همسفر چه واژهی پرمعنایی است. واژهای که پیشتر کمتر آن را میشنیدم، غافل از اینکه از بدو تولد همسفر بودهام؛ همسفر و آرامبخش پدر و مادر و سپس همسفر خانواده خودم شدم، بدون آنکه از وظایف این نقش خطیر آگاهی داشته باشم. میخواستم برای همه خوب باشم؛ با تمام وجود کاری کنم که اطرافیانم آرامش داشته باشند و موجب پیشرفت فرزندانم باشم؛ اما چگونگی آن را نمیدانستم. به دلیلِ ندانستن و علیرغم تلاش بسیار، گاهی آسیب میرساندم زیرا علم آن را نداشتم؛ اما با ورود بهکنگره و آشنایی با گروه همسفران و با آموختن اینکه چه وظیفه خطیری برعهده دارم، دریافتم که هم میتوانم به قهقرا بروم و هم میتوانم به اوج برسم؛ اما منِ همسفر، به دلیل همسفر بودن با یک مصرفکننده که از دیدگاه اجتماع، انسانی است که عمل ضدارزشی انجام میدهد، خود نیز با همین نگاه آسیب دیده بودم؛ تخریب شده و دچار افکار منفی و ناامیدی شده بودم با چنین احوالی چگونه میتوانستم نقش مادریام را به درستی ایفا کنم؟ چگونه میتوانستم برای همسرم که بر اثر نادانی مصرفکننده شده بود همراهی شایسته باشم؟ بهراستی که برای عزیزانم با عصبانیت و خشم ایجاد مشکل میکردم. کمکم با کمکِ راهنمایان و علم کنگره به آرامشی نسبی رسیدم. خانم شانی عزیز به من آموختند یک زن با داشتن ویژگیهای فراوان و با پی بردن به تواناییهایی که خداوند به او عطا کرده است، میتواند تربیتکننده نفسهایی باشد که هر کدام با تربیت صحیح به پیشرفت و درجات بالا میرسند. آموختم میتوانم فرزندانی را تربیت کنم که با ورود به اجتماع، آگاهانه مشکلات را پشت سر بگذارند و انسانهایی موفق باشند. و خداوند را بسیار تا بسیار سپاسگزارم که پس از طی تاریکیهای روزگار، کنگره را سر راه من و مسافرم قرار داد تا بتوانم خانوادهام را به آرامش برسانم.
نویسنده: همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون دوم)
ارسال: راهنمای تازهواردین همسفر طیبه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی کمالالملک
- تعداد بازدید از این مطلب :
56