English Version
This Site Is Available In English

شکر نعمت نعمتت افزون کند

شکر نعمت نعمتت افزون کند

پنجمین جلسه از دوره هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره‌۶۰ نمایندگی صبا به استادی مسافر پارسیا، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر محسن با دستورجلسه «در کنگره۶۰ چگونه قدردانی می‌کنیم؟» دوشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۴ راس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

سلام دوستان پارسیا هستم یک مسافر؛ قبل از هر چیز از لژیون چهارم تشکر می‌کنم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم. از استاد خودم آقا کامران ممنونم و خیلی خوشحالم که دوباره این جایگاه را تجربه می‌کنم. جنس این جایگاه‌ها خیلی با مشارکت کردن، فرق می‌کند. وقتی مشارکت می‌کنی تا اینکه می‌آیی این بالا به عنوان استاد جلسه و پنج دقیقه وقت داری که یک سری مطالب را بیان کنی که شاید به درد چند نفر بخورد، خیلی جنسش فرق می‌کند و باید اینجا نشسته باشید و این جایگاه را تجربه کرده باشید تا حس من را بتوانید متوجه شوید.

من صحبت‌های مهندس دژاکام در خصوص این دستورجلسه و همچنین دلنوشته آقای خدامی را گوش کردم که اگر می‌آیم اینجا و چهار تا نکته‌ می‌خواهم بیان می‌کنم از نکته‌هایی باشد که بتواند یک رسمیتی داشته باشد و بتوانم در مورد چیزی صحبت کنم که از یک اصل باشد. مهندس در اول صحبتی که چهارشنبه کردند به جمله‌ای اشاره کردند که این جمله خیلی قشنگ است و من با گوشت و پوست و استخوان این را درک کرده‌ام. فرمودند: شکر نعمت نعمتت افزون کند، کفر نعمت از کفت بیرون کند. من واقعا در این زندگی که سی و هفت سال عمر کردم این را خیلی به چشم خودم دیده‌ام. اینکه همیشه آدم‌ها نان دلشان را می‌خورند لذا اگر هر کسی برای من در زندگی کاری کرده است باید بتوانم از آن تشکر و قدردانی کنم.

اول از همه شکرگزاری از خودم شروع می‌شود، از خدای خودم، از خالقم، از معلمم و پدر و مادرم که بتوانم از آنها تشکر کنم و به نقطه ای برسم که بتوانم شکرگزار باشم. چیزهایی که از صحبت‌های مهندس می‌گویم را خودم لمس کرده‌ام، انگار ما در زندگیمان قدر یک سری آدم‌ها را نمی‌دانیم که بعد از اینکه از زندگیمان می‌روند جای خالی‌ آنها احساس می‌شود. من هفت سال است که برادرم را از دست داده‌ام خیلی جاها گفتم که کاش پدرام بود ما برایش این کار را می‌کردیم، آن کار را می‌کردیم و الان پدرام بین ما نیست.

مهندس فرمودند ما به سه طریق شکرگزاری انجام می‌دهیم، اول اینکه موضوع باید از دلمان باشد یعنی اگر من می‌خواهم از یک راننده تاکسی یا یک راننده اسنپ که من را تا مقصدم رسانده است قدردانی کنم، درست است که پولش را می‌گیرد ولی می‌توانم با رضایت قلبی پولش را بدهم چون آن شخص هم زحمت کشیده است. دومین موضوع این است که قدردانی را به زبان بیاوریم. من از همسرم که در خانه خیلی کارها برایم انجام می‌دهد تشکر می‌کنم، البته من، خیلی به زبان می‌آورم مخصوصا در این مورد قوی هستم و همیشه تشکر زبانی را انجام می‌دهم ولی در مورد سوم خودم ضعیف هستم. امروز شاید این دستورجلسه باعث شد که من یک مقدار به خودم بیایم. مورد سوم این است که من باید با عملم این را نشان دهم. قدردانی و شکرگزاری عملی مهم‌ترین قسمت این دستورجلسه است. من باید با عمل خودم از خالق خودم، از معلم خودم و راهنمای خودم قدردانی بکنم. چرا راهنما را مثال می‌زنم؟

چون بعضی اوقات یادم می‌رود که چهار سال پیش تو چه شرایطی بودم ولی توانسته‌ام الان یک جایگاه اجتماعی بالایی داشته باشم. در محل کارم در قسمتی مشغول هستم که چهل تا کارمند دارم و دارم باهاشون کار می‌کنم ولی یادم می‌رود چهار سال پیش من در این پاتوق‌ها بودم و مدام دنبال این بودم که پایپ بخرم، شیشه بگیرم و مصرف کنم. الان اگر این زندگی را دارم از کنگره دارم از راهنمایم دارم پس من باید در روز تولد راهنمای خودم، با هر مشغله‌ای که دارم حضور داشته باشم تا بتوانم از ایشان قدردانی کنم، بتوانم روز راهنما حضور پیدا کنم و در جشن راهنما شرکت کنم. این کوچک‌ترین کاری است که می‌کنم. با اینکه آقا کامران توقعش از ما این است که فقط راهنما بشویم. من از راهنمای خودم تشکر می‌کنم و خیلی دوستش دارم.

حالا همین موضوع را می‌توانیم در منزل هم اجرا کنیم حتما که نباید همیشه از پدر و مادر و همسر تشکر کنیم خیلی وقت‌ها باید از فرزندمان هم تشکر کنیم. باید از تک تک آنها تشکر کنیم. پسر بزرگ من الان پانزده ساله است و همین چند روز پیش اتفاقا داشتم بابت وجودش شکر می‌کردم چون با توجه به زندگی پر خطری که داشتم شاید وجود همین پسر کنار من باعث شد که در خیلی از منجلاب‌ها نیفتم لذا سعی می‌کنم از پسرم قدردانی کنم. خیلی نکته نوشته بودم که در موردش صحبت کنم ولی وقت تمام شده است.

در ادامه فقط یک مطلب را بگویم چون به آن رسیده‌ام و دوست دارم برای بقیه هم بگویم که مهندس در صحبت‌هایشان گفتند که چاقی یک نوع معلولیت هست. همین جوری که خیلی‌ از شما می‌دانید من۴۰ کیلو وزن کم کرده‌ام و به این موضوع رسیده‌ام که واقعا چاقی معلولیت است، یک نوع مریضی است و همچنان در حال کاهش وزن از طریق کنگره و راهنمایی‌های آقا میثم هستم. خیلی دوست داشتم بیشتر از این صحبت کنم، ممنون که به صحبت‌هایم گوش کردید.

تایپ: مسافر مهدی
عکس: مسافر ایرج
ویرایش و ارسال: مسافر حیدررضا
خدمتگزاران سایت نمایندگی صبا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .