تعدادی از همسفران لژیون دوم از نمایندگی رودکی در باب دستور جلسه «وادی پنجم و تاثیر آن روی من» چنین نوشتند:
سلام دوستان طیبه هستم همسفر
در جهان ما، تفکر قدرت مطلق حل نیست، بلکه توأم با رفتن و رسیدن، آن را کامل مینماید.
در ابتدا خدا را شاکرم که راه کنگره را برای من باز نمود تا آموزش بگیرم بیاموزم و از دانستههای خود استفاده بهینه نمایم. خدا را شاکرم که در کنار آموزشهایم راه کاربردی کردن این آموزشها را در کنگره به من آموخت. وادی پنجم بسیار عمیق و کاربردی است. تبدیل ساختار فکری به ساختار عملی و اجرایی نیازمند فرآیندی هوشمندانه و گام به گام است. تفکر بدون عمل، ناقص است و ایدههای ما تنها زمانی ارزشمند میشوند که اجرایی شوند و این شجاعت شروع کردن مهم است. ترس از شکست، بزرگترین مانع تبدیل فکر به عمل است. این جمله عمیق بیانگر آن است که اندیشه به تنهایی کافی نیست؛ بلکه باید با عمل، حرکت و تجربه همراه شود تا به کمال برسد. در واقع، تفکر مانند نقشهای است که بدون پیمودن مسیر، به مقصد نمیرسد. چرا تفکر به تنهایی کافی نیست؟ تفکر در خلأ بیثمر است، تا زمانی که ایدهها در دنیای واقعی آزمایش نشوند، ارزش واقعی آنها مشخص نمیشود. ذهن محدودیتهایی دارد، برخی موانع فقط در عمل خود را نشان میدهند و در حد نظریه قابل پیشبینی نیستند. کمال در تجربه است، یادگیری واقعی از طریق رفتن، شکست خوردن، اصلاح کردن و دوباره تلاش کردن به دست میآید.
چگونه رفتن و رسیدن، تفکر را کامل میکند؟ عمل، اندیشه را محک میزند. بسیاری از ایدهها در مرحله اجرا متحول میشوند. تجربه، بینش میآفریند و آنچه در عمل میآموزیم، از تمام نظریهها غنیتر است. تکامل تدریجی هر قدم، حتی اگر کوچک باشد، مسیر را روشنتر میکند، برای مثال: یک مخترع ممکن است نظریهای عالی داشته باشد، اما تا زمانی که آن را آزمایش نکند، به اختراع تبدیل نمیشود یا یک نویسنده تنها با نوشتن و اصلاح مداوم است که اثرش را کامل میکند، نه صرفاً با فکر کردن به آن. نتیجهگیری: تفکر و عمل دو روی یک سکهاند. اندیشه، چراغ راه است، اما حرکت، مسیر را میسازد، همانطور که هایدگر میگوید: انسان تنها با رفتن است که راه را مییابد؛ پس برای رسیدن به هر هدفی، باید هم اندیشید و هم اقدام کرد تا مسیر، کامل و نتیجه مطلوب حاصل شود. تفکر و عمل دو بال پرواز به سوی پیشرفت هستند و برای تبدیل فکر به واقعیت باید جرات اقدام داشت و پیوسته حرکت کرد و به قول گوته: اندیشه بزرگ است اما عمل بزرگ تر. فکر کن، اما فراموش نکن که راه بروی!
سلام دوستان ندا هستم یک همسفر
در جهان و اجتماعی که حضور داریم تفکر و ذهن، بخش عظیمی از سرنوشت و تقدیر و حتی اتفاقات چه بسا کوچک اطراف انسان را رقم میزند. ذهن هر انسانی بسیار پرقدرت است؛ زیرا این قدرت درونی است بر هر چه میاندیشیم، در ضمیر ناخودآگاه ما شکل میگیرد و در طی زمان به حقیقت میپیوندد. تفکر و ذهن با وجود قدرت نافذی که دارند بدون مکمل خود یعنی حرکت کردن و یافتن و رسیدن و رفتن به سمت چیزی که اندیشیدیم ثمره بخش نیست و کامل نمیشود. حال آنچه اهمیت دارد راه رسیدن و رفتن میباشد، چرا که این رفتن میتواند رهایی و پرواز تلقی شود و یا نه رفتنی به سوی اهداف انسان باشد
در دنیای اطراف به هرچه بنگریم شاهد تعادل و تعامل هستیم و این تعادل با اصولی خاص همراه است، بدون آن حاصل نمیشد. برای انسان هم خارج از این محور نیست در این وادی میآموزیم که در کنار تفکر و تلاش و عمل باید از یکسری اصول پیروی کنیم و از ابزارهایی استفاده کنیم تا این مسیر برایمان هموار بشود. خود را از هر گونه آلودگی دنیوی و کارهای که ضد ارزشهایمان هست بپرهیزیم و خود را آماده برای یک سفر طولانی کنیم، حال اگر پاک نباشیم و هر آنچه در گذشته بر روی دوشمان هست و بماند بار سنگینی با ما همراه خواهد بود و برایمان دشوار هست؛ پس قبل از هر چیزی درون خود را از هر مسئلهی ضدارزشی پاکسازی میکنیم. در این راه که قرار گرفتهایم برای هر کسی متفاوت هست برای بسیاری طولانی و کوتاه میباشد، این تعبیر از دیدگاههای مختلف تعریف میشود فرقی ندارد این مسیر کوتاه باشد یا طولانی چیزی که مهم هست، تواناییها و پختگی است که حاصل میشود. در این راه با بازوان قناعت رو به رو میشویم، متوجه خواهیم شد در هر موضوعی قناعت کردن خیلی حائض اهمیت است، اگر خود قناعت نکنیم بازوان قناعت ما را در آغوش میکشد که برایمان دشوار میشود. در مورد قناعت در همهی موارد حتی سخن گفتند، زیرا اگر بیاموزیم قناعت کردن در همه چیز تا چه حد میتواند به نفع آدمی باشد و از خیلی مسائل ما را دور نگه خواهد داشت و درک خواهیم کرد که از هر آنچه داریم بهینه استفاده کنیم و حریص و طمع نسبت به داشتههای دیگران نداشته باشیم تا در چالههای درونی گیر نکنیم.
سلام دوستان مینا هستم یک همسفر
وادی پنجم، یعنی اگر بخواهیم به هر خواسته یا هدفی در زندگی برسیم باید در قبال آن حرکتی داشته باشیم و تلاش کنیم تا به آن برسیم؛ پس هیچ مشکلی با نشستن و دست روی دست گذاشتن و فکر کردن حل نمیشود. باید ضد ارزشیهای درون را یکی یکی بشناسیم و از تفکرات افیونی خود خارج شویم، یعنی حتی نباید از خداوند هیچ انتظاری داشته باشیم و باید خودمان در گفتار و کردار خود هوشیار باشیم. این وادی به انسان میگوید ما در حال حاضر در سه جهان زندگی می کنیم: اول جهان خاکی ،یعنی همین جهانی که ما الان در آن زندگی می کنیم و به صورت خودآگاه در آن زندگی میکنیم، دوم جهان خواب که به صورت ناخودآگاه در آن زندگی میکنیم و سوم جهان ذهن که وسیعترین جهانها است و مقدمهای برای برنامهریزی و تمرین برای زندگی درست ما است. این وادی به ما میگوید که هر چقدر تا به حالا تفکر کردی و آموزش گرفتی کافی است، حالا باید این مهارت را در خود به وجود بیاوری تا بتوانی از آنها استفاده کنی و در مواقع ضروری و در مشکلات زندگی از آنها استفاده کنی تا در زندگی به بن بست نخوری در واقع این وادی، وادی از قوه به فعل در آوردن اطلاعات و آگاهی ما است و ساختارهای فکری را به ساختارهای عملیاتی تبدیل کنیم. در وادی پنجم هفت راهکار به ما یاد داده میشود که باید حرکت درست و اصولی داشته باشیم که به هدفمان برسیم: ابتدا برگشت از ضد ارزشها که باید از این عمل دوری کنیم، دوم خودداری، یعنی اگر مطلبی را نمیدانیم از انجام آن خوداری کنیم، سوم صبر باید در هر کاری صبر داشته باشیم و به آینده امیدوار باشیم و پشت سر گذاشتن و یا طی کردن و یا تحمل زمان همراه با تلاش و کوشش لازم برای رسیدن به هدف. چهارم قناعت به این معنی که قدر داشتههای خودمان را بدانیم و شکرگذار خداوند باشیم، پنجم از قضاوت وغغیبت در زندگی بپرهیزیم، ششم پس انداز که بسیاری از مشکلات مالی ما با این عمل حل میشود، هفتم توکل، رضا و تسلیم یعنی همیشه در زندگی به خداوند توکل داشته باشیم و تسلیم او باشیم.
رابط خبری: همسفر نعیمه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ویرایش، تنظیم، و ارسال مطلب: نگهبان سایت همسفر نگین
همسفران نمایندگی رودکی
- تعداد بازدید از این مطلب :
195