جلسه هشتم از دوره چهل و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی عمان سامانی شهرکرد به استادی راهنما همسفر معصومه، نگهبانی همسفر سمیه و دبیری همسفر معصومه با دستور جلسه «هفته همسفر؛ نقش همسفران خانم و آقا در درمان اعتیاد مسافران» روز يکشنبه ۷ دیماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
در ابتدا هفته همسفر را خدمت خانواده بزرگ کنگره۶۰، آقای مهندس حسین دژاکام، خانم آنی بزرگ، دختران بزرگوارشان و آقای دکتر امین تبریک میگویم؛ همچنین خدمت تکتک شما همسفران عزیز بسیار تا بسیار تبریک و شادباش میگویم. تقدیر و تشکر میکنم از همه شما عزیزان که با صبر و بردباری خود ایستادید، جنگیدید تا امروز را ببینید.
همان طور که میدانیم مسافر کسی است که سابقه مصرف مواد مخدر دارد و همسفر کسی است که از خانواده و نزدیکان فرد مصرفکننده است. زمانیکه آقای مهندس حسین دژاکام برای درمان اعتیاد مسافران اقدام کردند؛ مسافران، همسفران خودشان را به کنگره میآوردند و چون جا و مکانی نداشتند، آنجا تجمع میکردند که در آن مکان بینظمی ایجاد میشد، در نتیجه ایشان تفکر کردند و با مشورت خانم آنی تصمیم گرفتند که گروه همسفران وارد پروسه آموزش شود.
هفته همسفر در واقع به خاطر این است که من به ارزش وجودی خودم بیشتر پی ببرم که چه قدرت و توانایی خداوند در وجودم قرار داده است تا بتوانم از سختیها و گذرگاههای سخت عبور کنم و ناخالصیهای خودم را پیدا کنم و از وابستگیهای ذهنی، جسمی و روحی خودم فاصله گرفته و آزاد شوم. آقای مهندس حسین دژاکام همیشه در کلام و صحبتهای خودشان اشاره به کلامالله میکنند. در یک جایی فرمودند: «زن و شوهر مانند لباسی هستند که روی نواقص و عیبهای یکدیگر را میپوشانند.» و این مصداق شما همسفران عزیز است که با گذشت و صبوری خود بر روی خیلی از کج خلقیها و بدرفتاریهای مسافر خود را پوشاندید؛ ندیدید و یا نخواستید که ببینید. خیلی بی توجهیها دیدید؛ اما با روی باز کانون خانواده را گرم نگاه داشتید؛ فرزندان خود را دیدید که چه آرزوهایی داشتند؛ اینکه با پدر خود بیرون بروند و خجالت زده نشوند، اما همیشه جایگاه پدرشان را با کلام و رفتارتان برایشان حفظ کردید. همانطور که آقای مهندس حسین دژاکام فرمودند: «این شگفتی نیست که خانوادهای با گذشت، صبوری، چنگ و دندان زندگیشان را جمع میکنند در حالیکه جامعه آنها را افرادی تو سریخور، سست و ضعیف میدانند و واقعا باید به شما احسنت گفت.»
من خودم زمانیکه وارد کنگره شدم؛ اول بهخاطر مسافرم آمدم، اما کمکم آموزش دیدم و نقش همسفر برایم پر رنگ شد. قبل از کنگره فکر میکردم که یک عيب و ایرادی از مسافرم پیدا کنم، موادی از او پیدا کنم و او را مقصر جلوه دهم، پیدا هم میکردم اما هیچ وقت دلم نمیآمد که هتک حرمتش کنم، چون همیشه میگفتم آبروی او آبروی من است و این روزی من است که با یک مصرفکننده زندگی کنم و نمیتوانم تقدیر و محبت کنم؛ چون بلد نبودم، چون صورت مسئله اعتیاد را بلد نبودم، نمیدانستم فردی که هر روز قول میدهد که دست از مواد میکشد ولی فردا زودتر سراغ مواد میرود دلیلاش چه هست؟ اما آموزشهای کنگره به من یاد داد که وقتی آمدیم؛ باید مسافر خود را رها کنی و کاری با مسافرت نداشته باشی چون او یک بیمار است و بیمار نیاز به مراقبت و پرستاری دارد و تو باید مثل یک پرستاری باشی که بتوانی بوی خون و بوی تعفن ادرار را تحمل کنی که بوی خون و تعفن، همان سختیهای راه و مسیر من است. کم کم آمدم، وارد کنگره شدم و آموزشها را که دیدم، متوجه شدم مسافرم فقط یک مشکل دارد و آن اعتیاد است و خیلی راحت میتواند درمان کند و من خودم پر از گره، مشکل، ضدارزشها و پر از تاریکی هستم، تاریکی کبر، غرور، حسادت و تنفر هستم؛ این را فهمیدم مسافری که به خانواده خودش محبت نمیکند؛ تعمدی نیست و به خاطر مصرف مواد مخدر است که اختیار ندارد و نمیتواند که خانواده خود را ببیند.
آقای امین فرمودند: «همسفران نعمت هستند، برکت هستند و همسفر است که رنگ و لعاب به کنگره میدهد، البته به شرطیکه سختیهای این مسیر را با جان و دل بپذیرد.» به شرطی که من رسالتی را که برعهدهام است را بپذیرم تا بتوانم آن را درست انجام دهم و ایفای نقش کنم و هرزگاهی هم به قبل خودم به همان افیون خودم نگاه کنم، ببینم آیا همسفر واقعی برای مسافرم هستم؟ آیا رشد و پیشرفتی داشتم؟ یا اینکه نه هنوز همان معصومهای هستم که دائم غر میزند، گله میکند که چرا درست سفر و حرکت نمیکنی؟ چرا دارویت را به موقع نمیخوری؟ مسافر و همسفر هر کدام یک سفر دارند انجام میدهند؛ مسافر سفر درمانی انجام میدهد، همسفر سفر عبور از تاریکیها را انجام میدهد، اما این دلیل نمیشود که در این سفر همه چیز گل و بلبل باشد؛ کار من تفتیش، بازرسی و مراقبت لحظه به لحظه مسافرم نیست؛ کار من پیدا کردن خودم است. آقای مهندس حسین دژاکام میفرمایند: «کار همسفر ساختن خودش است.» باید خودت را بسازی، گرههای وجودیات را پیدا کنی.
در سیدی هفته آقای مهندس حسین دژاکام فرمودند: دو نوع همسفر داریم؛ یک همسفر خوب و یک همسفر بد. همسفر بد را که به حال خودش رها کنید؛ چون تابع قوانین نیست، اما همسفر خوب کسی است که خرابی به بار نیاورد. وقتی مسافر مشکل دارد و در خانه بداخلاق است به راهنمایش بگویم؛ شاید کمکش کند این به ظاهر دارد کمک میکند ولی بدتر خرابی به بار میآورد؛ اصلا شاید پای خودت و مسافر از کنگره بریده شود. این نیست که من بگویم اگر مسافرم رها میشد من هم تا به حال رها میشدم؛ اگر مسافرم حالش خوب بود، من هم حالم خوب میشد، حال من ربطی به حال مسافر ندارد. اگر مسافر رها نمیشود من مروری به خودم کنم ببینم خودم چه ایرادی دارم، ایرادهای خودم را برطرف کنم. عمق تاریکی من بیشتر از مسافر است. قوت قلبی برای مسافرم باشم نه اینکه سیاهی لشکر برای مسافرم شوم. در صبر، بیصبری نکنم؛ چون مسافر یکروزه مصرفکننده نشده. اینهم بدانید که مسافر بیشتر از من و شما دلش برای خودش میسوزد، بیشتر ازما دوست دارد رها شود، پس همراه، یار و رفیقش باشم نه باری بر روی دوش مسافر و اینکه روی خودم، روی نفس خودم کار کنم، نفس خودم را پرورش دهم، چون هر کدام ما همسفران نفس جداگانه داریم ما نمیتوانیم بار روی دوش مسافر باشیم و فقط زوم کنم روی مسافر و بگویم مسافر ایراد دارد. باید امیدوار باشم به راهی که آمدم؛ به مسیری که در آن قرار دارم و پشتیبان و حمایت کننده مسافر باشم.
انشاءالله که هیچ مسافری بیهمسفر نشود و هیچ همسفری احساس تنهائی نکند. انشاءالله روز پنجشنبه همه بتوانیم در این جشن شرکت کنیم نه بهخاطر مسافرها، بهخاطر خودمان؛ چون این هفته، هفته من است؛ حتی اگر مسافرمان نیامد، حتی اگر کادو به ما نداد، خودمان به خودمان احترام بگذاریم؛ بیاییم جشن بگیریم، حتی اگر شده برای خودمان کادو بخریم. مبارک همه همسفران باشد.
.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر زری و مسافر امین
تایپیستها: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون هفتم) و همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر ریحانه (لژیون چهاردهم)
عکاس: همسفر مهشید رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون دوم)
ارسال: همسفر پرتو رهجوی راهنما همسفر آسیه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی عمان سامانی شهرکرد
- تعداد بازدید از این مطلب :
182