English Version
This Site Is Available In English

حال خوب در ضد ارزش‌ها شکل نمی‌گیرد.

حال خوب در ضد ارزش‌ها شکل نمی‌گیرد.

جلسه چهاردهم از دوره دهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی شهباز با استادی مسافر مهدی،نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه《وادی یازدهم وتاثیرآن روی من》سه شنبه ۱۴۰۴/۱۰/۲ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.


خلاصه سخنان استاد


سلام دوستان مهدی هستم، یک مسافر. خداوند را شاکرم که در این جمع باصفا حضور دارم و فرصت آموزش گرفتن از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان فراهم شده است. از ایشان بسیار سپاسگزارم که بستری را مهیا کردند تا من به حال خوب برسم و ذره‌ای از این حال خوش را بتوانم به همنوعانم انتقال دهم.
وظیفه می‌دانم از راهنمایان درمان D.S.T، آقا صابر و آقا حبیب، و همچنین راهنمای درمان ویلیام وایت، آقا مهدی، تشکر کنم. هر چه در زندگی دارم، مدیون تلاش این عزیزان است.
به دنبال گزارش دبیر محترم درباره دستور جلسه “چگونه قدردانی می‌کنم” جا دارد که قدردانی ویژه‌ای از پیشکسوتان شعبه اراک داشته باشم. اگر امروز چراغ کنگره ۶۰ و علوم انسانی در این شعبه روشن است، مدیون عزیزانی چون آقا رضا قدمی، آقا مسعود ابراهیمی، آقای منصور غفاری و آقای مهدی حسنی هستیم. این بزرگواران با پایمردی و “کفش آهنی”، سال‌ها دویدند و زحمت کشیدند. من مهدی که تازه در ابتدای مسیرم هستم، باید در مقابل این عزیزان سر تعظیم فرود آورده و به آن‌ها احترام بگذارم.
همانطور که آقا رضا قدمی در جلسه‌ای اشاره کردند، ما به اینجا آمده‌ایم تا "باید"هایی را که فراموش کرده‌ایم، به یاد آوریم. دلیل ورود من به تاریکی این بود که یک سری از قوانین و باید‌های هستی را رعایت نکردم. دروغ گفتن، انجام ضد ارزش‌ها و نقض قوانین هستی، من را وارد چرخه تاریکی کرد.
اکنون خدا را شکر می‌کنم که با حضور در کنگره، وادی‌ها را یکی پس از دیگری اجرا کردم. در مسیر رسیدن به وادی دهم، که وادی بسیار زیبایی است، صفت گذشته (اعتیاد) از من برداشته می‌شود و می‌گوید: “آقا، صفت اعتیاد دیگر در تو صادق نیست.”

 

وقتی صفت گذشته برداشته شد، این سؤال مطرح می‌شود که چگونه می‌توانم تبدیل به “چشمهٔ جوشان و رودهای خروشان” شوم؟ چگونه می‌توانم مثل پیشکسوتان، بذرهایی بکارم و تأثیرگذار باشم؟
پاسخ را در کنگره جستجو کردم: نرفتن به سمت ضد ارزش‌ها. همان چیزی که ما را وارد تاریکی کرد، اکنون باید از آن دوری کنیم. داشتن میلیاردها پول یا صدها ماشین، دلیل حال خوب من نیست. من این‌ها را قبل و حین اعتیاد هم داشتم، اما حال خوب نداشتم. زیرا حال خوب در ضد ارزش‌ها شکل نمی‌گیرد. همانند این است که کسی صدها کیلو تریاک مصرف کند و سپس نماز بخواند؛ این عبادت فاقد ارزش است.
اگر درگیر اعتیاد هستم، باید بیایم و روی صندلی کنگره بنشینم و مطیع راهنما باشم. تا حرکت نکنیم، به منبع نور نمی‌رسیم.
اگر در سفر اول هستم، باید پشت فرمان راهنما بمانم و در جلسات غیبت نکنم. نیروهای منفی بسیار قوی هستند و حس انسان را از سرچشمه خراب می‌کنند. حضور مداوم در جلسات (سه جلسه در هفته) همانند یک انرژی تام برای رسیدن به جلسه بعدی است.
وقتی وارد سفر دوم می‌شوم و اعتیاد کنار می‌رود، برای رسیدن به حال خوب پایدار، باید خدمت کنم. خدمت به همنوع و قرار گرفتن در جایگاه‌های خدمتی باعث می‌شود که حال من خوب بماند.

این یک حقیقت است که نمی‌شود من در ضد ارزش باشم و حالم خوب باشد؛ نمی‌توانم چشمه‌ای باشم که آبش زلال نیست و انتظار داشته باشم به رود خروشان تبدیل شود. حال خوب من منوط به بازگشت از ضد ارزش‌ها، کار کردن روی وادی‌ها و رسیدن به نقطه‌ای است که طبق وادی هشتم پیمان خود را می‌بندم و وارد وادی نهم می‌شوم. در این مرحله، هر اقدام ضد ارزشی عواقب خود را خواهد داشت و “یقه” انسان را می‌گیرد.

بنابراین، مسیر درست این است: دوری از ضد ارزش‌ها و خدمت مرتب و مداوم به خلق خدا، تا حال خوب پایدار شود.

از اینکه فرصت صحبت دادید، سپاسگزارم
تایپ:مسافر ابوالفضل

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .