وقتی وارد کنگره۶۰ شدم، مسافرم دو یا سه ماه قبل از دام اعتیاد آزاد و رها شده بود. فکر میکردم کنگره۶۰، فقط برای آدمهای معتاد است. روز اول که وارد کنگره۶۰ شدم جشن همسفر بود، آنجا از خود متنفر بودم و فکر میکردم همه مسافرها و همسفرها معتاد هستند. مرتب به خود میگفتم: چرا من اینجا هستم؟ من بین اینها چهکار میکنم؟ ولی وقتی بیرون آمدم حال خوبی داشتم، یک حال عجیب! برای تجربه کردن دوباره آن حال به مسافرم گفتم: میخواهم به کنگره۶۰ بیایم. سه جلسه بهعنوان تازهوارد آمدم، چیزی نفهمیدم؛ ولی حسوحال و انرژی خوب بعد از جلسه را دوست داشتم. کمکم فهمیدم کنگره۶۰ چه مکانی است. یک مکان که در آن جهانبینی، رفتار درست، صبر، قضاوت نکردن و ... را به ما آموزش میدهد. خیلی خوب بود. دیگر از آن حس تنفر از خودم خبری نبود، فقط انرژی داشت.
اوایل ورودم به کنگره۶۰، فکر میکردم سیدی نوشتن کار مسخرهای است یا مطالب فقط درباره اعتیاد است؛ چرا من باید یاد بگیرم؟ چرا باید بنویسم، مگر من معتاد هستم؟ ولی وقتی شروع به نوشتن کردم متوجه شدم، نه تنها هیچ ربطی به اعتیاد ندارد؛ بلکه جواب سؤالهایی که ذهنم را مشغول کرده بود را میدهد. به سیدی نوشتن علاقهمند شدم. سیدی نوشتن کمک میکند که یاد بگیرم، بفهمم و بتوانم در زندگی آنچه میگوید را کاربردی کنم. متوجه شدم حس عجیب و خوبی که بعد از جلسات کنگره۶۰ به من منتقل میشد را از دیگر همسفران میگیرم؛ چون برای هم آرزوی خوب داریم. از خداوند سپاسگزارم که ابتدا مسافرم و بعد من را با کنگره۶۰ آشنا کرد. خداوند را بهخاطر وجود آقای مهندس، اجازه ورود ما به کنگره۶۰ و حال خوبی که به ما داده است، شاکر هستم. از خدا میخواهم هرکس که مشکل اعتیاد دارد اذن ورود به کنگره۶۰ را به او دهد تا بتواند در این راه مقدس قدم بردارد، در این مسیر خدمت کند و ماندگار باشد. آمین.
نویسنده: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر ربابه رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون هفتم) دبیر اول سایت
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی شهرری
- تعداد بازدید از این مطلب :
77