چهاردهمین جلسه از دوره هجدهم کارگاههای آموزشی جهانبینی کنگره 60؛ نمایندگی ارتش با دستور جلسه (DST و تجربه من از سایر روشها) با استادی مسافر حسین و نگهبانی مسافر داوود و دبیری مسافر علی در روز شنبه 18 آبان ماه 1398 ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم و خوشحالم که در خدمت شما عزیزان هستم. همانطور که دبیر گرامی هم فرمودند دستور جلسه امروز DST و تجربه من از سایر روشهاست. به نظر من تجربیات مسافران سفر دوم از این دستور جلسه میتواند نقطه عطفی برای سفر اولیها باشد تا باایمان بیشتر بتوانند سفرشان را ادامه دهند؛ چراکه بدون تعصب، باید گفت: تنها راه درمان اعتیاد، روش DST است و بقیه روشها به نتیجه نمیرسد. همانطور که آقای مهندس هم گفتهاند: دنیا هنوز به نقطه صفر اعتیاد هم نرسیده است. وقتی دقت میکنیم میبینیم داروهای زیادی برای ترک اعتیاد به وجود آمد، مثل هرویین، متادون، بوپرونورفین و... و در ادامه خود این داروها تبدیل به مواد مخدر شد که هماکنون میبینیم بسیاری از افراد با تخریب همین داروها وارد کنگره ۶۰ شده و به درمان هم میرسند. مطلب دوم سمزدایی است که البته خود من آن را تجربه نکردهام و به ۳ روش تدریجی، سریع و فوقسریع انجام میشود که علاوه بر هزینهها و طول درمانش که بین ۳ ماه تا ۳ سال است، شخص در این مدت باید قرص نالتروکسان را مصرف نماید که این روش باعث شوک فیزیولوژی شده و تخریب بسیار زیادی در فرد ایجاد میکند که تا چند سال ادامه خواهد داشت.
طبق تجربیات من، اکثر افرادی که وارد کنگره ۶۰ میشوند، قبل از درمان حداقل ۱ بار تجربه ترک را داشتهاند و دلیلش تجربه تاریکی اعتیاد است که خواسته بیرون آمدن از آن را در فرد به وجود میآورد اما راه درست را نمیداند. برای خود من به این شکل بود که اولین اقدامم برای ترک اعتیاد در ۱۷ سالگی بود و به دلیل تخریب پایین، دشواری زیادی نداشت یعنی بعد از ۳ روز مشکلی نداشتم ولی دقیقاً این حقه نیروهای شیطانی بود و باعث این تفکر در من شد که هر زمان اراده کنـــم میتوانم ترک کنم. این تفکر غلط دلیل مصرف بیشتر من شد که تجربه ترکهای بعدی من را سختتر و سختتر کرد و در ادامه مواد دیگری مثل شیشه و الکل را با من آشنا کرد تا بهجایی رسیدم که توان و قدرت ترک را دیگر در خودم نمیدیدم و موجب شد اعتیاد را قسمتی از وجود خود بدانم و حتی فکر کردم اگر خانوادهام طردم کنند، مواد را ترک نخواهم کرد. به خاطر دارم آخرین باری که اقدام به ترک کردم ۲ ماه بستری بودم و تنها از طریق سرم تغذیه میشدم و ۱ سال نخوابیدم و ۲ ترم هم به دانشگاه نرفتم و پسازآن بود که با کنگره ۶۰ آشنا شدم. به نظر من روش DST برای همه مسافرین که درست حرکت میکنند یک معجزه است وامید دارم روزی برسد که روش DST در تمام دنیا فراگیر شود که البته این اتفاق در حال افتادن و کنگره ۶۰ در حال جهانیشدن است. اکثر شما با روش DST آشنا هستید که به معنای کاهش در پلههای ۲۱ روزه است. زمانی که این پلهها تمام میشود و فرد به درمان میرسد دیگر علائم سندرم محرومیت در فرد ظاهرنشده و به تعادل نزدیک میشود.
در بخش دوم صحبتها به تولد ۱ سالگی احمد آقا میرسیم. احمد با تخریب کوکایین و قرص وارد کنگره ۶۰ شد. به نظر من انتهای خط در تفکر فرد اتفاق میافتد و شاید احمد، هنوز توان مصرف را داشت ولی در تفکر خود به این نتیجه رسید که برای درمان اقدام کند و طبق فرمانها و گفتههای کنگره ۶۰ شروع به حرکت کرد تا به درمان رسید. موردی که من از شخصیت احمد سراغ دارم این است که: اگر جایی و یا در شرایطی، کمکی از دستش بربیاید، دریغ نمیکند و از طرفی، آموزشهای کنگره ۶۰ مکملی شد تا احمد در هر دو گلریزانی که در آنها حضور داشت مشارکت خوبی انجام دهد؛ در گلریزان اول، مبلغ ۲۰ میلیون تومان مشارکت کرد و در گلریزان دوم مبلغ ۷۰ میلیون تومان، بهحساب کنگره ۶۰ واریز کرد که با انجام این مهم، توانست نشان دنور را از آقای مهندس دژاکام دریافت کند. احمد زمانی که در سفر اول بود، از لژیون آقای ایمان، به لژیون من آمد. در ابتدای صحبتم در مورد احمد، از آموزشهای کنگره ۶۰ و تأثیر آنها بر روی او گفتم و این تأثیر از همت و کوشش خود احمد بود زیرا من هیچ رهجویی نداشتم که بهاندازه او، سی دی نوشته باشد تا جایی که ۵ تا دفتر ۲۰۰ برگ را با نوشتن سیدیهای آقای مهندس تمام کرد، تااندازهای که من تابهحال به خاطر ندارم که احمد سی دی را ننوشته باشد. در انتها، من این روز بزرگ را به جناب مهندس و خانواده گرامیشان و همینطور به ایجنت نمایندگی ارتش آقای سعید، و همسفر احمد، تبریک میگویم.
اعلام سفر مسافر:
احمد هستم یک مسافر. آنتی ایکس مصرفی تریاک و قرص. مدت 13 ماه به روش DST و با داروی درمان OT سفر کردم به راهنمایی آقای حسین. ورزش در کنگره، والیبال. در حال حاضر یک سال هست که آزاد و رها هستم.
آرزوی مسافر:
آرزوی من این است که به امید خدا سال دیگر نمایندگی ارتش بتواند صاحب ساختمانی برای خود شود.
خلاصه سخنان مسافر:
در ابتدا از جناب مهندس دژاکام و خانواده محترمشان، آقای سعید، دیده بان و ایجنت محترم نمایندگی ارتش، راهنمای همسفرم، همسفر و همسر عزیزم و حسین آقا راهنمای محترم خودم که بسیار برای من زحمت کشیدند تشکر میکنم. در شروع مصرف مواد مخدر هیچگاه به اعتیاد فکر نمیکردم زیرا تصور من از مصرف مواد مخدرم این بود که من صرفاً تفننی و تفریحی مواد مصرف میکنم و طبیعتاً یک مصرفکننده نخواهم شد. اما در ادامه حرکت بهاصطلاح تفننیم، خود را در باتلاق اعتیاد دیدم. بعد از ورود به کنگره 60 و استفاده از آموزشهای آن متوجه شدم که در تمام این مدتی که تصور میکردم برای تفریح، مواد مخدر، مصرف میکردم، درواقع به نامزدی اعتیاد درآمده بودم. مدتی بود که احساس میکردم نمیتوانم بهدرستی تصمیم بگیرم و بدون اینکه بخواهم، اطرافیانم را رنجیدهخاطر میکردم و این، تلنگری بود که به خود بیایم زیرا من اصلاً دوست نداشتم که خانوادهام از من برنجند و مرا ترک کنند. شدیداً دلتنگ روزهایی شده بودم که ما کنار هم احساس راحتی و آرامش میکردیم و بسیار خوشبخت بودیم. در ادامه به دنبال راهی برای برونرفت از این ظلمت و تاریکی بودم تا اینکه با کنگره 60 آشنا شدم و کنگره، راه خروج از تاریکی را به من نشان داد. در اینجا باید از آقا ایمان تشکر کنم که سختگیری ایشان در من بسیار مؤثر بود و همینطور حسین آقا که با نگاه پرمهرشان باعث ادامه حرکت من شدند و همسر و همسفر عزیزم که با پشتیبانی و صبرشان، راه را برای سفر من هموار کردند. از اینکه این فرصت را به من دادید، بسیار ممنون هستم.
سخنان راهنمای همسفر:
بسیار خوشحالم که دوباره در این جایگاه قرار گرفتم و شاهد این جشن باشکوه هستم. من این روز عزیز را به عطیه خانم و احمد آقا و به راهنماهای ایشان آقای ایمان و حسین آقای عزیز تبریک میگویم و همینطور به آقای سعید، ایجنت محترم و خانم فهیمه، اسیستانت نمایندگی تبریک و شادباش میگویم. عطیه خانم یکی از اولین رهجو های من بودند. ایشان در زمان ورود، در ظاهر بسیار آرام بودند و هیچگونه شکایت و گلگی از مسافرشان نداشتند اما ازآنجاییکه خود من این شرایط را تجربه کرده و پشت سرنهاده بودم میتوانستم نگرانی و درد پنهانشده ایشان را درک کنم. اکثر همسفران اینچنین هستند و تلاش میکنند که دردهای ناشی از اعتیاد مسافرشان را پنهان کنند که البته این نه غیب است و نه عجیب است زیرا این واقعیت اعتیاد و تأثیراتش بر خانواده است. عطیه خانم بعد از مدتی که از ورودشان به کنگره گذشت و زمانی که به کنگره 60 ایمان پیدا کردند، بغض درونیشان شکسته شد و ناآرامیهای درونشان را بیرون ریختند و من احساس کردم که از آن به بعد ایشان سبک شدند و در لژیون از دردها و تخریبهای اعتیاد سخن گفتند. ایشان به این واقعیت پی بردند که کنگره 60 تنها مکانی است که میتوان در آن با خیال راحت و امنیت کامل، همدردی کرد. خانم عطیه توانستند سفر اول را پشت سرنهاده و وارد سفر دوم شود و با رسیدن ه این جایگاه، خدمت کردن را نیز در دستور کار خود قراردادند، که امروز هم در جایگاه نگهبانی و هم در لژیون سردار مشغول خدمت هستند. من از ایشان انتظار دارم که به امید خدا و تلاش خودشان، در جایگاه کمک راهنمایی نیز خدمت کنند.
خلاصه سخنان همسفر:
من این روز بزرگ و زیبا را در ابتدا به جناب مهندس دژکام، آقای حسین، راهنمای گرامی، آقای سعید ایجنت نمایندگی ارتش، آقای ایمان و به همه شما عزیزان تبریک میگویم. به راهنمای عزیز خودم که همیشه سنگ صبور من بودند و با دلسوزی بسیارشان من را راهنمایی میکردند تشکر میکنم. همانطور که راهنمای عزیزم فرمودند من در ابتدا از اعتماد کافی نسبت به درمان در کنگره نداشتم اما با اعتمادبهنفس و آموزشهای که ایشان به من دادند باعث شدند که من بار سنگین را زمین بگزارم و از مشکلاتم صحبت کنم. من تصور میکنم که در تمام عمر، مدیون ایشان خواهم بود. در پایان، باید بگویم که من زمانی که در سفر اول بودم، همیشه در حال تصویرسازی از رهایی خود و مسافرم داشتم و زمانی که تولد یکی از مسافران را جشن میگرفتیم، من خود و مسافرم را در آن جایگاه تصور میکردم.
نگارنده:مسافر روزبه و مسافر حمید
عکاس: مسافر روزبه
تهیه و تنظیم: مسافر روزبه
منبع:کنگره60؛نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
1698