سلام دوستان سمیه هستم راهنمای تازه واردین
در جهان ما، نیرو معادل حس است. کاری که نیرو انجام میدهد، باعث حرکت میشود. اگر ما در یک میدان مغناطیسی، ذرهای خنثی را قرار بدهیم، این میدان مغناطیسی هرچقدر هم قوی باشد، هیچ اتفاقی نمیافتد؛ نه جاذبه به وجود میآید و نه دافعه. اما به محض اینکه یک چوبی و یک قطعه آهن قرار دهیم، به شدت جاذبه به وجود میآید و آهن جذب میشود.
ما در هر کاری که بخواهیم انجام بدهیم، نیاز به حس داریم. حالا چه حس خوب و چه حس بد، باید مکمل آن در درون خود وجود داشته باشد. این مسئله هم در صفات خوب است و هم در صفات بد.
فرض کنید یک نفر را میبینم که خیلی از او بدم میآید و نفرت دارم. برای اینکه آن ویژگی و آن صفت از جنس و نوعش در درون خودم باید باشد. اگر نباشد، من هیچوقت نمیتوانم احساس کنم، چون نیرو به دو بخش احتیاج دارد. خیلی وقتها ممکن است که صفت و ویژگیها را در افرادی ببینیم و به آنها بد بگوییم، ولی این اندیشه درست است که میگوییم: "آن صفت را من بدم میآید"، زیرا باید گفت که خودِ تو هم از همان جنس هستی و همان جنس را داری. اگر نداشتی، نمیتوانستی احساس کنی.
پس اگر من در کسی ویژگی بدی دیدم و آن صفت در من اندکی هم باشد، باز آن نیرو به وجود میآید. حالا در کنگره ۶۰، همه چیز یک صور آشکار و یک صور پنهان دارد. ممکن است آن صفت و ویژگی در من به صورت آشکار باشد، یعنی خودم آن را ببینم و حسش کنم. مثلاً من به آدمها دروغگو بدم میآید، ولی خودم تک و توک دروغ میگویم. اما گاهی آن صفت در من به صورت پنهان است؛ یعنی خودم هم از آن اطلاع ندارم. در واقع، بذر آن درون من است.
برای اینکه آن دانه و هسته که حس خوب من است، که همان خواسته ما میباشد، رشد کند، باید در زمین مساعد کاشته شود. در غیر این صورت، محصولی نخواهد داشت و به زمان نیاز دارد که به نتیجه و بار برسد. این یک قانون است. پذیرش این قضیه برای خیلی از آدمها سخت است و خیلیها حاضر نمیشوند و میگویند: "من اینطور هستم." مانند هستهای که در خاک (بستر وجودی من) قرار میگیرد. اگر آن بذر روزی جوانه بزند و میوه دهد، میوه آن همان صفتی است که من در دیگران میدیدم و از آن خوشم نمیآمد.
حالا اگر دو نفر باشند که یکی خیلی خالصی داشته باشد و دیگری ناخالصی بیشتری داشته باشد، وقتی جنگی بین اینها رخ دهد، کدامیک بیشتر ضربه میخورد؟ قطعاً آنکه ناخالصی کمتری دارد.
حال، وقتی من در مورد کسی قضاوت میکنم و حس بد دارم و آن را محکم میکنم، چقدر باید انرژی مصرف کنم و چقدر باید هزینه سنگین پرداخت کنم تا این جنگ ادامه داشته باشد؟ تمام حسهای بازدارنده از آن شخص، به من برمیگردد.
مشکلات اصلی در تزکیه و پالایش، دیدن تاریکی است. چون انسان تاریکی و صفت ناخوشایند را در خودش نمیبیند، هیچ وقت دست به پالایش نمیزند. اگر انسان تاریکی و صفت بد را در وجود خود ببیند، ۵۰ درصد از تزکیه و پالایش را در خودش انجام میدهد. تا زمانی که من دائم در حال قضاوت کردن و ایراد گرفتن از دیگران و بدگویی کردن از آنها و محکوم کردن دیگران هستم، این مسئله هیچگاه حل نمیشود. چون در این حالت، من پی به مشکل و صفت ناخوشایند خودم نمیبرم.
منبع: سی دی قضاوت
تایپیست: همسفر سمیه راهنمای تازه واردین
رابط خبری:همسفر فاطمه راهنمای تازه واردین
ویرایش و ارسال: همسفر زینت رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون دوم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهباز
- تعداد بازدید از این مطلب :
16