جلسه نهم از دوره پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی پردیس به استادی همسفر سلیمه، نگهبانی همسفر فیروزه و دبیری همسفر هانیه با دستور جلسه «عدالت، آیا همه افراد در کنگره60 با هم برابرند؟» روز سهشنبه ۲۱ مردادماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
اگر بخواهیم بگوییم آیا همه افراد در کنگره۶۰ باهم برابر هستند؟ خیر آقای مهندس نیز در سیدیها همین موضوع را گفتهاند. زمانی که من رهجو بهعنوان یک تازهوارد، وارد کنگره میشوم ازنظر آموزش، صندلی، کتاب و ... در این موارد همه افراد باهم برابرند؛ اما بعد از گذشت چند ماه راهنما به من میگوید سیدی بنویس، این کار را انجام بده، بهموقع به کنگره بیا و بهموقع برو، اگر من این کارها را انجام بدهم باعث میشود که پیشرفت کنم. از تجربه شخصی خودم بگویم، در سفرِ اول با حال خراب وارد کنگره شدم و میدیدم که خواهر لژیونیهایم که در یکزمان به کنگره آمدیم در حال رشد و ترقی هستند خدمت میکنند و حالشان از من بهتر است و به خود میگفتم چرا اینجوری هستند آیا این عدالت است؟ حتی همسفرانی که بعد از من به کنگره آمده بودند، حالشان از من بهتر بود، بعد از گذشت یک سال و نیم امتحان داده و در جایگاه راهنمایی قبول شدند و از خودم عصبانی میشدم که چرا من سلیمه تغییر نمیکنم؟
چرا باوجود مدت زمان زیادی آمدهام و تلاش میکنم بیفایده است و گویا درجا میزنم، در مسیر آمدن به کنگره و در راه بازگشت نیز گریه میکردم، راهنما یک چیزی میگفت به هم میریختم و گریه میکردم و اینها در اثر فرمانبردار نبودن خودم بود که سیدیهایم را بهموقع نمینوشتم، خدمت نمیکردم، دیر میآمدم و علت همه اینها تاریکی بود که در درونش قرار داشتم. اعتیاد طیف دارد و من شاید در چند متری چاه بودم و نمیدانستم؛ اما خواسته من تغییر بود. موقعی که وارد لژیون سردار شدم و کارت کشیدم مقداری تغییرات در وجود من به وجود آمد. من سلیمه با ۵۰۰ هزار تومان لژیون سردار را شروع کردم که همین برای من معجزه بود تا قبل از آن میگفتم خودم ندارم؛ پس چرا باید به کنگره کمک کنم؟ خودم از همه محتاجتر هستم؛ اما همان کارت کشیدن و عضو لژیون سردار شدن باعث شد مقداری درون من تزکیه و پالایش انجام شود و حسهای من کمی تغییر کرد و بعد از آن متوجه شدم آموزشها به چه نحوی است انگار آن گریهها برای من کمرنگ شده بود.
کارهایی که در زندگی میخواستم انجام بدهم، سعی میکردم از راهنمای خود کمک بگیرم، سیدیها را بهموقع بنویسم و همه اینها را مدیون لژیون سردار هستم که به من اجازه دادند در این مکان خدمت کنم و من را قبول کردند، این لطف بزرگی بود؛ در اینجا از استاد سردار تشکر میکنم. امروز هر مشکل و مسئلهای برای من به وجود میآید سعی میکنم سریع کارت بکشم حتی فرزندانم را عضو لژیون سردار میکنم که بتوانند از این حال خوب بهرهمند شوند. دستور جلسه عدالت را منِ سلیمه خیلی دوست دارم؛ چون امروز که در خدمت شما عزیزان هستم سومین سالی است که در جایگاههای مختلف این دستور جلسه خدمت کردهام، در سالِ اول استاد مجازی و سالِ دوم استاد کارگاه و اکنون سومین سال است که استاد جلسه بودم؛ انگار این دستور جلسه برای من است مثلاً میگوید سلیمه هر چیزی اکنون در زندگیات وجود دارد عین عدالت است؛ اگر حالت بد است عینِ عدالت است، حالت خوب باشد این نیز عین عدالت است، آن موقعی که میآمدم و کارهای کنگره را انجام نمیدادم و باحال خراب به خانه میرفتم و انرژی نمیگرفتم عینِ عدالت بود.
اکنونکه مقداری حرکت کردم؛ اگر تلاش نکنم آمدنم به کنگره بیفایده است. بعضی اوقات در این روزها حالِ دلم خیلی ناآرام میشود؛ اما سعی میکنم که در کنگره حضور داشته باشم؛ چون میدانم خوب کردن حال دلم در کنگره است بیرون از کنگره خبری از حال خوب و درمان اعتیاد نیست. هر شخصی تحصیلاتی که انجام میدهد برای بعدهای دیگر است و منِ سلیمه در کنگره آموختم هر کاری در این بعد انجام بدهم؛ چون میدانم طبقِ گفته آقای مهندس مرگی وجود ندارد، من هر کاری که تلاش کردم، درس خواندم و به فرمانِ عقل نزدیک شدم در بُعدِ بَعد این کار به درد من میخورد. آقای مهندس فرمودند که ذهن من در آن دنیا چیزها را ناخودآگاه خلق میکند. امیدوار بتوانم آموزشهای کنگره را در زندگی روزمره کاربردی کنم و به حال خوب نزدیک و نزدیکتر شوم.

مرزبانان کشیک: همسفر معصومه و مسافر امیر کیوان
تایپیست: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
عکاس: همسفر انسیه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ارسال: راهنمای تازه واردین همسفر فاطمه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پردیس
- تعداد بازدید از این مطلب :
142