به نام قدرت مطلق
	سلام دوستان صادق هستم، یک مسافر؛ از روزی که سیگار کشیدن را شروع کردم، با ورزش خداحافظی کردم و حتی از ورزش کردن هم بدم میآمد؛ چون توانی برایم نمانده بود و هر بار با کوچکترین تلاشی نفسنفس میزدم و هنهن میکردم. حتی دیگر ورزش را در تلویزیون هم نگاه نمیکردم و به خودم میگفتم اینها آدمهای بیکاری هستند. من با سیگار خودم حال میکردم. کمکم ورزش برایم بیگانه شده بود. یواشیواش مصرف مواد هم شروع شد! چند سال گذشت و من تبدیل به یک مصرفکننده و سیگاری قهار شده بودم.یک روز با یکی از دوستانم که به باشگاه میرفت، شوخی کردم و به او گفتم: «بیا با هم کشتی بگیریم.» من هم مواد مصرف کرده بودم و انرژی کاذبی درونم جوش میزد. فکر میکردم از او قویترم و میتوانم او را به زمین بزنم. کشتی شروع شد؛ تنها چند دقیقه طول کشید و نفسنفس زدن و سرفههای من آغاز شد. آن لحظه تلنگری بود برایم تا بفهمم چه بلایی سر خودم آوردهام! تمام جسمم را با مصرف مواد و کشیدن سیگار تخریب کرده بودم و به زور نفس میکشیدم! دیگر حتی راه رفتن زیاد هم برایم عذابآور شده بود و نمیتوانستم راه بروم!
	خدا را شکر میکنم که وارد کنگره شدم و در ادامه درمانم، وارد لژیون سیگار شدم. الان هفت ماه است که نه سیگار میکشم و نه مواد مصرف میکنم. خدا را شکر میکنم که روز به روز حالم بهتر میشود.
	در مسیر درمان، روزهای جمعه با حضور در پارک، ورزش را دوباره شروع کردم. صبحها قبل از رفتن به محل کار، پیادهروی را آغاز کردم و تنفسم روز به روز بهتر میشود. چون من بیش از بیست سال سیگار و مواد مصرف کرده بودم، باید به تدریج تخریب بیست سالهام را با ورزش در کنگره بازسازی کنم. این فعالیتها در کنار درمان، حالم را روز به روز بهتر خواهد کرد.این را مدیون کنگره میدانم که راه را برایم نمایان کرد، من راه افتادم و دارم نتیجه میگیرم. خدا را شکر میکنم بابت حضور در کنگره که من را به مسیر درست زندگی بازگرداند.
	ممنون که به حرفهایم گوش کردید.
	
	نگارنده: مسافر صادق لژیون یکم
                                
                                    
                                    
                                        - تعداد بازدید از این مطلب :
                                        109