جلسه نهم از دوره هشتم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰، نمایندگی ماهشهر به استادی مسافر فضیل، نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری همسفر محمد با دستور جلسه 《 وادی یازدهم و تاثیر آن روی من 》 در روز یکشنبه ۳۰ آذرماه راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:
سلام دوستان، من فضیل هستم یک مسافر.
از دبیر و نگهبان جلسه تشکر میکنم که به من فرصت دادند در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم.
دستور جلسه امروز، وادی یازدهم است: «چشمههای جوشان و رودهای خروشان، همه به بحر و اقیانوس میرسند». در ادامه دستور جلسه آمده: «تاثیر آن روی من»، یعنی این وادی چه اثری روی رفتار، کردار و گفتار من گذاشته است.
وادیها زنجیرهوار به هم متصل هستند. همچنین سیدیها از همان ابتدا که با «وظایف رهجو» شروع میشود، همه در پیوند با یکدیگرند. کسی که نخستین سیدی را به درستی کار کند، در ادامه مسیر وادیها را بهتر درک خواهد کرد.
من وقتی سیدی «وظایف رهجو» را شنیدم، سعی کردم همه نکات آن را رعایت کنم. زمانی که وارد کنگره شدم، کوشیدم با دست خالی وارد شوم؛ افکار پوسیده، باورهای غلط و توهم دانایی که داشتم را کنار بگذارم. اگر آن داشتهها مفید بودند، هرگز مصرفکننده مواد مخدر نمیشدم. با این ایمان وارد شدم که اگر با دست خالی بیایم، دستم پر خواهد شد.
در ادامه، وادی اول به ما میگوید: «با تفکر، ساختارها آغاز میشود». زندگیام از نظم خارج شده بود و تقریباً بیشتر کارهایی که انجام میدادم بدون فکر و مشورت بود. از این وادی یاد گرفتم که عجله نکنم، اول فکر کنم، و اگر نتیجهای نگرفتم، مشورت بگیرم. حالا از راهنمایم و از کسانی که در این مسیر تجربه دارند، مشورت میگیرم.
میرسم به وادی دوم که میگوید: «هیچ موجودی جهت بیهودگی به این دنیا نیامده است». این وادی تلنگری بود تا ارزش واقعی خودم را بشناسم. منظورم از خودم فقط شخص من نیست؛ منظور انسان است، هر انسانی که نوری از خداوند در او دمیده شده، از هر قوم و نژاد و زبان، قابل احترام و باارزش است.
بعد به وادی سوم میرسیم: «باید دانست که هیچ موجودی به اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمیکند». یاد گرفتم که خودم باید درباره خود و مسائل زندگیام فکر کنم.
وادی چهارم تأکید میکند: «مسئولیتهای خود را خودت باید بپذیری، حتی اجازه نداری آنها را به خداوند نسبت بدهی». ما در کنگره قبول نمیکنیم که کسی بگوید علت اعتیادم خانواده یا دوستانم بودند. حتی اگر فرض کنیم آنها هم اشتباه کردند، مسئولیت اصلاح زندگی من باز هم بر عهده خودم است. نمیتوانم انتظار داشته باشم کسی که با اشتباهش تخریبی در من ایجاد کرده، آن را هم درست کند. اگر خودم درستش نکنم، کسی به فکر من نخواهد بود.
با ادامه وادیها، وقتی به وادی یازدهم رسیدم، اهمیت آموزشها برایم آشکارتر شد. اگر بخواهم چشمههای درونیام به جوشش درآید، به دو پارامتر نیاز دارم: منبع و اختلاف پتانسیل.
بهترین منبع، آموزشهای کنگره است. با فراگیری و به کار بستن آنهاست که میتوانم اعتیادم را درمان کنم. باید کاملاً تسلیم این آموزشها شوم.
پارامتر دوم، اختلاف پتانسیل است که با تغییر جایگاه به دست میآید. در کنگره، تغییر جایگاه با خدمت آغاز میشود. من از ابتدای سفرم شروع به خدمت کردم، در حد توانم خدمت کردم و به تدریج جایگاه خدمتیام ارتقا یافت.
هدفم از ارتقای جایگاه، دیده شدن یا تأیید دیگران نبود؛ هدفم این بود که خودم ببینم… چه چیز را ببینم؟ حقیقت را ببینم. با ادامه این مسیر، رازهای بسیاری بر من آشکار میشود؛ بسیاری از مجهولات و معماهای ذهنم روشن میگردد.
به نظر من، صحبت کردن درباره راه کنگره به تنهایی فایدهای ندارد؛ باید این راه را بروم تا به حقیقت علم کنگره برسم.
من، به عنوان یک مصرفکننده، اگر واقعاً به دنبال تغییر خودم باشم، این وادیها تغییرم را ضمانت میکنند؛ به شرطی که آموزشهای آنها را اجرا کنم.
گروه سایت نمایندگی ماهشهر
تایپ: مسافر عارف، مسافر علی و مسافر فضیل
ویرایش و ارسال مطلب: مسافر فضیل
- تعداد بازدید از این مطلب :
65