قبل از ورود به کنگره، تصورم این بود که فقط مصرفکننده است که هیچ اختیاری از خودش ندارد و موادمخدر، کنترل جسم او را به دست گرفته است. اما امروز با دریافت آموزشها متوجه شدم که من هم، به عنوان یک همسفر، اختیاری از خودم نداشتم. در واقع، جسم یا همان شهر وجودی من، در اختیار نیروهای منفی و بازدارنده قرار گرفته بود. به همین دلیل، حتی نمیتوانستم به راحتی با دیگران ارتباط برقرار کنم، راست بگویم، یا غیبت و سرزنش پشت سر دیگران را کنار بگذارم. هر بار که قصد میکردم این کارها را انجام ندهم، نیروهای منفی که عقل مرا در دست گرفته بودند، با استدلالهای محکم، دیگران را مقصر کارهای من معرفی میکردند و به من تلقین میکردند که خودم هیچ نقشی ندارم. در نتیجهی اسیر شدن در نفس اماره، فرماندهی جسمم را از دست داد بودم و همین موضوع باعث شده بود اعتماد به نفس لازم برای انجام کارهایم را نداشته باشم.
امروز میدانم که برای باز پسگیری فرماندهی جسمم، به آموزش و راهنما نیاز دارم. باید تحت فرمان راهنمایم باشم. تا زمانی که از راهنمایم فرمانبرداری نکنم، به حرفهایش گوش ندهم، سیدی ننویسم یا خدمتگزار نباشم، قطعاً به فرماندهی نخواهم رسید. همهی انسانها دوست دارند فرمانده باشند، اما تا فرمانده شدن راه زیادی در پیش است و نیاز به فرمانبرداری از کسی دارند که علم و تجربهی بیشتری نسبت به آنها داشته باشد. فرمانده واقعی و شایسته، کسی است که به دانایی رسیده و از نفس اماره عبور کرده است. انسان میتواند با کسب آموزش و رشد در مسیر دانایی، و با فرمانبرداری از استاد، راهنما یا معلم خود، به مقام فرماندهی دست یابد. در پایان، از استاد عزیزم، جناب مهندس دژاکام، و راهنما همسفر زهرا، صمیمانه سپاسگزارم.
نویسنده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیونسوم)
رابطخبری: همسفر ریحانه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیونسوم)
عکاس: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیوندوم)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر منصوره (لژیونهفتم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صادق قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
76