سلام دوستان محسن هستم یک مسافر، شاید بهتر باشد دل نوشته من از اول نوشته شود، من با تخریب بیش از هشت سال وارد کنگره شدم، ولی ورود من در کنگره با اسرار یکی از دوستانم بود، قبل از ورود به کنگره من به ترک اجباری رفتم، ولی به دلیل رفتار های زشت درانجیوهای دیگر و دلیل مهم تر درمان نشدن من در آن مکان بود، بعد ازچند هفته قطع مصرف، من دوباره به سمت مصرف مواد مخدر رفتم.
ورود من از درب کنگره، با استقبال گرمی همراه بود و راهنما های تازه واردین، با دل و جون به حرف های من گوش کردند و با صبر بسیار، من را همراهی کردند و به لژیون فرستادند، اوایل با خود می گفتم امکان ندارد من به درمان برسم، مواد اصلا درمان ندارد، اما هروز که می گذشت حال من رو به بهبودی و خوب شدن بود، خیلی برایم عجیب بود که مواد مصرفی من درمان می شد، ازآن حال خراب و پریشان رو به تعادل و آرامش بودم، داداش لژیونی هایم که مدت زیادی بود در کنگره بودند، درباره نیروی نگهبان صحبت می کردند،اما من این نیرو را یک خرافات میدانستم، اما آرام آرام در کنگره این نیرو را حس کردم واقعا فراتر از تفکراتم بود.
به نظر من بیان کردن انرژی و راه درست زندگی کردن که درکنگره وجود دارد و آموزش داده می شود را نمی شود با قلم و کاغذ بیان کرد و انتقال داد چون این حال خوب مثل گلی است که بوی خوشی می دهد باید این گل زیبا را بو کنیم تا به ماهیت آن برسیم.
من هروز بیشتر در باتلاق ضد ارزشی فرو می رفتم، اما هر روز که میگذرد، خدارا شکر می کنم که به من اجازه داد تا وارد کنگره بشوم، تا بتوانم ازاین حال خراب، نا امیدی و افکار منفی رها شوم.
ورود هیچ کدام از کسانی که به کنگره می آیند اتفاقی نیست، چون واقعا بعد از گذشت زمان در کنگره متوجه عظمت و بزرگی این کارگاه آموزشی می شویم، با تمام وجود می توانم این حس و حال خوب را در کنگره درک نمایم و حال خوب بقیه دوستان که به من انتقال داده می شود را حس می کنم واین انرژی را در بیرون از کنگره هم خرج می کنم و حس خوب را به دیگران انتقال می دهم.
امید وارم تمام کسانی که مثل من گرفتار اعتیاد هستند، بتوانند در مسیر کنگره قدم بردارند، و رها شوند.
خدارا سپاس می گویم که این اجازه به من داده شد، تا بتوانم جایگاهم را در خانواده و جامعه دوباره به دست بیاورم، ازخداوند می خواهم اجازه خدمت کردن به من و امثال من داده شود تا بتوانم به خلق خدمت کنم، ما باید قدر این نعمت بزرگ یعنی کنگره60 را بدانیم.
ممنونم که به دلنوشته من توجه کردین.
نویسنده:مسافر محسن رهجوی راهنمای محترم مسافر مهدی
عکاس:مسافر عرفان
تنظیم و ارسال:مسافر عرفان
- تعداد بازدید از این مطلب :
41