جلسه هفتم از دوره سوم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگرۀ ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی کارون اهواز با استادی مسافر حسن، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر علی با دستور جلسه «در کنگره ۶۰ چگونه قدردانی می کنیم؟» در روز یکشنبه مورخ بیست و سوم آذر ماه ۱۴۰۴ در ساعت ۱۷:۰۰ آغاز بکار نمود.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسن هستم یک مسافر.از آقا احسان راهنمای محترم ممنونم که جلسه را به من سپردند.قبل از ورود به کنگره، اصلاً نمیدانستم "قدردانی" یعنی چه؛ نه معنیاش را میدانستم و نه بلد بودم چگونه انجامش دهم. قدردانی من این است: هر چه دارم، از کنگره دارم.
روز اولی که آمدم، حتی بلد نبودم مشارکت کنم. اصلاً نمیتوانستم حرف بزنم؛ تا یکیدو ماه تقریباً هیچ نگفتم. خدا را شکر که کمکم یاد گرفتم.
سلامتیم را در کنگره به دست آوردم. وقتی وارد شدم، فقط برای ترک مواد آمده بودم. بعد از یکیدو ماه، دیدم اینجا چقدر متفاوت است. قبلاً در ترکهایم بسیار عذاب میکشیدم: بیخوابی، عطسه، آبریزش چشم و بینی… اما اینجا دیدم که میشود بدون آن همه درد، ترک کرد.
یواشیواش فهمیدم که موضوع فقط ترک جسمی نیست؛ "بیداری" است. راهنمایم پس از دو ماه از من پرسید: "دوست داری سیگار را هم کنار بگذاری؟" گفتم: "بله." او روشی به من یاد داد و من که فکر نمیکردم حتی یک ساعت بدون سیگار بتوانم، الان نزدیک به یک سال است سیگار نکشیدهام.
در کنگره یاد گرفتم که چطور باید باشم. قبلاً فکر میکردم برای بهبودی باید کارهای بزرگی انجام دهم، اما اینجا به من گفتند: "هیچ کاری نکن؛ فقط بیا، بنشین، به صداها گوش کن، سیدی بشنو و بنویس." تا زمانی که به رهایی برسی، فقط گوش کن و یاد بگیر.
در سفر اولم، وقتی به این مرحله رسیدم، لذت بردم. هر بار که به کنگره میآیم، انگار باتریام شارژ میشود. وقتی بیرون میروم، انرژی دارم و دوباره مشتاق بازگشتم.
از آقای مهندس (بنیانگذار کنگره) بسیار متشکرم. بارها فکر کردهام که اگر جای ایشان بودم، شاید هیچکس نمیتوانست این راه سخت را شروع کند. اگر سالها پیش این روش و این روانشناسی وجود داشت، چهکسانی نجات مییافتند…
ایشان از روز اول، در گرما و سرما، تنها یا با همراهان اندک، کنگره را بنیان گذاشتند. ایشان زندان دیدهاند، حبس کشیدهاند،اما با تحمل همه آن سختیها، امروز به اینجا رسیدهاند.
ما امروز داریم از درختی سایه و ثمر میبریم که دیگران کاشتهاند. حالا نوبت ماست که بکاریم تا آیندگان نیز برداشت کنند.
امیدوارم بتوانم سهمی هرچند کوچک در این حرکت بزرگ، به ویژه در کنگره شصت داشته باشم.
وقتی به قانون یازدهم میاندیشم که میگوید هزینههای کنگره از کمکهای داوطلبانه اعضا تأمین میشود به صندلیای که روی آن نشستهام، برق و آبی که استفاده میکنم، فکر میکنم. هر زمان کمک مالی به دستم میرسد، تا جایی که بتوانم، به کنگره پس میدهم تا این چرخه خیر جاری بماند.ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
گروه سایت نمایندگی کارون
- تعداد بازدید از این مطلب :
101