کنگره یک مسیر متفاوت برای رشد فردی، ذهنی و معنوی است؛ در این آموزشها سعی میکنیم به فراتر از یادگیریهای سطحی برویم و ارتباط عمیقتری با خود، قلبمان و خداوند برقرار کنیم. به لطف خدا در این مسیر از خدمتگزاران میآموزیم تا ایمان خود را تقویت کنیم و باورهای محدودکننده را کنار بگذاریم. امروز در خدمت اسیستانت همسفر اعظم هستیم تا تجربه خود را با ما به اشتراک بگذارند.
همسفر اعظم و مسافرشان با آنتیایکس مصرفی تریاک وارد کنگره شدند. به مدت ۱۰ ماه و ۲۵ روز به روش DST با داروی اپیوم به راهنمایی مسافر اصغر و همسفر امینی سفر کردند. در حال حاضر ۱۲ سال است که با دستان پرمهر آقای مهندس آزاد و رها هستند.
گاهی انسان متوجه اشتباه بودن مسیر و نرسیدن به هدف میباشد؛ ولی نمیداند از کجا شروع کند، نظر شما در این مورد چیست؟
زمانیکه انسان سردرگم است و حس میکند که راه را اشتباه رفته است برای اینکه مسیر اصلی را پیدا کند، باید تحت آموزش یک مربی یا یک معلم خوب قرار بگیرد و تنها با افکار خود پیش نرود، آن فرد با تفکر خودش به تنهایی نتوانسته مسیر درست را پیدا کند؛ پس باید حتماً تحتنظر یک رب یا راهنما باشد.
از نیروی بازدارنده بهعنوان نیروی مکمل یاد شده است، مبارزه با نیروهای بازدارنده برای رسیدن به هدف چگونه است؟
استاد امین برای مبارزه با نیروهای بازدارنده میفرمایند: هیچوقت شمشیر را از رو نکشید، باید با آگاهی و آموزش بجنگیم، باید برای غلبهکردن بر نیروهای منفی بیشتر یاد بگیریم؛ نیروهای منفی بسیار قوی هستند و اگر در مقابلشان بایستیم، از عهده آنها برنخواهیم آمد. شما باید بدانید چهطور با نیروهای بازدارنده برخورد کنید؛ بهطور مثال نباید با خشم روبهرو شویم؛ چون خشم مثل اتومبیلی است که با سرعت صد کیلومتر در حال حرکت است، اگر به ما برخورد کند آسیب خواهیم دید و درنهایت ما را نابود میکند؛ ولی با نیروی بازدارندهای مثل ترس باید در دل آن برویم، در مورد آن تفکر کنیم و کاری را که از آن میترسیم، در میدان حاضر شویم و آن را انجام دهیم؛ پس برای غلبه کردن بر نیروهای بازدارنده، آموزشدیدن و آگاهی لازم است و این را هم بدانم که باید تحت حمایت نیروهای الهی قرار بگیرم؛ چون هیچگاه تنها و با اراده خودم نمیتوانم بر نیروهای بازدارنده غلبه کنم.
چگونه میتوانیم به این شناخت برسیم که وقتی خدمتی را انجام میدهیم بلاعوض باشد و درگیر گره قدرت نشویم؟
وقتی وارد خدمت میشویم، یک جاهایی دچار گره قدرت میشویم؛ ولی زمانیکه حواسمان باشد برای چه خدمت میکنیم، گره قدرت نمیتواند به ما آسیب برساند. در هر لحظه از خدمتم باید تمام حواسم به خودم و حسهایم باشد که در کنگره برای قدرت نیامدهام و بدانم کاری را که شروع کردهام برای چیست. گاهی به ایجنتها، راهنماها و مرزبانها میگویم: هر روزی که میخواهید به کنگره بیایید، پیمانی که بستهاید را بخوانید و وارد کنگره شوید؛ مخصوصاً قسمتی که نوشته، آقا و سرور کسی نیستیم، فقط میخواهیم خدمتگزار باشیم و بهعنوان الگو بینقص عمل کنیم؛ باید این را هر روز برای خود تکرار کنیم. نکتهای که باید همیشه در نظر داشته باشیم این است که ما چیزی نمیدانیم و فقط به کنگره آمدهایم تا یاد بگیریم؛ بهطور مثال ظاهراً امروز من در نمایندگی وکیلی هستم تا به شما خدمت کنم؛ درصورتیکه اصل قضیه این است که من نیاز دارم تا در این مکان باشم و از شماها یاد بگیرم. اگر نوع نگاه ما این باشد که خدمت هم یک نوع آموزش است، دیگر دچار گره قدرت نخواهیم شد؛ ولی اگر نوع نگاه ما این باشد که خدمت میکنیم چون یاد گرفتهایم، آن وقت گره قدرت، گره مسئولیت و انواع و اقسام نیروهای منفی سراغ ما میآیند.
.jpg)
چه صفت بارزی در یک اسیستانت رشد میکند تا وقت خود را با عشق صرف خدمت در کنگره کند؟
نمیتوانم صفت بگویم؛ نهتنها اسیستانت، بلکه هر کسی که شروع به خدمت میکند، میداند که یک وظیفهای در هستی دارد؛ آن فرد میفهمد چیزهایی که در کنگره به او داده شده و لذتهایی که چشیده است؛ باید به دیگران هم بدهد. در کنگره خیلی لحظات نابی را تجربه کردهام، اگر بخواهم اسم آن را صفت بگذارم، اینکه فراموش نکنم روزی که به کنگره آمدم با چه حالی آمدم و تا بهامروز چند نفر به من خدمت کردند که حالم خوب است، صفت سپاسگزار بودن مناسب میباشد و غافلنشدن من باعث میشود خدمتگزار خوبی باشم.
در کنگره۶۰ بهعنوان همسفر پیام خود را از چه طریقی میتوانید به دیگران برسانید؟
در هر جایی که قرار بگیرم و بدانم کسی از اطرافیانم مصرفکننده دارند، حتماً به آنها میگویم که کنگره۶۰ وجود دارد؛ ولی با چه کلامی میگویم، مهم است. میگویم: من خودم مصرفکننده داشتهام و خوب شدهاست؛ اگر بهعنوان یک فردی، فقط بگویم یک مکانی بهعنوان کنگره۶۰ وجود دارد و درمان اعتیاد را انجام میدهد، این اثرگذاری کلام من یک شکل است؛ ولی اگر بگویم خودم این را تجربه کردم و مسافرم درمان شده است، قطعاً کلامم اثرگذارتر خواهد بود؛ بهقول شاعر که میگوید: سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند.
از صمیم قلب از زحمات و تلاشهای مستمر شما قدردانی میکنم. از اینکه وقت ارزشمندتان را در اختیار من قرار دادید سپاسگزارم.
طراح سؤال و مصاحبهکننده: همسفر مهدیه (ح) رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
عکاس: همسفر زهرا (ط) رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
362