English Version
This Site Is Available In English

بهشت را به بها می‌دهند نه به بهانه

بهشت را به بها می‌دهند نه به بهانه

قبل از آمدن‌ به‌ کنگره60  خیلی ضدارزش‌ها داشتم، خیلی مریضی‌ها داشتم و خیلی داروهای اعصاب مصرف می‌کردم سردردهای شدید می‌گرفتم. همیشه فکر می‌کردم که تقصیر مسافرم است که حال خوبی ندارم؛ با آموزش‌های کنگره آموختم که خودم باعث به‌وجود آمدن این تخریب‌ها در جسمو روحم شده‌ام. بارها شنیده‌ایم که بهشت را به بها می‌دهند، نه به بهانه؛ ولی باید باور کنیم که خداوند برای بهشتی کردن ما دنبال بهانه می‌گردد و به این خاطر بهانه‌های مختلفی در دستور کارش قرار داده است تا هر کسی با هر ذوق و سلیقه‌ای که دارد به دروازه‌‌ بهشت راه پیدا کند، یک نفر با خدمت، یک نفر با انفاق، یک نفر با نگاهی مهربان و یا حتی با یک نگاهی به‌ظاهر نامهربان که در پس آن هم مهربانی وجود دارد. خلاصه هر کسی را به بهانه‌ای به آغوش خود دعوت می‌کند. ما هم دور هم جمع شده‌ایم تا واسطه‌ای باشیم؛ برای آشنا شدن خودمان و دیگران با تکه‌ای از بهشت که هزاران بهانه به دست ما می‌دهد تا دیگران را با مسیری که همه را به آرامش می‌رساند آشنا کنیم.

وقتی به کنگره آمدم و می‌شنیدم که می‌گویند کنگره‌60 مکان مقدس و امنی است از آنجا که سابقه حضور در مکان‌های دیگر را داشتم در ذهن من نمی‌گنجید که معنای امن و امنیت این‌گونه باشد. بله جایی که امنیت و آرامش را برای ما به ارمغان می‌آورد. در صورتی که باوجود چهارده روز و حتی بیشتر در تعطیلات بودن خللی در وجود ما ایجاد نمی‌کند؛ درحالی‌که در انجیوهای دیگر یک روز بدون جلسه نمی‌توانستم روز را به شب برسانم.

مکانی که مرا همسفر لقب داد و همین واژه هزاران امید در دل من ایجاد می‌کند. مکانی که علاوه بر امید، به من اعتباری دوباره بخشید و روح حیات و زنده‌بودن را در من پویا کرد. تابستان هرچند فصل به هم ریختن شهر وجودی و تعطیلات برای بعضی فصل ریزش است؛ ولی همین تعطیلات می‌تواند فصل رویش هم باشد، رویش جوانه‌های امید، رویش جوانه‌های باور، اعتماد، روی پا ایستادن، خواستن و توانستن و اینکه اگر بار دانش و عملکرد من قوی و پربار باشد به‌راحتی می‌توانم با امنیت خاطر تعطیلات را سپری کنم و با خیالی آسوده زندگی کنم.
وقتی آمدم به کنگره خیلی گنگ بودم اصلا بلد نبودم در سفر اول نباید به مسافرت برویم؛ ولی من مسافرت رفتم و خیلی حالم بد شد و نتیجه گرفتم که مسافرها فقط اعتیاد داشتند و همین تخریبشان بود ولی من مریم بیشتر از مسافرم تخریب داشتم. البته الآن این قانون عوض شده است و همه اعضاء می‌توانند مسافرت بروند و از تعطیلات خود بهره ببرند.

تعطیلات تابستانه برای ما خیلی آموزش دارد و حتما برای من همسفر و مسافرم لازم بوده که آقای مهندس چنین تدبیری را اندیشیده‌اند. در این مدت تعطیلی هم  باید سی‌دی‌هایمان را  بنویسیم و سی‌دی گوش بدهیم، در تعطیلات تابستانه آن چیزهایی که یاد گرفتیم از آموزش‌های ناب کنگره60 باید اجرایی بکنیم و عملی بکنیم خود را محک بزنیم که تا چه اندازه دانایی و آگاهی‌ دریافت کرده‌ایم.

در پایان از خدای مهربانم تشکر می‌کنم، از آقای مهندس دژاکام، از خانواده محترمشان بسیار تا بسیار تشکر می‌کنم. از راهنما خوبم قدردانی می‌کنم همچنین از مسافر خوبم تشکر می‌کنم که راه کنگره60 را به‌ ما نشان دادند که آموزش بگیریم.

 

نویسنده: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
رابط خبری: همسفر نیلوفر رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر شهناز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی سهروردی اصفهان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .