English Version
This Site Is Available In English

تفکر به انسان صبوری یاد می‌دهد

تفکر به انسان صبوری یاد می‌دهد

جلسه سیزدهم از دوره سیزدهم كارگاه‌های آموزشی خصوصی‌ همسفران کنگره۶۰ نمایندگی دکتر علیرضا به استادی راهنما همسفر صفورا، نگهبانی همسفر الهه و دبیری موقت همسفر فاطمه با دستور جلسه «وادی پنجم (در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌نماید) و تأثیر آن روی من» روز دوشنبه ۳۰ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خداوندی که خالق تمام زیبایی‌ها، حس‌های ناب و عشق است شکر‌گزاری می‌کنم که به من اجازه داد در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم؛ همچنین از جناب مهندس، خانواده محترم ایشان، نگهبان جلسه، ایجنت نمایندگی و مرزبانان تشکر می‌کنم. دستور جلسه در مورد وادی پنجم و تأثیر آن روی من است. قبل از این‌که در رابطه با وادی صحبت نمایم، ابتدا یک اشاره کوتاهی به آموزش‌های کنگره می‌کنم و سعی می‌نمایم آن‌ها را کاربردی کنم. زمانی که وارد کنگره شدم یاد گرفتم که از سه ضلع ترس، منیت و ناامیدی عبور کنم و به جای آن آموزش بگیرم، تفکر و تجربه نمایم و آن‌ها را به دانایی مؤثر تبدیل کنم؛ همچنین حقه‌هایی که در مسیر زندگی وجود دارد و مانع رسیدن به اهداف می‌شود را به خوبی بشناسم تا بتوانم بدل آن را استفاده کنم و به مرداب تبدیل نشوم. من این‌جا آموختم در هر مکانی که قرار دارم بایستی دیپلماسی آن را بدانم و بتوانم به‌گونه‌ای برخورد کنم که به فرمان عقل نزدیک و از آن مرداب به دریای خروشان تبدیل شوم. به دیگر سخن باید صفت گذشته خودم را تغییر بدهم و از کوچکترین کار‌های روزانه خود شروع کنم تا به کارهای بزرگتر برسم و به مرحله انسان بودن و انسان ساختن دست یابم.
عنوان وادی پنجم به ما می‌گوید: در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌نماید. این دستور جلسه بسیار جای صحبت کردن دارد و پیش‌نیاز وادی ششم است که ما می‌توانیم در آن به فرمان عقل نزدیک شویم و پله‌هایی که در این وادی وجود دارد را درک و کاربردی کنیم. جهانی که در این وادی از آن صحبت شده است از جهان خاکی، جهان خواب و جهان ذهن تشکیل شده است و زندگی کردن در این سه جهان به عملکرد و دیدگاه ما انسان‌ها بستگی دارد؛ این‌که آیا زندگی می‌کنیم یا وقت خود را تلف می‌کنیم؟ تلاش، برنامه‌ریزی و آموزش ما خود را در این سه جهان نشان می‌دهند.
در جهان خاکی از زمانی که طلوع آفتاب را می‌بینیم و اهداف خود را مشخص و برنامه‌ریزی می‌کنیم و برای رسیدن به آن‌ها تلاش می‌نماییم تا پایان آن روز که به جهان خواب وارد شویم، ذهن فرمانروای ماست و در این‌جا درگیر جهان ذهنی خودمان می‌شویم. اگر در طول روز تمام خواسته‌های ما به خوبی پیش رفته باشد و به اهداف خودمان نزدیک شده باشیم آن زمان است که آرامش نصیبمان می‌شود. اگر در هنگام شب که می‌خواهیم وارد جهان خواب شویم آن آسایش را نداشته و از عملکرد خود راضی نباشیم، فرکانس ذهن ما همچنان بالاست و خواب خوبی را نخواهیم داشت و ممکن است کابوس یا خواب‌های ترسناک ببینیم؛ بنابراین بایستی هر سه جهان را در کنار همدیگر کامل کنیم و بدانیم این‌ها از هم جدا نیستند.
در مورد تفکر که در عنوان وادی پنجم مطرح شده است؛ باید در زندگی اولویت‌ها را مشخص کنیم، در کنار آن پارامتر زمان را در نظر داشته باشیم و تفکر را در زندگی خود کاربردی کنیم. جمله‌ای که من از سفر اول تاکنون همیشه به آن فکر می‌کنم این است که تفکر به انسان صبوری یاد می‌دهد؛ ولی فکر جاری و تحمل کردن خرابی به بار می‌آورد. اگر فقط تحمل کردم مثل کوه آتشفشان است که یک جایی فوران می‌کند و تمام آن ضدارزش‌های من بیرون می‌ریزد؛ اما در ظاهر به‌گونه‌ای رفتار می‌کنم که گویی یک انسان معقول هستم و تمام آموزش‌ها را دریافت نموده‌ام و هیچ فرقی نمی‌کند که در جایگاه راهنما، سفر دومی یا سفر اولی باشم.
بایستی بدانیم منظور از قدرت مطلق حل که در عنوان وادی آورده شده چیست؟ یعنی قدرتی که هیچ محدودیتی برای آن قائل نمی‌شود. زمانی که برنامه‌ریزی کردید و حرفی را بر روی زبانتان جاری نمودید، آن سخن از آن شماست و باید آن را اجرا کنید. هنگامی که من به عنوان یک مادر به فرزندانم و یا یک همسر به مسافر خود بگویم دخانیات ضرر دارد و آن را استفاده نکنید؛ ولی چیزی که ادعا دارم را عملی نکنم، هیچ فایده‌ای ندارد. بایستی بدانم کسی که مصرف دخانیات داشته باشد تعادل لازم را ندارد. شاید در ظاهر آراسته و شیک باشد و به خوبی صحبت کند؛ ولی چون من در این جایگاه قرار داشتم همیشه سعی می‌کردم بر خلاف آن‌چه که هستم خودم را نشان بدهم؛ اما بعدها به جایی رسیدم که به پسرم گفتم مصرف سیگار، قلیان، ویپ کار خوبی نیست و خودم قلیان مصرف می‌کردم. دو سه سالی به صورت سقوط آزاد آن را کنار گذاشتم؛ ولی اصلاً حال خوبی نداشتم و زمانی که به درون خود می‌رفتم از این کار خجالت می‌کشیدم.
در این وادی در مورد سه اصل پندار، گفتار و کردار سالم صحبت شده است؛ سالم یعنی کار و عملکردی که نتیجه خوبی داشته باشد. به عنوان مثال هنگامی که یک میوه سالم داریم از دیدن و خوردن آن لذت می‌بریم و در نتیجه انواع املاح و ویتامین‌ها را به بدن ما می‌رساند. حال اگر آن میوه نارس یا خراب باشد از خوردن آن هیچ لذتی نمی‌بریم. زمانی که پندار، گفتار و کردار ما ناسالم باشد کارهای ضدارزش انجام می‌دهیم و می‌خواهیم خودمان را به دیگران تحمیل کنیم. این عمل بر خلاف رفتار، گفتار و کردار نیک است و در ظاهر شاید نتیجه خوبی داشته باشد؛ اما در باطن و منطبق شدن با صور آشکار؛ یعنی در نفس و جسم اصلاً این را نشان نمی‌دهد.
کلام خود را با پله آخر در این وادی به پایان می‌رسانم که بسیار ارزشمند است و توانستم آن را تا حدودی درک نمایم و هیچ‌گاه فراموش نکنم در هر مقطعی از زندگی که باشم خداوند ناظر بر اعمال من است؛ پس بایستی خود را به پله توکل، رضا، تسلیم برسانم و دیگر خودم را مالک هیچ چیز و هیچ‌کس ندانم؛ همچنین باید امانت‌دار جسم خود و اطرافیانم باشم و به عنوان یک الگو برخورد مناسبی با دیگران داشته باشم. ما مأمور به وظیفه هستیم ولی مأمور به نتیجه نیستیم!

مرزبان کشیک: همسفر لیلا
تایپیست و ویرایش: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر آیسان (لژیون نهم)
عکاس: همسفر نرگس رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون یازدهم)
ویراستار و ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .