به نام قدرت مطلق. شانزده ماه و یازده روز پیش وارد کنگره شدم و سفرم آغاز شد. این سفر با تمام سفرهای زندگیام فرق میکرد، تنها سفری بود که بیصبرانه میخواستم که زودتر تمام شود، چون در پایان این سفر رها میشدم؛ رهای رها، رها از مواد مخدر، رها از سیگار و رها از بند تاریکیها.
رهایی دوستانم را میدیدم ولی مگر سفر من تمام میشد، چه اتفاقاتی که برایم نیفتاد، حتی عمل جراحی قلب باز. راهنمای عزیزم میگفت اینها گذرگاههای سخت زندگی است و پایان شب سیه سپید است اما بالاخره ۱۴۰۴/۴/۱۱ روز رهاییام فرارسید.
چه حس شیرینی، خداوند را هزاران بار شکر میکنم که شانزده ماه پیش وارد قطاری شدم که طراحی نقشه راه، ریلگذاری و ساخت واگنهای طلایی آن توسط مهربانترین مهندس دنیا انجام گرفته و گواه این موضوع دستاوردهای بزرگ، چند صد هزار رهایی و الگوهای مهربانی چون خانواده محترم ایشان، دیدهبانهای گرامی و راهنمایان عزیزی چون آقای روح اله انوری، راهنمای درمان سیگارم آقای حسین یاراحمدی عزیز و راهنمای همسفرم خانم زهرای بزرگوار میباشند که گویی همگی در وادی چهاردهم زندگی میکنند.
از همسفر مهربانم که همیشه صبورانه کنارم بود تشکر میکنم. درنهایت برای آقای مهندس دژاکام آرزوی سلامتی، طول عمر و برای کنگره، جهانیشدن آرزو میکنم.
.jpg)
صابر رفته دل
لژیون ۲۰ شعبه شادآباد
ویراستاری و ارسال: خدمتگزاران سایت شادآباد
- تعداد بازدید از این مطلب :
82