هفتمین جلسه از دوره پنجاه و هشتم از کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶٠، نمايندگي پروين اعتصامي اراک با استادی مسافر امیر، نگهباني مسافر رضا و دبیری مسافر امیرحسین با دستورجلسه «وادی پنجم و تأثیر آن روی من» سهشنبه ۳۱ تیرماه ۱۴۰۴، ساعت ١٧:٠٠ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد؛
سلام دوستان، امیر هستم، یک مسافر.
در ابتدا، خدا را شکر میکنم که این فرصت را به من داد تا در این جایگاه قرار بگیرم. میخواهم از آقای رضا طالببیگی تشکر کنم که امروز در لژیون ایشان حضور داشتم. در دقیقههای آخر، وقتی داشتیم صندلیها را برای لژیون سردار میچیدیم، به من گفتند: «امیر، استاد مینشینی؟» و من هم گفتم: «چشم.»
همچنین از راهنمای خوبم، آقای حبیب، و راهنمای درمان سیگارم، آقای رضا، صمیمانه تشکر میکنم. اگر امروز این حال خوب را دارم، مدیون زحمات این دو عزیز هستم.
# وادی پنجم و تأثیر آن روی من
این دو هفتهای که کنگره تعطیل است، برای من اینطور مینماید: من از آن انسانهایی هستم که وقتی چیزی همیشه در دسترس است، قدرش را نمیدانم. پدر، مادر و خانواده وقتی کنارمان هستند، شاید ارزششان را درک نکنیم، اما وقتی دور میشویم، تازه میفهمیم چه نعمتی بودند.
مثلاً وقتی عطر میزنید، تا ۱۰-۱۵ دقیقه بوی آن را حس میکنید، اما بعد دیگر مشامتان به آن عادت میکند. حالا یا باید لباستان را عوض کنید، یا به جایی بروید که بوی دیگری دارد تا وقتی دوباره به آن لباس برگردید، بوی عطر را دوباره احساس کنید.
برای من هم همینطور است: وقتی از کنگره دور میشوم و دوباره برمیگردم، میفهمم چه نعمت بزرگی به من داده شده، چه فرصت ارزشمندی است که میتوانم از آن استفاده کنم.
# تأثیر کنگره روی من
کنگره از پایه روی من تأثیر گذاشته. کسی که قبلاً حتی بلد نبود درست صحبت کند، نمیتوانست ارتباط برقرار کند، الان تغییر کرده است. امیر امسال با امیر پارسال خیلی فرق دارد.
در وادی پنجم گفته میشود: «در جهان ما، تفکر قدرتِ مطلق، حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن، آن را کامل مینماید.» مهندس هم همیشه تأکید میکنند: «وقتی وارد کنگره میشوید، باید پایههای مالی خود را محکم کنید. نباید فقط به معنویات بچسبید یا فقط سیدی بنویسید. باید در همه چیز تعادل داشته باشید.»
یعنی فقط فکر کردن هم کافی نیست، باید رفت و رسید. اما رفتن به کجا؟ قبلاً هرکسی به سمتی میرفت و نتیجهاش را میدید: یکی سیم گیتارش پاره میشد و میگفت: «عجزم همین بود!» یکی هم به کارتنخوابی و بیخانمانی میرسید و میگفت: «این آخرش بود.» برای هرکس متفاوت است.
# سه جهان: ذهنی، فیزیکی و خواب
در کتاب عشق آمده که ما در سه جهان زندگی میکنیم:
۱. جهان ذهنی (افکار و خیالات)
۲. جهان فیزیکی (واقعیت)
۳. جهان خواب
یک زمانی در لژیون آقای علیرضا، راهنمای محترم گفتند انرژیات خوب نیست. من دنبال دلیل گشتم: داروهایم را سر وقت میخوردم، همه کارهایم را به موقع انجام میدادم، اما چرا اینطور است؟ بعد به حرف مهندس رسیدم که گفتند: «وقتی در جهان ذهنی غرق میشوی، انرژیات تحلیل میرود. از صبح تا شب به یک موضوع فکر میکنی و بعد دیگر انرژی برای زندگی کردن نداری.»
یعنی وقتی در حال زندگی نمیکنی و مدام در افکار خود غرق میشوی، انرژیات را از دست میدهی. باید در لحظه زندگی کنی.
.jpg)
# خوابهای پریشان و مقدمههای زندگی
در یکی از سیدیهای مهندس شنیدم که گفتند: «گاهی خوابهای پریشان، مقدمهای برای اتفاقاتی هستند که قرار است بیفتند.» شاید الان تعبیرش را ندانیم، اما در آینده میفهمیم که چرا آن خواب را دیدیم.
# هفت مورد رسیدن به آرامش در وادی پنجم که چند موردش را ذکر میکنم؛
۱. برگشت از ضد ارزشها: قبل از کنگره فکر میکردم هرکاری دلم بخواهد میتوانم انجام دهم و بعداً توبه کنم! اما اینطور نیست. باید واقعاً از ضد ارزشها برگردی.
۲. ۰خودداری: یعنی اگر خوب و بد کاری را نمیدانی، انجام نده.
۳. قناعت: قناعت این نیست که خسیس باشی، بلکه یعنی از کمترین امکانات، بهترین استفاده را ببری. مثلاً یک دست لباس داری، اما آن را تمیز و مرتب نگه میداری.
۴. توکل: یعنی خدا را وکیل خودت قرار دهی. مهندس میگویند: **«بدشانسی وجود ندارد! آن یا مقدمه یک اتفاق خوب است یا درس است، یا یک پیام، یا نتیجه اعمال گذشتهات.»
مثلاً اگر بدون چک کردن ماشین به جاده بزنی و یاتاقان بزند، میگویی: «بدشانسی بود!» اما در واقع این اتفاق میخواهد به تو بگوید: «قبل از حرکت، آب و روغن ماشین را چک کن!»
ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.
پیروز و سربلند باشید.
تایپ و عکس: مسافر مجید (لژیون سوم)
تنظیم: مسافر معین (لژیون یازدهم)
«مسافران نمایندگی پروین اعتصامی اراک»
- تعداد بازدید از این مطلب :
309