یا در پارک‌ها جلسه داشتیم؛ یا در پارکینگ‌ها، زیر کپرها باشیم.

الآن درآن‌واحد، در پنج، شش نقطه از شهرستان زمین‌های چهارصد متری، هزارمتری، دو هزارمتری، پنج هزارمتری خریداری کرده‌ایم؛ دارند ساختمان‌سازی می‌کنند، در کرج فکر می‌کنم 900 متری بود، در مشهد ساختمان آن تکمیل شد ساختند، در سمنان دارند ساختمان می‌سازند، در قیدار زمین پنج هزارمتری خریدیم داریم تشکیلات را درست می‌کنیم، در هیدج زمین را اضافه کردیم، در همه شهرها. خوب این در شرایطی است که مسائل مالی ارزش دارد، پول لازم است، الآن دفتر مرکزی داریم، ساختمان‌هایی در تهران داریم، کلی ما ساختمان داریم، زمین خریدیم، خانه خریدیم برای کنگره 60. کنگره 60 مال من نیست بارها و بارها گفته‌ام مثل امامزاده و مثل مسجد می‌ماند یعنی مال همه است، وقف عام است مثل وقف می‌ماند. مال اعضای هیئت‌مدیره یا شخص خاصی نیست، ما چه بمیریم، چه زنده باشیم نه به وراث ما می‌رسد، نه ارث می‌بریم نه چیزی، هرکسی هم خواست برود می‌رود بیرون، ‌یک پاپاسی هم به کسی از اعضاء داده نمی‌شود مال همه است.

بنابراین مسئله مالی خیلی مهم است که من در وادی پنجم که پس‌انداز را جزء مسائل آموزشی کردم. مسائل عرفانی، همین‌طور که قناعت هست، صبر هست، وکیل، توکل، رضا است، پس‌انداز هم آوردم جزء این‌ها باید روی این حساب بکنیم. پس باید این را یاد بگیریم که اگر بخواهیم پولدار شویم، یک‌شبه نمی‌شویم، یک هفته نمی‌شویم، یک‌ماهه نمی‌شویم، یک‌ساله نمی‌شویم، اگر بخواهیم یک‌ساله ثروتمند بشویم، باید یا برویم سرقت کنیم یا رشوه بگیریم یا رشوه بخوریم یا برویم در کار خلاف؛ ولی برای ثروتمند شدن یا اینکه بتوانیم راحت زندگی کنیم. نمی‌خواهیم ثروتمند شویم فقط به خاطر ثروتمند شدن، برای اینکه بتوانیم درست زندگی بکنیم. لااقل برنامه‌های پنج‌ساله، ده‌ساله، پانزده‌ساله لازم است؛ الآن ما باید برنامه‌ریزی کنیم برای ده سال دیگر، برای پانزده سال دیگر، برای بیست سال دیگر، از حالا برنامه‌ریزی کنیم نه اینکه برنامه‌ریزی کنم من می‌خواهم تا سال دیگر ثروتمند بشوم، او می‌رود در کار خلاف.

اگر ثروت باشد می‌توانیم کار کنیم. قدیم کسی که درس‌خوان بود تنبل‌ها و درس نخوان ها می‌گفتند خرخوان است، خوب زیاد درس می‌خواند خوب بود، یک پوئن بود، امتیاز بود ما منفی‌اش می‌کردیم. حالا هم جوری شده که هرکس پول دارد دزد است. هرکس پول‌دار است فاسد است، یا مال مردم خوار است، یک انگ به او می‌چسبانیم؛ هرچه پولدار بود نابود کردیم از بین بردیم. ثروتمند نداریم که؛ هرکس بود نابودش کردیم. ثروتمند تولید کار می‌کند؛ کارآفرین است. درست است که شخص پنجاه تا کارخانه دارد ولی پنجاه تا پنج هزارنفر، دویست و پنجاه هزار نفر را سرکار گذاشته است، آنجا عروس می‌شوند، داماد می‌شوند، بچه‌دار می‌شوند، خانه دارند، مسکن دارند، بیمه دارند، مالیات دارند. یک ثروتمند کارآفرین است، فقط پول‌های خود را در بانک نمی‌گذارد که ایجاد کار می‌کند، ایجاد تولید می‌کند، ایجاد زندگی می‌کند؛ بنابراین ما باید به او احترام بگذاریم. ولی خوب بگذارید نقطه مقابل. ولی کنگره 60 آمده این کار را کرده است و خوشبختانه در آن‌هایی که درمان موفق بوده، افراد کنگره 60 همه آن‌ها وضع مالی خوبی پیدا کرده‌اند، ممکن است که وضع مالی خرابی داشته‌اند اما بعد از رهایی و رسیدن به آرامش با کارهایی که انجام می‌دهند کم‌کم وضع مالی خوبی پیدا کرده‌اند؛ یعنی اعضاء کنگره 60 نسبت به اقشار دیگر جامعه سطح مالی آن‌ها خوب و بهتر است. به خاطر اینکه از روز اول به آن توجه کرده‌ایم. ما از روز اول که آمده بودیم، ماه رمضان بود، می‌خواستیم افطار کنیم، سی نفر می‌شدیم، یک قالب پنیر گرفته بودیم، فکر می‌کردیم که این را اگر ما با کارد خورد کنیم کلی پنیر خورد می‌شود و تلفات خواهد داشت، فکر کردیم که نخ قرقره بیاوریم و با آن تکه کنیم که دیگر خورد نشود. یک قالب پنیر می‌خواستیم بگیریم، مشکلات داشتیم که چگونه تقسیم کنیم که خرد نشود. آدم که ندارد این‌طور است دیگر؛ الآن که ماه رمضان می‌شود هر شعبه‌ای 20 تا 30 تا پیت پنیر می‌گیرد. آخر هم چند تا اضافه می‌آید. خوب می‌دهیم به خلق‌الله.

یکی از بچه‌ها بود وضع مالی خوبی داشت، مهندس بود همکلاسی من هم بود می‌آمد دفتر من می‌نشست، به او نسکافه می‌دادم، شیر قهوه می‌دادم، چایی می‌دادم، بعد بین بچه‌ها شایعه شده بود که مهندس پولدارها را تحویل می‌گیرد، ما که پول نداریم را تحویل نمی‌گیرد. چهارشنبه کلاس بود،  گفتم شنیدم می‌گویید مهندس پولدارها را خیلی تحویل می‌گیرد، گفتم حرف شما کاملاً درست است، من پولدارها را تحویل می‌گیرم الآن این پولدار است، آمده پیش من نشسته است، می‌گویم کف اینجا را سرامیک کن، می‌گوید چشم. می‌گویم یک ماشین فتوکپی می‌خواهم، می‌گوید برایت می‌گیریم. می‌گویم فلان دستگاه را می‌خواهم می‌گوید می‌گیرم، می‌گویم یخچال هم نداریم، می‌گوید یخچال هم برایت می‌گیریم. ولی شما بنشینید کنار من چی؟ یا جیب مرا می‌زنید یا می‌گویی مهندس سیگار داری؟! یا مهندس ساندویچ بگیر بخورم، از شما خیری نمی‌رسد که اگر ننشینم کنار او که نمی‌توانم، دستگاه فتوکپی بگیرم. اگر ننشینم که نمی‌توانم اینجا را سرامیک کنم. خوب معلوم است با او بنشینم نیم ساعت صحبت کنم، این طبیعی است. شما چرا این‌طور می‌کنید، خیال می‌کنید من می‌گویم نه من از ثروتمندان بدم می‌آید و فقرا را دوست دارم. گفتم بروید واقعیت را نگاه کنید. حالا همین است، اگر ما پول نداشتیم خیلی کارها را نمی‌توانستیم بکنیم. تیم راگبی خانم‌ها پارسال مسابقات کل کشور می‌خواست برود، لباس نداشتند، گفتم خیلی خوب در سال نودوهشت سی میلیون تومان می‌دهیم برای لباس تیم راگبی خانم‌ها یا کنگره سراسری دانش اعتیاد که هرسال هست خوب پارسال من دویست میلیون تومان گذاشتم در اختیار کنگره دانش اعتیاد. صد میلیون تومان برای جوایز D.S.T، صد میلیون تومان هم برای مخارج، اسکالرشیپ و کارهای دیگر. باید پول باشد بتوانیم بگذاریم، وقتی پول را دادیم، رفتیم آنجا می‌توانیم حرف بزنیم، می‌توانیم نظر خودمان را بدهیم، نظر ما را قبول می‌کنند. وقتی هیچ‌چیز نداشته باشیم، آس و پاس، خوب کسی تحویل نمی‌گیرد، این طبیعی است؛ بنابراین مسئله مالی بسیار مهم است، مسئله خوبی است. ما پارسال مسئله گل‌ریزان مالی تقریباً نزدیک، حداقل فکر می‌کنم ده میلیارد تومان جمع‌آوری شد از اعضای کنگره 60، امسال هم مسئله گل‌ریزان را به خاطر اینکه قدری به‌هم‌ریخته بود، گفتیم موقع آن خوب نیست، انداختیم عقب. تا همین الآن بااینکه مسئله گل‌ریزان رسماً اعلام نشد ولی بچه‌ها نزدیک دو میلیارد تومان به‌حساب واریز کردند. هنوز رسمی نشده ولی پیشواز رفتند مبلغ را ریختند. بازهم هفته گل‌ریزان بشود می‌ریزند منظور من این است که ما باید به مسئله مالی کاملاً توجه کنیم. هرکدام از ما، تک‌به‌تک ما، برنامه‌ریزی کنیم و پشتوانه مالی را خیلی قوی کنیم.

خوب ما برای ورزش بهترین مربی‌ها را گرفتیم، مربی‌هایی که در سطح تیم ملی هستند، ما در موسیقی یک گروه کر داریم، بهترین اساتید موسیقی که آواز کر را به بچه‌ها تعلیم می‌دهند، الآن دو سال است که گروه موسیقی کنگره 60 دارند تمرین می‌کنند، خوب هزینه پرداخت می‌کنیم. هر ساعتی که استاد تدریس می‌کند، چهارصد هزار تومان، سیصد هزار تومان پرداخت می‌کنیم. داریم پرداخت می‌کنیم گروه‌ها را محکم می‌کنیم، اگر پول نباشد که نمی‌توانیم این کارها را انجام بدهیم. الآن گروه معتادان بی‌نام را ببینید، طفلک‌ها، در سرما در پارک‌ها، در گاراژها هستند. در ورزش هم پیشرفت کردیم. بهترین مربی‌ها را داشتیم. اگر بخواهیم قهرمان بشویم باید بهترین مربی‌ها را داشته باشیم. در تیر و کمان بهترین مربی‌ها را داریم، در ورزش راگبی بهترین مربی‌ها را داریم برای این است که قهرمان کشور می‌شویم. الآن در قسمت تئاتر هم من وارد شدم، یک تئاتر نوشته‌ام به نام پنجره‌ای روبه آسمان، داستان آن‌هم این است که یک برنامه تلویزیونی هست، راجع به فلسفه و عرفان صحبت می‌کنند و این‌قدر سخت صحبت می‌کنند که اصلاً هیچ‌کس نمی‌فهمد که این‌ها چه می‌گویند راجع به عرفان صحبت می‌کنند، راجع به اسفار اربعه؛ مثلاً سفر اول مع الحق علی الحق، سفر دوم الی الحق مع الحق، سفر سوم علی الحق مع الحق، الحق خوب مردم چه می‌فهمند که این‌ها چه می‌گویند، این را به‌صورت طنز اجرا کرده‌اند که از چهارم آذر سالن سپند اجرا می‌شود با هنرپیشه‌های خیلی خوب، من امیر کربلایی را آوردم، شهره سلطانی را آوردم این‌ها سی الی چهل میلیون تومان دست مزدشان است. بهرام ابراهیمی، بازیگران تئاتر درجه‌یک آوردیم. خوب این‌که دارم می‌گویم دویست، سیصد میلیون تومان هزینه دارد. حالا انشاءالله پول خود را دربیاورد، کار فرهنگی. از قدیم گفته‌اند بی‌مایه فتیر است.

کلام را تمام می‌کنم، ما سه تا پایه را باید در نظر داشته باشیم، من از روز اول درنظر داشته‌ام و تا آخر هم در نظر خواهم داشت و تا قیامت هم این سه قانون حکم‌فرما است، بر هر خانواده‌ای، بر هر شرکتی، بر هر کارخانه‌ای، بر هر کشوری، بر هرکجا بگویید این قانون استوار است:

1- علم و دانش آن کار را می‌خواهد 2- نیروی متخصص را داشته باشد، نیرویی که تخصص داشته باشد، علم باشد نیروی متخصص هم باشد، علم نظامی وجود دارد، ولی خوب شما سرهنگ می‌خواهید، ژنرال می‌خواهید، سرگرد می‌خواهید، نیرویش را می‌خواهید. علم پزشکی هست، پزشک آن را می‌خواهید، روان‌پزشک آن را می‌خواهید، متخصص آن را می‌خواهید و 3- پول

هر  N.G.O هر خانواده، هر شرکت، هر کارخانه، هر کشور این سه تا مؤلفه را می‌خواهد: دانش، نیروی متخصص و پول هرکدام از این‌ها را نداشته باشد ناقص است؛ و ما سعی کردیم در کنگره 60 هر سه تا را داشته باشیم، علم آن را داریم، D.S.T را داریم و هرسال نیروی متخصص پرورش می‌دهیم. پارسال چهارهزارو پانصد نفر در کنکور داخلی کمک راهنمایی شرکت کردند. بالغ بر دو هزار نفر ما کمک راهنما داریم، حداقل 600 الی 700 نفر راهنمای تازه واردین داریم، مرزبان داریم،... این‌ها هم نیروی متخصص هستند. در هرکجا در کلینیک هم بخواهید باید این سه مؤلفه را انجام دهید. پس مسئله توان مالی بسیار حائز اهمیت است. اگر بلیط تئاتر را خواستید کنار نشریات بلیط را می‌فروشند از چهار آذرماه نمایش اجرا می‌شود که 6 و 5 و 4 آذر بلیط ها فروخته شده است، حالا برای مرحله بعدی بلیط ها شاید باشد. شاید هم برای این چند روز چندتایی داشته باشند. متشکرم که به حرف‌های من گوش کردید.

رهایی کلینیک‌ها

نام کلینیک: ساحل قزوین، نام پزشک: خانم نوشین، نام روانشناس: خانم مینا، نام راهنما: آقای موسی، نام مسافران: آقایان ابوذر، قاسم، مجید  

مسافر: ابوذر، آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک، مدت تخریب: 3 سال، مدت سفر: 10 ماه و 10 روز، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت O.T، رشته ورزشی: شنا

مسافر: قاسم، آخرین آنتی ایکس مصرفی: تریاک، مدت سفر: 11 ماه، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت O.T

مسافر: مجید، آخرین آنتی ایکس مصرفی: قرص B2، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت O.T

نام کلینیک: دماوند اصفهان، نام پزشک: آقای علیرضا، نام راهنما: آقای رضا، نام مسافر: آقای غلامرضا

مسافر: غلام، آخرین آنتی ایکس مصرفی: شیره، مدت تخریب: 25 سال، مدت سفر: 12 ماه و 23 روز، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت O.T

نام کلینیک: روشنگر تهرانپارس، نام پزشک: آقای یوسف، نام راهنما: آقای حسین، نام مسافر: آقای محمد

مسافر: محمد، آخرین آنتی ایکس مصرفی: هروئین، شیشه، مدت تخریب: 28 سال، مدت سفر: 12 ماه به روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت O.T

نام کلینیک: سماء، نام پزشک: آقای صمد، نام راهنما: آقای همایون، نام مسافر: آقای امید، نام همسفر: خانم شهین

مسافر: امید، آخرین آنتی ایکس مصرفی: شیره و تریاک، مدت تخریب: 23 سال، مدت سفر: 13 ماه و 20 روز، روش درمان: D.S.T، داروی درمان: شربت O.T

دریافت گل رهایی از دستان جناب مهندس

جناب مهندس 

سلام دوستان حسین هستم مسافر:

کسانی که به رهایی می‌رسند، اگر برگه رهایی آن‌ها را من قبل از جلسه امضاء نکنم و بعد امضاء نکنم؛ از هیچ‌یک از امکانات کنگره 60 برخوردار نیستند، فردا نمی‌توانند امتحان بدهند، امتحان در کنگره 60 کسانی می‌توانند شرکت کنند که من برگه رهایی آن‌ها را امضاء کرده باشم و بقیه کارهای آن‌ها. آن‌هایی را که من امضاء نکردم دیگر دست من نیست، در اختیار خودشان است چون می‌رود در قسمت بالا بررسی می‌کنند، آن امضاء حتماً باید باشد. 

تایپ: همسفر الهام

تهیه و تنظیم: مسافر سعید

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .