English Version
This Site Is Available In English

مصاحبه با زوج‌های پهلوان شعبه شادآباد

مصاحبه با زوج‌های پهلوان شعبه شادآباد

راهنمایان عزیز و پهلوانان محترم سرکار خانم الهام و حسین آقا از اینکه فرصت مصاحبه به بنده دادید از شما تشکر می‌کنم.

پهلوان محترم حسین آقا یاراحمدی لطفاً به رسم کنگره خودتان را معرفی بفرمایید.
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر با بیش از ۲۰ سال تخریب وارد کنگره شدم، آنتی ایکس مصرفی تزریق کراک، هروئین و آمپول‌های تمجیزک، مدت 11 ماه و سه روز سفر کردم به روشDST با شربت OT با راهنمایی راهنمای گرانقدرم آقای ایرج ورمزیار، رهایی از بند مواد و سیگار ۸ سال.
سرکار خانم الهام لطفاً بفرمایید آشنایی با کنگره چه تغییراتی در شما ایجاد کرده است؟
همه ما از دل تاریکی‌ها وارد کنگره شدیم و در کنگره مسیر روشنایی را پیدا کرده و در آن مسیر قرار گرفتیم، رشد کردیم، احیا شدیم و به نوعی همگی در کنگره بزرگ شده‌ و علم و آگاهی زیادی کسب کردیم. این تغییرات که به کمک کنگره برای ما به وجود آمده است بیرون از کنگره با هیچ بهایی نمی‌توانیم به دست بیاوریم. همگی از دل ترس به شجاعت از اوج جهل به دانایی و از کفر به ایمان رسیدیم و تبدیل به فولادهای آبدیده‌ای شدیم که روز به روز مقاومت ما در مقابل سختی‌ها و مشکلات بیشتر و بیشتر می‌شود.
حسین آقا لطفاً بفرمایید که چگونه با کنگره آشنا شدید؟
یکی از آشنایان ما به عنوان همسفر آقا در آکادمی حضور داشتند، پیام کنگره را از طریق ایشان دریافت کردم. امیدوارم که هر کجا هستندصحیح و سلامت باشند.
سرکار خانم الهام با توجه به اینکه در هفته گلریزان هستیم برای کسانی که هنوز برای حضور در لژیون سردار در شک به سر می‌برند و در حال حساب و کتاب هستند چه پیامی دارید؟
همه انسان‌ها وقتی با موقعیت جدیدی روبرو می‌شوند بسته به شرایط مقداری ترس را تجربه می‌کنند که بعضی از این ترس‌ها مانع رشد انسان می‌شوند، مانند ترس حضور در لژیون سردار، ممکن است شخص درگیر این حس شود که نکند روزی خودم محتاج بشوم و در زندگی کم بیاورم. جن درون همیشه این مطلب را در ذهن انسان القا می‌کند. عاملی که می‌تواند به انسان کمک کند که از این ترس عبور کند، ایمان داشتن به خداوند است اینکه خداوند سریع الحساب است. خداوند می‌فرماید اگر شما یک قدم به سوی من بیایید من ۱۰۰ قدم به سوی شما خواهم آمد. عبور از ترس یعنی غلبه عقل بر نفس و ما باید حتماً از ترس خود عبور کنیم و آن را تبدیل به دانش و آگاهی نماییم و دیگران را که در لژیون سردار عضو شده‌اند الگوی خود قرار دهیم و مطمئن باشیم اگر آنها ضرر کرده بودند هیچ کدام عضویتشان را تمدید نمی‌کردند پس حتماً دریافت‌های بیشتری داشتند که سعی می‌کنند هر سال مبلغ بیشتری پرداخت داشته باشند.
حسین آقا حضور در لژیون سردار و آشنایی با بخشش چه تغییری در زندگی شما ایجاد کرده است؟
در ابتدا من باید این را در نظر داشته باشم که کنگره زندگی سلامتی و آرامش را به من حسین بخشیده است. اگر اینک در لژیون سردار حضور دارم باید افتخار کنم که خداوند این اجازه را به من دادند که بتوانم از مالم ببخشم و در ازای آن تحولات بسیاری در زندگی ما رخ داده است. گره‌های بسیاری در زندگی وجود دارد که حس می‌کنم با هر بار شرکت در لژیون سردار این گره‌ها برای من باز می‌شوند، همانطور که آقای مهندس می‌فرمایند: شمشیر ما هر چقدر هم تیز و برنده باشد تمام بندها را به یکباره نمی‌تواند پاره کند.
سال‌ها بود که خواسته پهلوانی در ذهنم بود، به دلیل تخریب بالایی که داشتم همیشه فکر می‌کردم که به کنگره بدهکار هستم هنوز هم این حس در درونم وجود دارد، هر چقدر پیش می‌روم احساس می‌کنم بدهکارتر می‌شوم زیرا آرامش و آسایشی که در زندگی خود دارم هیچ زمانی نداشته و احساس نکرده بودم. هنگامی که پسرم در خانه می‌خندد، خداوند را به خاطر وجود کنگره شکر می‌کنم. تا روزی که نفس می‌کشم در کنگره حضور خواهم داشت، لذتی که کنگره دارد هیچ کجای دنیا وجود ندارد. این انرژی مثبت که از کنگره دریافت می‌کنیم و در زندگی آن را خرج می‌کنیم عین ثروت می‌باشد.
سرکار خانم الهام لطفاً از حس و حالتان به هنگام دریافت شال پهلوانی برایمان بفرمایید.

بعضی حس‌ها قابل توصیف نیستند، مثل اینکه شما بخواهید بوی گلی را برای کسی که تا به حال آن را نبوییده است بیان کنید، حس دریافت شال پهلوانی هم مانند همین حس می‌باشد. در لحظه هزاران حس ناب را احساس می‌کنید روی لبانتان خنده و در چشمانتان اشک شوق وجود دارد. لبخند رضایتبخش آقای مهندس درون انسان را منقلب می‌کند. آنقدر این حس ناب و زیبا می‌باشد که دوست دارید فریاد بزنید و به تمام دنیا بگویید که بخشش چقدر لذت بخش است. بین تمام آن حس‌های زیبا، حس شکرگزاری از همه ناب‌تر بود. گذشته خودم و مسافرم مثل یک فیلم دائماً از جلوی چشمانم عبور می‌کرد و خداوند را شکر می‌کردم.

شما به عنوان زوج مفتخر به دریافت شال پهلوانی شده‌اید چه انگیزه‌ای باعث شد این افتخار بزرگ نصیب شما گردد؟
همسفر الهام: دیگران کاشتند و ما برداشت کردیم و اینک ما باید بکاریم تا دیگران برداشت کنند. به نظر من هیچ حسی زیباتر از حس انسان دوستی نیست اینکه بتوانی به کسانی که روزی مثل خودتان گرفتار اعتیاد و ناامیدی بودند کمک کنید و شاهد لبخند و امید آنها باشید. اگر بخشش گذشتگان نبود اینک کنگره‌ای وجود نداشت که ما بیاییم و به درمان برسیم پس ما هم باید به فکر آیندگان باشیم و در پی این مسیر حرکت نماییم.
مسافر حسین: نمی‌دانم چگونه جواب این سوال را بدهم ولی قبلاً هم گفتم به خاطر تخریب سنگینی که در گذشته داشتم همیشه از خدا می‌خواستم که توانایی به من بدهد تا بتوانم کاری انجام دهم و این موضوع باعث شد که حس و انگیزه در ما به وجود بیاید که تجربه‌ها و لذت‌های بهتری هم وجود دارد، سعی کردیم خودمان را از این لذت‌ها بی‌نصیب نگذاریم چرا که زندگی زودگذر می‌باشد و ما همه مسافر هستیم پس سعی کنیم آنچه را که آقای مهندس می‌فرمایند در خودمان پیدا کنیم. این حس بسیار زیبا و دلنشین است. امیدوارم این حس زیبا و این شال قسمت همه شما بشود چرا که وعده خداوند دروغ نیست.
از شما زوج محترم که این فرصت را در اختیار بنده قرار دادید بسیار سپاسگزارم.

راهنمای عزیز و پهلوانان محترم سرکار خانم زهرا و پهلوان محترم آقا آرش از اینکه  به بنده فرصت مصاحبه دادید از شما تشکر می‌کنم. لطفا در ابتدای مصاحبه خودتان را معرفی کنید.

سلام زهرا هستم، همسفر و مسافر نیکوتین.
آقا آرش لطفاً شما نیز خود را معرفی کنید.
سلام آرش هستم مسافر و عضو لژیون سردار. آنتی‌ایکس من تریاک کشیدنی بود و به روش DST با داروی OT، به مدت ۱۰ ماه و ۱۳ روز سفر کردم با راهنمایی جناب آقای حسن اسدی. همزمان سفر سیگار را نیز با روش DST و آدامس نیکوتین‌دار و تحت راهنمایی آقای ایرج ورمزیار به پایان رساندم. امروز ۲ سال و ۷ ماه است که از بند سیگار و مواد رها شده‌ام.

ممنونم آقای آرش. لطفاً از روزهای اولیه ورودتان به کنگره و احوالات آن زمان برایمان بگویید.
در آغاز، خداوند را شاکرم که توفیق آشنایی با کنگره را به من داد. در زمان ورود، درگیر انواع بیماری‌های جسمی، روحی و روانی بودم و کوچک‌ترین توانی برای سامان‌دهی به آن شرایط آشفته نداشتم. من تنها با هدف درمان اعتیاد پا به کنگره گذاشتم، اما در طول سفر دریافتم که بندهای نامریی و مشکلات پنهانِ بسیار دیگری، جزئی از وجود من شده‌اند که رهایی از آنها نیازمند تصفیه و پالایش درونی است. در سفر اول، تنها بندهای ظاهری اعتیاد و سیگار را گسستم، اما فهمیدم که برای رسیدن به آرامش و تعادل واقعی، باید شناختی عمیق‌تر از خودم و دنیای اطرافم پیدا کنم. این دانایی، تنها با حضور مستمر در کنگره، گوش سپردن به سی‌دی‌های هفتگی آقای مهندس دژاکام و تلاش برای اجرایی کردن این آموزش‌ها در زندگی روزمره به دست می‌آید.

سپاسگزارم. آقای آرش، این دومین بار در طول یک سال است که مفتخر به دریافت شال پهلوانی شده‌اید. انگیزه و حس و حال شما در این باره چیست؟
بله، سال گذشته نیز توفیق دریافت این شال را داشتم و آن را تسویه نمودم. من در سفر اول و با بخشش دارو در روش DST، با مفهوم واقعی بخشندگی آشنا شدم و الگوهای والای آن را در کنگره مشاهده کردم. هرچه سن کنگره‌ای من بیشتر شد، بر دانایی‌ام افزوده گشت و آموختم که این بخشندگی باید از جنبه مادی نیز تقویت شود. خدا را شکر می‌کنم که آقای مهندس مجدداً این اجازه را به بنده دادند. حس ناشی از این اقدام، وصف‌ناشدنی، فوق‌العاده آرامش‌بخش و لذتبخش است. باید در این موقعیت قرار بگیرید تا آن را درک کنید.
از ابتدای حضورم در کنگره، دیدن مشکلات همنوعانم در زمینه‌هایی مانند اعتیاد و بیماری‌های سخت، حسی را در من برانگیخت که در حد توانم یاری‌گرشان باشم؛ همان‌گونه که دیگران روزی به من کمک کردند. این احساس، انگیزه اصلی من برای درخواست مجدد شال پهلوانی بود.
ممنونم. سرکار خانم زهرا، دریافت شال پهلوانی توسط مسافرتان، چه تأثیری در زندگی شخصی شما داشته است؟
وقتی انسان به یک خواسته قلبی می‌رسد، یک شعف و شادی عمیق در وجودش ایجاد می‌شود و انگیزه‌اش برای ادامه راه چندین برابر می‌شود. اقدام مسافرم برای دریافت شال پهلوانی، در واقع ادای دینی بود در مقابل تمام خدمات بی‌شائبه‌ای که کنگره به او کرده است. بی‌تردید، این اقدام برکات بسیاری را در زندگی ما به ارمغان آورده است.
سوال: ممنون. خانم زهرا، به نظر شما همسفر در گرفتن چنین تصمیمات مهمی در طول سفر و زندگی، چه جایگاهی دارد؟
اگر دریافت شال پهلوانی را به یک سفر زیبا یا به فرمایش آقای مهندس به یک پرنده تشبیه کنیم، بدون شک به دو بال نیاز دارد: یک بال، مسافر و بال دیگر، همسفر. این سفر زمانی به نتیجه‌ای شیرین و دلچسب می‌رسد که هر دو بال، همسو و هم‌جهت در کنار یکدیگر حرکت کنند. این همدلی است که در نهایت به حرکت در مسیری درست و دستیابی به اهداف متعالی منجر می‌شود.
سپاسگزارم. خانم زهرا، لطفاً بفرمایید حس و حال دریافت شال پهلوانی به صورت زوج، در مقایسه با دفعه قبل که تنها مسافرتان اقدام کرده بودند، چه تفاوتی دارد؟
راستش را بخواهید، در دفعه قبل که مسافرم این اقدام را انجام داد، من از صمیم قلب خوشحال و سرشار از مسرت بودم. چرا که هرگز خود را از ایشان جدا نمی‌دانم. فرقی نمی‌کرد این کار را او انجام دهد یا من، چون برکتش شامل حال هر دوی ما می‌شد. با این حال، نمی‌توانم انکار کنم که دلم می‌خواست من نیز توانایی انجام این کار را داشته باشم. اما این بار که به یاری مسافرم، به صورت مشترک مفتخر به دریافت این نشان شدیم، شعف و خوشحالی من از جنس دیگری بود و هیجان و آرامش عمیق‌تری را تجربه کردم.
ممنونم. آقای آرش، لطفاً شما نیز درباره حس دریافت شال پهلوانی به صورت زوج برایمان بگویید.
باید عرض کنم که هدف اصلی ما از این اقدام، به دست آوردن چیزی نبوده است. ما در پی دریافت حال خوب و انرژی مثبت هستیم. به نظر من، انسان‌ها در این زمینه به دو دسته تقسیم می‌شوند: برخی وقتی چیزی به دست می‌آورند خوشحال می‌شوند و برخی دیگر زمانی که می‌بخشند و پرداخت می‌کنند. این دو نگرش، فاصله بسیاری با هم دارند. من شخصاً وقتی می‌توانم به کودکی یا خانواده‌ای کمک کنم تا از دام اعتیاد یا بیماری رهایی یابند، به شدت خوشحال می‌شوم؛ اگرچه این بخشش من در برابر عطایای بی‌کران هستی و خداوند، ذره‌ای ناچیز است.
این کار یک خواسته درونی و قلبی است. من نه برای دیده شدن این کار را می‌کنم و نه به دنبال دریافت پاداشی هستم. من عمیقاً صفت بخشندگی را دوست دارم و دلم می‌خواهد این اقدام در گستره کائنات ثبت شود. شاید من صفات منفی زیادی داشته باشم که همیشه در حال تلاش برای بهبود آنها هستم، اما سعی دارم در این مسیر، به نفس مطمئنه دست یابم.
سپاسگزارم. آقای آرش، کمی از سبک زندگی یک زوج پهلوان برایمان بگویید.
زندگی ما تفاوت چندانی با دیگران ندارد. ما نیز مانند همه، هر روز برای تأمین معاش و انجام مسئولیت‌هایمان تلاش می‌کنیم. تنها تفاوت، در نگرش و مسیر مشترکمان است. اکنون ما همدل و هم‌زبان، در کنار یکدیگر و برای اهداف مشترکمان در حرکتیم.
بسیار متشکرم. سرکار خانم زهرا، لطفاً شما نیز نظرتان را در این باره بفرمایید.
همانطور که مسافرم گفتند، ما یک زندگی کاملاً عادی و طبیعی داریم. دریافت شال پهلوانی یا هر جایگاه دیگری، احساس تفاوت و برتری در ما ایجاد نمی‌کند. اما آنچه پس از ورود به کنگره برایمان اتفاق افتاده، دستیابی به یک ادبیات و زبان مشترک است. این اشتراک، ما را بیش از پیش همسو و هم‌جهت کرده، پیوند میانمان را عمیق‌تر نموده و بر قوام و کیفیت رابطه‌مان افزوده است.
از شما زوج گرانقدر، بابت شنیدن سخنان ارزشمندتان بی‌نهایت سپاسگزارم.
آقای صابر ما نیز از شما بابت ترتیب دادن این گفت‌وگوی زیبا تشکر می‌کنیم.

تایپ و ارسال: خدمتگزاران سایت شادآباد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .