English Version
This Site Is Available In English

هفته همسفر؛ تقدیر از اشخاصی که باور نکردند به پایان راه رسیده‌اند

هفته همسفر؛ تقدیر از اشخاصی که باور نکردند به پایان راه رسیده‌اند

به نام قدرت مطلق الله

《تقدیم به ساحت مقدس همسفر》
همسفران عزیز من، ای همسر خدمتگزار و دختر مهربانم، در آستانه‌ هفته‌ پرنور همسفر که هفته‌ تجلیل از صبوری، ایستادگی و تعهد شماست، می‌خواهم کلماتی را بنویسم که شاید نتواند حق مطلب را کامل ادا کند، اما از عمق جانم برآمده است. من امروز نه فقط به دلیل حضور چندین ساله مان در کنگره ۶۰، بلکه به خاطر آرامشِ پایداری که در خانواده‌مان جاری شده، از شما سپاسگزارم. کنگره ۶۰ به من آموخت که بزرگترین معجزه، بازگشت انسان به تعادل است و این معجزه در زندگی ما، با حضور و خدمت شما به حقیقت پیوست.

همسفر بی‌بدیل، راهنمای والا، همسر قهرمانم: تو ای کسی که رنج را به سرمایه‌ دانایی تبدیل کردی، مسیر خدمتی تو در کنگره ۶۰، درس بزرگی از تعهد و از خودگذشتگی است. وقتی سخن از نقش همسفر در کنگره ۶۰ می‌شود، تصویر تو در ذهنم مجسم می‌شود.

در آن روزها که در جایگاه حساس مرزبانی حضور داشتی، میراث دار و ادامه دهنده راه همسفرانی بودی که در مسیر خدمت در نمایندگی گیلان بودند و با کمک دیگر خدمتگذاران حافظ نظم و اصول این حریم امن بودی که با اقتدار و دلسوزی، بنیان این ساختار را محکم تر کردید و به نسل بعدی سپردید تا همسفران در بستری امن در کنار مسافرانشان به ادامه راه درمان بپردازند و امروز، در جایگاه پرمسئولیت راهنمایی، رسالت تو کامل‌تر شده است.

تو دانایی را با عشق در هم آمیختی و تبدیل به چراغ راه تعداد زیادی از خانواده ها شدی و این مهم نشانه‌ی رشد، تکامل و پذیرش مسئولیتی فراتر است؛ مسئولیتی برای انتقال علم کنگره ۶۰ به دیگر همسفران راه عشق. از تو سپاسگزارم که باوجود تمام سختی‌های گذشته، هرگز از پا ننشستی و با قدم گذاشتن در مسیر خدمت، به من و دیگران آموختی که چگونه از دل تاریکی، نور را بیرون بکشیم. افتخار می‌کنم که همسفرم، یک راهنمای لایق و خدمتگزار حقیقی است. و اما دخترم، همسفر مهربان، پاک و دلسوزم، ای دختر زیبای من، تو تصویر روشنی زندگی ما هستی.

خاطرم می‌آید روزی را که کودکانه از من پرسیدی: «بابا، کی خوب میشی؟»، در آن لحظه بغضی بسیار سنگین گلویم را می‌فشرد اما پاسخی جز سکوت نداشتم، اما آن سکوت، هزاران پیمان ناگفته بود که در اعماق وجودم شکل گرفت.تو، نقش زیبایی آینده را در دل زشت‌ترین خاطرات گذشته‌ام ترسیم کردی. نگاه‌های پر از سؤال و انتظار تو، مقدس‌ترین و سنگین‌ترین مسئولیتی بود که خداوند بر دوشم نهاد؛ مسئولیتی که باعث شد از خواب غفلت بیدار شوم و ارزش «سالم بودن» را درک کنم.چشمان تو، همیشه بالاترین معیار برای سنجش حال خوش من بود.

از تو ممنونم که باوجود کودکی‌ات، صبوری کردی و امروز، با آرامشی که در خانه حکم فرماست، بهترین پاداش را به من دادی. حضور تو، همانند زمزمه‌ای از آینده‌ی روشن بود که هرگز اجازه نداد درگذشته بمانم.از شما، دو بال قدرتمندی که مرا به پرواز درآوردند تشکر می‌کنم و این دلنوشته، تقدیم به شما دو عزیز که با عشق و دانایی‌تان، معنای واقعی «همسفر بودن» در کنگره ۶۰ را به من آموختید تا ابد مدیون شما هستم.

هفته همسفر، هفته‌ تقدیر از کسانی است که در تاریک‌ترین لحظات، باور نکردند که این پایان راه است. و من، مسافری هستم که اکنون ایستاده‌ام و با نگاهی عمیق می‌بینم که همسفران، ستون‌های اصلی کنگره ۶۰ هستند که با خدمت مستقیم، هدایت دلسوزانه، صبر خالصانه و امید بی‌پایان هویت مسافران را در کنگره ۶۰ معنا بخشیدید؛ هویت یک مسافر که زندگی‌اش را مدیون عشق بی‌قیدوشرط همسفر است. سایه پرمهر تمامی همسفران کنگره ۶۰، مستدام باد.
با احترام: مسافر سیامک

تایپ‌وویرایش: مسافر سعید لژیون هفتم
عکس: مسافر محمدحسین لژیون دوم
ارسال مطلب: مرزبان خبری، مسافر حجت
گروه خدمتگزاران سایت نمایندگی گیلان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .