گروه خانواده_ آموختن مسیر درست زندگی

به نام قدرت مطلق، که هیچ چیزی و هیچ راهی بدون اراده و خواسته اون انجام نمی‌شود؛ من زهرا همسفر، بال مسافرم بودم و به گفته؛ مهندس دژاکام بزرگوار هیچ پرنده ای با یک بال نمیتواند پرواز کند، مگر اینکه دوبال داشته باشد.  

مسافر من حدود ۷ روز چند ساعت است، که سفرش را تمام کرده ، سفری که ۱۰ ماه ۱۹ روز طول کشید. در ابتدا که وارد کنگره شدم ، هیچ گونه شناختی نسبت به کنگره و افرادی که در این مکان جمع می شدند نداشتم . به همین خاطر تنها یک همراه و نظاره گر بودم .

با گذشت زمان ، حاضر شدن در جلسات ، گوش دادن به سی دی ها ، (که هر سی‌دی گره‌ای از زندگی من را باز میکرد )خواندن مقالات و جزوات ، راهنمایی های اساتید آشنایی بیشتر با این محیط پیدا کردم . در این مدت کنار دوستان و همسفران دیگر بودم ، حرفها و درد دلهایشان را می شنیدم، حرفهای تلخ و شیرینشان ، روزگاری که هر کدام از آنها به یک شکل متفاوت گذرانده بودند، و تمام این مسائل باعث شد تا به دیدی وسیع و گسترده از زندگی برسم و افق های باز و روشنی در برابر چشمانم باز شود . بیشتر مواقع خودم را همراه آنها می کردم ؛ با خنده هایشان می خندیدم و با اشک هایشان که گاهی از سر شوق و شادی و رهایی بود و گاهی هم از سر غم و ناراحتی ، هم ناله می شدم. در این مدت آموختم که درد همه آنها و خودم ، مشترک بود فقط نوع آنها با هم تفاوت داشت . من شخصاً در کنگره نه تنها به درمان مسافرم رسیدم، بلکه روح و روان خودم هم درمان شد و به آرامش نسبی رسیدم. 

وقتی که به حضور مهندس دژاکام بزرگوار رسیدم حساس می‌کردم ، این بزرگ مرد را من از قبل می‌شناختم، این ملاقات برای من و مسافرم پراز حس و حال خوب بود . که تا چند روز این انرژی و حال خوب با ما همراه بود . در این سفر ۱۰ ماه کنار مسافرم با دو فرشته ای که از جنس انسان که راهنمای مسافرم آقای جواد محبی بزرگوار و راهنمای خودم خانم زهرا عزیزم که با تمام صبر و حوصله که داشتن و پراز علم دانش بودن به ما آموختن مسیر درست زندگی را برای رسیدن به خواسته خود باید همیشه با ضد ارزشها و منیتهای خود بجنگیم تا به هدف درست زندگی برسیم . برای این بزرگواران  

همیشه، همیشه آرزوی سلامت و عمر با عزت دارم.

نویسنده: همسفر زهرا(خ) رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ارسال :همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر مهدیه (لژیون اول )
همسفران نمایندگی زاهدان