دلنوشته مسافر محمد

سلام دوستان محمد هستم یک مسافر. 

امروز این مطلب را باحالی خوش و قلبی سرشاراز امید می‌نویسم. اینکه چگونه و چه چیزی باعث این شد که من وارد دنیای اعتیاد شدم. حدود ۲۰ سال از عمرم را که می‌توانستم سال‌های خوبی داشته باشم ولی در اثر جهل و نادانی، سیاه و تباه کردم چون در مسیر اشتباه قدم گذاشتم و سال‌ها در دنیای تاریک اعتیاد که خودم درست کرده بودم.و خودم را از همه چیز و همه جا محروم کرده بودم از اطرافیان وخانواده دور شده بودم چون دیگران را مقصر مشکلاتم می‌دانستم.  تنهایی را برای هر چیزی ترجیح داده بودم تا احساس راحتی داشته باشم کم کم زندگی معنای واقعی را از دست داد از زندگی نا امید شدم و همچنان خسته و پشیمان بودم از مسیری که انتخاب کرده بودم از اوج تاریکی ها نقطه روشن و جرقه ایی از نور برای من پیدا شد پیام کنگره را از طریق یکی از دوستان دریافت کردم و آرزوی سلامتی برای این دوست دارم. با این پیام تصمیم گرفتم و قدم در مسیر نور و روشنایی گذاشتم و زمانی که وارد این مکان مقدس شدم احساس امنیت و آرامش کردم الان حدود یازده ماه است با کمک راهنمای درمان مواد مخدر و راهنمای درمان ویلیام که کمال تشکر را از این دو عزیز دارم من را در برابر مشکلات و سختی‌ها کاری کردند که من با انگیزه و قدرت بتوانم در برابر مشکلات قوی باشم. همچنین از  همسرم، همسفر و همراهم شد تا سختی‌های مسیر را همراه من به جان خرید و دلگرمی و قوت قلبی شد تا محکم‌تر قدم بردارم و سپاسگزار خداوند هستم که کنگره را در مسیر من قرار داد تا زندگی بار دیگر برایم معنا پیدا کند. از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و راهنمایان خوبم کمال تشکر را دارم.

ویرایش و ارسال :مسافر جواد لژیون یکم