دوازدهمین جلسه از دور سیزدهم سری کارگاههای آموزشی ، خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی گوجان با استادی : راهنمای محترم مسافر مهرداد ، نگهبانی مسافر یاسر و دبیری مسافر اسماعیل با دستور جلسه: «وادی یازدهم، چشمه های جوشان و رودهای خروشان همه به بحر و اقیانوس می رسند» روز یکشنبه 30 آذر ماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود .
خلاصه سخنان استاد:
کتاب «۱۴ وادی یا عشق» کتابی است که میتواند ما را از مرحله نفرت به سوی عشق و از مرحله ترس به شجاعت هدایت کند. در وادی اول، تفکر سالم را میآموزیم؛ در وادی دوم، از ناامیدی خارج میشویم؛ در وادی سوم و چهارم، مسئولیت خود و زندگیمان را میپذیریم؛ در وادی پنجم، حرکت کردن را میآموزیم؛ در وادی ششم، چشم ما به فرمان عقل میرسد؛ و در وادی هفتم، راه را انتخاب کرده و برداشتهای لازم را انجام میدهیم. در وادی هشتم، با حرکت راهنمایی میشویم و حرکت میکنیم؛ در وادی نهم، بهمرور زمان نقطه تحمل خود را افزایش میدهیم؛ در وادی دهم، صفتهای گذشته خود را تغییر میدهیم؛ و در وادی یازدهم، زمانی که صفت خود را تغییر دادهایم، با استفاده از منابع آموزشی و اختلاف ارتفاع، به جایگاهی دست مییابیم و انرژی لازم را کسب میکنیم. سپس به وادی دوازدهم میرسیم که در آن تغییر، تبدیل و ترخیص صورت میگیرد. وادی سیزدهم پایان هر نقطه و آغاز نقطهای دیگر است؛ زمانی که تغییر، تبدیل و ترخیص انجام میشود،
انسان به موجودی متفاوت تبدیل میگردد؛ یعنی فردی که روزی سفر اولی و مصرفکننده بوده، به سفر دومی تبدیل میشود و میتواند مرزبان یا راهنما گردد. پایان هر نقطه، آغاز فصلی دیگر است. در وادی چهاردهم، به عشق و محبت میرسیم؛ جایی که انسان هم دیگران را دوست دارد، هم خود را دوست میدارد و دیگران نیز او را دوست خواهند داشت. در وادی یازدهم، به قصه خلقت انسان پرداخته میشود. همه ما میدانیم که زمانی که خداوند انسان را آفرید، به اهریمن یا همان شیطان فرمان سجده داد، اما شیطان نپذیرفت و گفت من از جنس آتش هستم و انسان از جنس خاک، و از همینجا مخالفت آغاز شد. در کتاب آمده است که شورش آغاز گردید و اهریمن یاران خود را در لامکان گرد آورد تا انسان را از جایگاهی که در آن قرار داشت، پایین بکشد. سلاحهای اهریمن کینه، نفرت، حسد و مجموعهای از حسهای منفی و ضد ارزشی بود.
در میان این ضد ارزشها، شیطان به سوی خلق مادهای رفت که بر افکار و اندیشه انسان پرده میپوشاند. گفته میشود اگر این خمر در دست حکیم باشد، داروست و اگر در دست انسان ناآگاه قرار گیرد، زهری بسیار گوارا و شیرین خواهد بود. مرحله دوم، تولید هروئین بود که انسانهای بسیاری را به چالش کشید و مرحله سوم، تولید مواد صنعتی مانند اکستازی، شیشه و امثال آن که با استفاده از این خمرها، انسان را به تاریکی کشاند. برای خروج از تاریکی، نیازمند آن هستیم که به ریسمان الهی چنگ بزنیم. ریسمان الهی همان اصولی است که تمام ادیان و حتی بیدینان و همه مردم دنیا آن را میپذیرند؛ یعنی پذیرش انسانیت. قوانین الهی و انسانی همان است که دروغ نگوییم، قضاوت نکنیم، غیبت نکنیم، خیانت نکنیم، مال مردم را نخوریم، مهربان باشیم و به دیگران خدمت کنیم.
کتاب میگوید برای آنکه به چشمههای جوشان و رودهای خروشان تبدیل شویم، نخست به منابع آبی نیاز داریم و دوم به اختلاف ارتفاع از دهانه چشمه یا همان کوه. زمانی که به رود خروشان و چشمه جوشان تبدیل میشویم، موانع بسیاری در مسیر وجود دارد و اهریمن نیز ساکت نمینشیند و از طریق الهام و القا تلاش میکند ما را از مسیر منحرف کند. اما اگر انرژی ما بالا باشد، آگاهی درستی داشته باشیم و این انرژی از مسیر خدمت کردن افزایش یابد، این القائات اثرگذار نخواهد بود. همین جهشها هستند که ما را به مقصد میرسانند. در پایان، اشارهای کوتاه به سیگار میکنم. سیگار نقش مهمی در کاهش توان جسم و روان دارد. خود من زمانی که درد و خماری شدیدی داشتم، به راهنمایم مراجعه کردم و ایشان گفتند علت آن سیگار است. اگر من بهعنوان یک سفر اولی، سیگار مصرف کنم، حداقل نیمی از کارایی لازم دارو را از بین میبرد.
در این زمینه، صحبتهای آقا بیژن در لژیون سیگار بسیار زیبا و اثرگذار بود؛ اینکه ابتدا باید خواسته داشته باشم و تسلیم باشم، تسلیم این حقیقت که چیزی بلد نیستم. وقتی این تسلیم شکل گرفت، به قول آقا بیژن باید تمام تلاشم را به کار بگیرم و تصمیم بگیرم که دیگر مصرف نکنم و به لژیون سیگار بروم و بنشینم تا مسئله حل شود. در این مسیر، زمانی که خواسته وجود داشته باشد و حرکت صورت گیرد، فرمان الهی صادر میشود و تقدیر یا سرنوشت ما رقم میخورد؛ پی بردن به آنچه هست، تمنای دل میخواهد. خیلی ممنون و متشکرم.

نگارش، ویرایش، تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر ابوالقاسم
- تعداد بازدید از این مطلب :
40