هشتمین جلسه از دوره نود و یکم کارگاههای آموزش خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران آقا نمایندگی شادآباد، با استادی مسافر وحید، نگهبانیِ مسافر رضا و دبیریِ مسافر حجت با دستور جلسه «وادی دهم: صفت گذشته در انسان؛ صادق نیست، چون جاری است» روز دوشنبه ۱۰ آذر ماه ۱۴۰۴ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان وحید هستم، یک مسافر. خدا را شکر میکنم که لیاقت خدمت در این جایگاه را به من داد. از راهنمای عزیزم آقای رضوانی نیز سپاسگزارم که لیاقت قرار گرفتن در این موقعیت را به من دادند.
همگی داستان حضرت موسی را شنیدهایم که موهبت صحبت با خدا را داشت. روزی از کنار چاله آبی گذشت و کرمی را در آن دید. با خود گفت: وقتی نزد خدا رفتم، حکمت آفرینش این کرم را خواهم پرسید. وقتی به پیشگاه الهی رسید و پرسش خود را مطرح کرد، خداوند فرمود: اتفاقاً ساعتی پیش، همین کرم حکمت خلقت تو را از من میپرسید.
پس در آغاز من باید بفهمم که کیستم و برای چه آمدهام. صفت گذشته در انسان صادق نیست، چون جاری است. باید بدانم انسان کیست و برای چه خلق شده است؟ آیا فقط برای مصرف مواد، کشیدن سیگار، عضله بودن برای خانواده یا انگشتنما شدن در میان همکاران آفریده شده است؟ آیا تنها برای آسیب به جامعه و آزار خانواده و دیگران آمدهام؟
نه، قطعاً انسان هدفی دارد. خداوند در قرآن به پیامبر میفرماید: تو برای مکارم اخلاق و الگو شدن در اخلاق مبعوث شدهای. من آمدهام زندگی کردن را یاد بگیرم، درست صحبت کردن را بیاموزم، رسم امانتداری را فراگیرم. اگر چیزی به امانت به من سپرده شد، از آن محافظت کنم و یاد بگیرم میتوان به دیگران اعتماد کرد.
این جایگاهی که اکنون در آن قرار دارم، امانت است. آیا امانتدار خوبی هستم؟ این صندلی که در لژیون روی آن مینشینم، امانت است. نامهای که به دستم میدهند، امانت است آیا برای دریافت دارو به موقع به کلینیک مراجعه میکنم.
وقتی صورتجلسه را متوجه میشوم که بفهمم برای چه آمدهام و کجا قرار دارم، آنگاه میتوانم تشخیص دهم کدام صفاتم نادرست است. وقتیکه به این شناخت رسیدم، آن موقع میدانم کدام صفات حالم را خوب میکند؟ صحبت کردن مناسب، حال مرا خوب میکند؛ درست صحبت کردن با همسرم، باعث میشود او نیز با من درست صحبت کند. البته لازمه این شناخت، خواست است.
وقتی در جمعی احساس میکنم حال دیگران خوب است، ولی حال من خوب نیست و دیگران درباره من صحبت میکنند، مطمئناً یک جای کار من لنگ میزند. مشکل و گرهای وجود دارد که باید آن را پیدا کنم و سعی در رفع آن نمایم.
بسیاری بیرون از کنگره میخواهند گره اعتیاد خود را بگشایند، اما لیاقت حضور در کنگره و نشستن بر این صندلی به من و شما داده شد تا گره اعتیادمان را که یکی از هزاران گره زندگی است؛ باز کنیم. این لیاقت به ما عطا شده است.
وادی دهم به من میگوید امید داشته باش، هر صفت بدی که در گذشته داشتی، حرکت کن و توکل داشته باش. از نظر من وحید، تغییر، تبدیل و ترخیص در گرو فرمان الهی است. بسیاری بیرون از کنگره در پی کسب حال خوب هستند، اما این لیاقت به آنان داده نشده است. به برخی نیز داده شد، اما آمدند و رفتند و قدر این فرصت را ندانستند؛ یعنی امانتدار خوبی نبودند.
اگر من قدر این صندلی را بدانم و امانتدار خوبی باشم، فرمان رهاییم صادر میشود؛ هم در مورد مواد و سیگار، هم در مورد گرههای دیگر. وادی دهم به من میگوید این راه، بندی است مانند پل صراط؛ اگر پایتان بلغزد، سقوط میکنید، اما امید داشته باشید که انتهای این مسیر به حال خوب میرسید.
ما در آغاز باید تفکر کردن را یاد بگیریم تا تزکیه و پالایش اتفاق افتد. آقای رضوانی میفرمایند: در کنگره آدم بیمصرف نداریم و همه باید به مصرف برسند. مشارکت کردن، خود نوعی مصرف است. وقتی دستم را بالا میگیرم، حتی اگر مشارکت به من نرسد، باز هم مصرف خود را داشتهام.
تزکیه و پالایش فقط در مسیر الهی رخ میدهد، حتی اگر هزار راه دیگر به من نشان داده شود. مسیر الهی، رعایت همین حرمتهاست که روزی دو بار در کارگاه خوانده میشود: دروغ نگو، غیبت نکن، تهمت نزن و ... من و امثال من همین چیزهای ساده را گم کردیم و معتاد شدیم. همین مسائل ساده، شوخیهای کوچک و طعنههای کماهمیت را رعایت نکردیم و باعث ناراحتی همکاران و اطرافیان شدیم. شاید همان طعنه کوچک، حال یک نفر را خراب کرده است.
من در کنگره یاد گرفتهام که از همین مسائل کوچک شروع کنم تا فرمان رهایی صادر شود؛ مانند پلهکم کردن در روش DST که به خودمان زمان میدهیم تا پلهها طی شوند. صفتها نیز به همین شکل تغییر میکنند، به شرط آنکه در مسیر درست قرار داشته باشیم.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید، صمیمانه سپاسگزارم.
جلسه هماهنگی راهنمایان شعبه شادآباد با حضور دیدهبان محترم آقای صداقت
.jpg)
.jpg)
.jpg)

ویراستاری و ارسال: خدمتگزاران سایت شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
120