English Version
This Site Is Available In English

ورزش، عامل کلیدی درمان اعتیاد

ورزش، عامل کلیدی درمان اعتیاد

در ابتدا هدف من از ورود به کنگره60، فقط درمان مسافرم بود و به‌عنوان همسفر بال پرواز مسافرم شدم. به مرور زمان مسائلی مطرح شد که از این همه عظمت، برنامه‌ریزی و مهندسی زیبا مات و مبهوت شدم به طور مثال: یکی از مسائل موضوع ورزش بود. در کنگر60 ورزش عامل کلیدی و مکمل درمان اعتياد است؛ هم‌چنین کنگره معتقد است که ورزش به تعادل جسمی، روانی و جهان‌بینی افراد کمک می‌کند و فاکتوری ضروری برای رسیدن به این تعادل است و برای بهبود کیفیت زندگی و افزایش سلامت جسم و روان، جزء جدایی‌ناپذیر از فرایند درمان است.

همانند بقیه‌ مسافران و همسفران، بعد از گذشت سه ماه از شروع درمان و حضور در کنگره مجوز ورود به پارک و انتخاب رشته‌ ورزشی به من و مسافرم داده شد. ورزش‌های متعددی در پارک طالقانی برای انتخاب بود؛ ولی چون از دوران نوجوانی ورزش‌های منتخب من ورزش‌هایی با توپ‌های سنگین مثل بسکتبال، والیبال و هندبال بود، ورزش والیبال را انتخاب کردم. هر بار که به پارک می‌رفتم و این ورزش را از دور تماشا می‌کردم لذت می‌بردم؛ ولی نوبت به من که می‌رسید وحشت می‌کردم و اصلاً حس و حال خوبی نداشتم تا این‌که یک روز تصمیم گرفتم ورزش بدمینتون را انتخاب کنم. راکت را که به‌دست گرفتم و با مربی ماهر بازی کردم، ذوق و شوق عظیمی وجودم را فراگرفت. راکت و توپ کوچک بدمینتون به من اعتماد به نفس زیادی می‌داد و سرشار از حس خوب می‌شدم. همان‌جا فهمیدم سال‌های سال ورزش می‌کردم؛ ولی متوجه نبودم که به چه ورزشی علاقه دارم و استعدادم در کدام رشته ورزشی است؟ مهندسی زیبای کنگره اینجا بود؛ یعنی شناخت استعداد

از وقتی‌که خودم را می‌شناختم از آب استخر می‌ترسیدم و همیشه رویای وارد شدن به آب را داشتم؛ ولی ترسی عظیمی وجودم را فرامی‌گرفت تا این‌که کنگره این فرصت را به من داد که به این ترس غلبه کرده و ثبت نام کنم. هر دفعه قبل از وارد شدن به استخر «سی‌دی ترس استاد امین» را گوش می‌کردم و بر خشم خود غلبه می‌کردم که بتوانم با این ترس بجنگم. من موفق شدم و تصمیم گرفتم ورزشبان شنا شوم.

آیا کنگره به‌عنوان مکان مقدس و امن، فقط برای درمان مسافرم بود؟ خیر!! کنگره بهانه‌ای برای درمان اعتياد مسافرم بود. آیا من فقط بال پرواز مسافرم و همسفر او بودم؟ خیر!! من در کنگره خودم و درونم را شناختم و استعدادهای خودم را کشف کردم و در جهت ارتقاء آن گام برداشتم. من با ترس‌هایی که سالیان سال با من بودند مقابله و احساس زنده بودن کردم و اعتماد به نفس و عزت نفس از دست‌رفته‌ من دوباره برگشت. حضرت عیسی(ع) مردگان را زنده می‌کرد و کنگره من همسفر را که مرده‌ای بودم نه به‌واسطه‌ اعتیاد مسافرم، بلکه به‌واسطه‌ جهل و ترس خودم، احیاء کرد و من را به زندگی برگرداند.

نویسنده: همسفر عالمه رهجوی راهنما همسفر شیرین (لژیون نهم)
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر گندم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ستارخان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .