English Version
This Site Is Available In English

کنگره راهی است برای زندگی کردن

کنگره راهی است برای زندگی کردن

جلسه پنجم از دور چهارم لژیون‌های سردار شعبه صادق قم با استادی راهنمای محترم مسافر مجید و نگهبانی راهنمای محترم مسافر مجتبی و دبیری مسافر مجید با خزانه‌داری مسافر محمد مهدی با دستور جلسه «چگونه در کنگره ۶۰ قدردانی می‌کنیم» در تاریخ ۲۷ آذر ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۵:۴۵ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

خداوند را شاکر و سپاسگزارم که امروز به بنده اجازه داد در لژیوم سردار بنشینم و آموزش بگیرم، تشکر می‌کنم از نگهبان لژیون سردار آقا مجتبی دبیر لژیون سردار آقا مجید و خزانه‌دار لژیون سردار آقا محمد، تشکر می‌کنم از گروه مرزبانی و ایجنت محترم.

بنده به موضوع اینکه چرا باید در کنگره قدردانی بکنم فکر می‌کردم، از چه چیزی باید قدردانی کنم؟ خیلی سوال‌ها برایم پیش آمد و خیلی فکر کردم که ببینم از خودم چه چیزی دارم. به گذشته خودم فکر کردم من قبل از کنگره چه کاره بودم و الان چه هستم، وضعیت مالی‌ام چگونه بود آگاهی‌ام در چه حالی بود، در کدام مرتبه از نفس اماره بودم، جایگاه اجتماعی‌ام چگونه بود و.... همه موضوع‌ها را بررسی کردم، کنگره از من چه چیزی گرفته و چه چیزی داده در قبال این چیزهایی که به من داده من باید به چه اندازه قدردان باشم؟

قدردانی به نظر بنده مانند مراحل نفس مراحل دارد، بنده وقتی وارد کنگره می‌شوم یک آدم مصرف کننده هستم تمام احساسات و افکار من افیونی است و هیچ برداشتی ندارم از کنگره، دوستانی که مشارکت می‌کنند می‌گویند به طور مثال من فلان روزی که آمدم کنگره دستور جلسه فلان دستور جلسه بود اما خود من تا ۶ ماه اول نمی‌دانستم اصلاً دستور جلسه چه است چون واقعاً تخریب من خیلی بالا بود و حال خیلی بدی داشتم، نمی‌دانستم برای چه باید مشارکت بکنم برای چه باید اعلام سفر بکنم و هیچ درکی نداشتم و برداشتی نکرده بودم تا آن زمان اما بعد از اینکه در مسیر قرار بگیری آن‌ها درست می‌شوند. 

 قدردانی هم دوره سازگاری دارد من نمی‌توانم به سفر اولی که دو ماه است آمده بگویم قدردانی کن او از چه چیزی قدردانی بکند؟

 لژیون سردار، خدمت کردن، مشارکت کردن همه این‌ها دوره سازگاری دارند و نمی‌توانیم از یک سفر اولی توقع داشته باشیم که صد خود را بگذارد.

می‌گویند کنگره به پول ما نیاز ندارد ولی به نظر من نیاز دارد ولی شخص باید به آن فهم برسد باید من راهنما این‌ها را به رهجو آموزش بدهم که به این فهم برسد که چرا باید قدردانی بکند، چرا باید بخشش داشته باشد، چرا اصلاً باید قبل از ساعت ۵ در کنگره باشد و....

سفر اولی شاید نداند این‌ها برای چه است اما بعد از اینکه آمد رها شد اتفاق‌های خوب برایش اتفاق می‌افتد و متوجه می‌شود آن هارا، مشکلاتی که پیش رویش می‌آید با جایگاهی که پیدا می‌کند آرام آرام خودش متوجه می‌شود دیگر نیاز نیست من راهنما به او بگویم که بیا و قدردرانی بکن خودش متوجه می‌شود.

 زمانی که دارویش درست بشود نظمش درست بشود از مرحله نفس اماره آرام آرام وارد مرحله نفس لوامه می‌شود و در ادامه نزدیک می‌شود به مطمئنه، بخشش کردن از کنگره ۶۰ یا قدردانی کردن از کنگره ۶۰ من باید از زمانم بخشش کنم یعنی شخصی که زود می‌آید و در جلسه می‌نشیند قدردان است، از با ارزش‌ترین چیز در زندگی‌اش که زمان است گذشته. 

زمانی که من می‌آیم و بر روی این صندلی می‌نشینم یعنی اینکه قدردانم، قدردان چیزی هستم که کنگره به من داده. چه چیزی داده‌است؟ یک جایگاه داده‌، یک صندلی داده که من بر روی آن بنشینم و بتوانم جسمم را به درمان برسانم، افکارم و روانم را به درمان برسانم این قدردانی است من وقتی دارو را سر وقت می‌خورم قدردانی است، قدردانی یک سفر اولی به نظر من این است که سر ساعت بخوابد، سر ساعت دارو بخورد، سر ساعت بیاید، در سفر اول قدر دانی همین ها است.

زمانی که وارد سفر دوم شدم باید یک دو دو تا چهار تا بکنم که چرا باید قدر دان کنگره باشم، کنگره به من چه داده که قدر دان باشم، کنگره فقط برای خودش نمی‌گوید قدردانی کردن را کنگره راهی است برای زندگی کردن کنگره به من می‌گوید اینجا بیاموز و برو از خانوادت قدر دانی بکن، زندگی‌ات قدردانی بکن از شرایطی که داری کنگره این را به من آموزش می‌دهد، ما در کنگره می‌آموزیم که بیرون از آن را اجرایی بکنیم. کنگره بودن مهم نیست کنگره‌ای بودن مهم است، اینکه من اینجا چند کلمه بیاموزم و بیرون آن را صحبت بکنم فایده‌ای ندارد عملکرد من مهم است قدردانی هم با عملکرد است من باید بیاموزم که با عملکردم قدردان باشم.

من در اوایل می‌ترسیدم در لژیون سردار شرکت کنم اما الان با تمام وجودم می‌بخشم چون من می‌آیم که یاد بگیرم، من زمانی که می‌خواهم بیایم لژیون سردار برای یاد گیری می‌آیم زمانی که می‌خواهم در لژیون سردار عضو شوم برای یادگیری عضو می‌شوم. 

باید قدردان این باشم که خداوند به بنده اجازه می‌دهد که پولم را بیایم در کنگره ۶۰ ببخشم، افرادی که می‌آیند کنگره همه دل شکسته‌اند بنده می‌بخشم برای آنها، یکی از آنها خود من بودم جایی نداشتم دیگر اگر کنگره نبود بنده نمی‌دانم عاقبت من الان بعد از پنج شش سال چی بود چه جایی بهتر از کنگره است که بیایم و هزینه مالی انجام بدهم. هزینه مالی نتیجه‌اش می‌شود ساختمان به این زیبایی، اولین جلسه در این ساختمان برگزار شد هنوز به این شکل نبود و دیواره‌ها آجری بودند کف گل بود ما با قدردانی که بچه‌های کنگره کردند بخششی که انجام دادند به این زیبایی درآمده است، من باید به گذشته خودم نگاه بکنم با جایگاهی که داشتم و با الان خودم مقایسه بکنم تا بتوانم قدردانی بکنم.

در آخر قدردانی می‌کنم از راهنمای محترمم آقا امید که حال خوش امروزم و تعادل نسبی که دارم را مدیون ایشان هستم. 

از اینکه به صحبت‌های بنده توجه نمودید.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .