جلسه دوازدهم از دوره پانزدهم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی هاتف به استادی راهنما همسفر رعنا، نگهبانی همسفر مریم و دبیری همسفر مرضیه با دستور جلسه «وادی پنجم (در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن کامل مینماید.) و تأثیر آن روی من» روز یکشنبه ۲۹ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
خیر مقدم عرض میکنم خدمت مهمانان عزیزی که از راه دور به نمایندگی هاتف برای انتخابات تشریف آوردند، انشاءالله که خداوند به ایشان قوت بدهد، امیدوارم این انتخابات با معرفت و عمل سالم همراه باشد تا به آن عدالتی که مد نظر کنگره است برسیم. از نگهبان جلسه همسفر مریم، دبیر جلسه، همچنین گروه مرزبانی و ایجنت که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم سپاسگزارم. خوشحالم که در جمع شما دوستان با محبت قرار میگیرم و آموزش میگیرم و همینطور خدمت نصیب من میشود.
دستور جلسه وادی پنجم با عنوان در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست؛ یعنی اگر جهان فیزیکی و مادی را در نظر بگیریم فقط تفکر خالی فایدهای ندارد، در ادامه میگوید توأم با رفتن و رسیدن کامل مینماید؛ یعنی یک چیزی را که در مورد آن فکر میکنم تصویرش را در ذهنم ترسیم میکنم؛ بایستی به سمت آن حرکت کنم تا به آن برسم؛ در واقع نتیجه در رسیدن است. یک سفر اولی که به کنگره میآید قطعاً تصویر رهایی و درمان را در ذهنش تصور میکند جلسه میآید، آموزش میبیند، به حرف راهنمایش گوش میدهد، سیدی مینویسد و در نهایت در پله ششم و هفتم و روزانه ۰/۹ سیسی تصمیم میگیرد ادامه ندهد، درمان هم نمیشود و به درد هم نمیخورد. در جهان ما که جهان خاکی است اول تفکر میکنیم، ساختار را میسازیم و نقشه راه را میکشیم در راستای آن تلاش میکنیم که به نتیجه برسیم و معتقد هستیم که نیروهای الهی در این مسیر ما را یاری میکند.
در ادامه وادی میگوید: به دریا نگاه کن چه میبینی به آسمان نگاه کن چه میبینی، آسمان گاهی آبی، گاهی مهتابی و گاهی ابری است. اگر به درون آن نفوذ کنیم چه میبینیم خیلیها مثل من به این نکته توجه نکردهایم و مهم نبوده است، اگر توجه کنیم تازه متوجه میشویم که پشت آن چه داستانی است. حالا میگوید به درون انسان نفوذ کن چه میبینی مولانا میگوید: دیدهای باید سبب سوراخ کن تا حجب را بر کند از بیخ و بن، این دیده باید با تمرین درست شود خود به خود درست نمیشود، وقتی ایجاد شد میتوانیم به درون هر چیزی و حتی درون خودمان برویم. اولین چیزی که به نظرمان میآید گوشت، پوست، استخوان، چاقی، لاغری و در نهایت میرسیم به درون انسان و سلولهایی که حدود ۴ هزار میلیارد است که هر سلول مثل شهر عظیمی است.
جلوتر میرویم میرسیم به فضای خالی درون انسان، آقای مهندس میفرمایند: «انسان صور آشکار و پنهان دارد. ما از صور آشکار فقط ۵ درصد آن را میشناسیم و ۹۵ درصد آن ناشناخته است.» برای صور پنهان حرفی برای گفتن نداریم. صور پنهان لایهلایه است مثل جهانهای تو در تو، میرویم جلوتر جایی که با میکروسکوپ هم نمیتوانیم ببینیم و پنهان است در ادامه میفرماید: «در این جهان زمینی همزمان در چند جهان زندگی میکنیم. ۱) جهان خاکی که کاملاً محسوس و همه ما در آن زندگی میکنیم. ۲) جهان خواب که به ظاهر ناخودآگاه است و عوامل برزخی هستند و نزدیکترین جهان به جهان فیزیک است، چرا ظاهر ناخودآگاه؛ چون وقتی آنجا هستیم همه کارها را انجام میدهیم و وقتی بیدار میشویم به نظرمان ناخودآگاه است؛ چون خود به خود یک سری کارها را انجام دادهایم. 3) جهان ذهنی که ساختارها با تفکر شروع میشود و چیز زیادی راجعبه جهان ذهن نمیدانیم». جهانهای زیادی هستند که در کتاب آمده است مثل هفت پیکره در هفت طبقه آسمان که کاری با آنها نداریم. هر سه جهان که نام بردیم یک سری قوانین اطلاعات و دانشهایی دارد که در یک دایره بسته محفوظ است ثبت میشود.
جهانخاکی قانون جاذبه دارد. قانون جاذبه چه میگوید، اگر غذای فاسد بخوریم مسموم میشویم. جهان ذهنی هم برای خودش قانونهایی دارد به صورت خلأ عمل میکند، اگر در فضایی خلأ باشد یک گازی در آن وجود داشته باشد کل آن فضا را پر میکند و اجازه برای گاز بعدی نمیدهد. دقیقاً ذهن همینطور عمل میکند و وقتی یک فکر منفی وارد ذهن میشود ذهن را درگیر میکند و اجازه برای فکر بعدی نمیدهد. یک فکر منفی و یک فکر مثبت نمیتواند همزمان وارد ذهن شود و ناتوانی و قانون بعدی یک چیز کوچک را میتواند بزرگ کند و یک چیز بزرگ را میتواند کوچک کند. فردی سالها تلاش کرده و یک ماشین ۸ میلیاردی خریداری کرده است و به خاطر یک خش ذهنش درگیر شده و حالش بد است؛ در صورتی که میتواند لذت آن ماشین ۸ میلیارد را ببرد اینجا ذهنش درگیر یک چیز کم اهمیت و بیارزش است، ذهن توانایی این را دارد و انسان نمیتواند از آن استفاده کند.
چیزیکه برای ما خیلی مهم است جهان خاکی است و به قول آقای مهندس: «در آسمانها دنبال چیزی نگردید، جهان ذهنی مقدمهای است برای عمل کردن، چگونه زیستن در جهانهای دیگر». در جهان مادی، ما مقدمه همه چیز را در ذهنمان میچینیم و مثالی که در کتاب زدند خوردن ساندویچ است. قبل از اینکه ساندویج را برنامهریزی کنیم؛ باید یک چیزی در ذهن ما وجود داشته باشد، حالا بر اساس حس گرسنگی، وسوسه ساختارش را ترسیم میکنیم و یک چیزی در ذهنمان بررسی میکنیم که آیا پول داریم یا نه؟ آیا موقعیت خرید ساندویج است یا نه؟ اگر شرایط وجود نداشت آن ساختار مفهوم خود را از دست میدهد و ساختار جدیدی شکل میگیرد؛ پس اولین چیزی که در نظر است تفکر است و بعد به اجرا درآوردن آن ساختار است؛ مثلاً تصمیم میگیرد زبان انگلیسی را یاد بگیرد وقت میگذارد، مربی میگیرد، ساعتها را برنامهریزی میکند کتاب را میخرد و ادامه نمیدهد، اینجاست که قدیمیها میگویند با حلوا حلوا کردن دهان شیرین نمیشود.
آقای مهندس فرمودند: «در جهانی که ما در آن زندگی میکنیم فرصت تغییر، تبدیل، ترخیص است». ترخیص در این جهان اتفاق میافتد و تغییر باید اتفاق بیفتد و در نهایت باید ساختارهای فکری را اجرا کنیم؛ باید نکات منفی مثل ترس، عدم اعتماد به نفس و ... را از خود دور و از منفیها خارج شویم، برای خارج شدن اولین قدم باید آرامش داشته باشیم، برای آرامش داشتن باید پاکسازی و سازندگی را از خودمان در پندار، گفتار و کردار شروع کنیم. با آموزشها یاد گرفتیم ان الارض مهادا است برای آموزش و تمرین و با علاقه خودمان به این جهان آمدهایم شاید در جهانهایی که قرار داشتیم عالم هر چیزی که میخواهد باشد، شاید شرایط و امکانات به این صورت وجود نداشته است و این جهان با جهانهای دیگر یک سری تفاوتهای اساسی دارد. ۱_زمان پشت سر هم است و باعث تغییر تبدیل و ترخیص میشود. ۲_جهانذهن یک ذهن درهم و ناآرام و پراز خشم و کینه را بگذارند در جهانی که تفکر قدرت مطلق مسائل باشد، قطعاً چیزی که میسازیم خیلی وحشتناک است.
اگر بخواهیم از نکات منفی خارج شویم ۷ پله برای ما مطرح کردهاند. ۱_برگشت از ضد ارزشها. ۲-خودداری، اگر نمیدانید کاری که داریم انجام میدهیم به نفع ما یا ضرر ما است عقل سلیم حکم میکند که آن کار را انجام ندهیم. ۳_قناعت، میگوید به طبیعت نگاه کن و از امکانات بهترین استفاده را انجام بده. طبیعت از آب شور و کود بهترین و زیباترین میوه را میدهد. ۴_صبر؛ یعنی طی کردن زمان به همراه تلاش و کوشش، بدون ایمان معنی ندارد و ریشهاش در ایمان است، ایمان کجا پیدا میشود در ارتباط با غیر، یک سفر اولی وقتی وارد میشود درمان برایش وجود ندارد؛ ولی ایمان دارد که به درمان میرسد، این ایمان چیزی است که در حال حاضر وجود ندارد و به حس در نمیآید و ایمان دارم که وجود دارد. ۵_غیبت، تجسس، قضاوت که کاملاً واضح است و توضیح نمیدهم. ۶_پس انداز، دانهدانه است غله در انبار. ۷_مرحله توکل، رضا، تسلیم و ما در کارها تلاش میکنیم، شکست میخوریم و نباید خودمان را سرزنش کنیم؛ باید فرصتی به خودمان بدهیم و تجدید قوا کنیم و مسیر را ادامه دهیم و توکل به خدا کنیم که از این مرحله عبور کردیم، میرسیم به مرحله تسلیم و هیچ خواستهای نداریم جز خواست خداوند نه موافق نه مخالف هستیم.
در پایان این انتخابات، همسفر مهین و همسفر زهرا با رأی اعضاء بهعنوان مرزبانان جدید انتخاب شدند. از زحمات ارزشمند همسفر اعظم و همسفر مریم مرزبانان پرتلاش دوره گذشته صمیمانه سپاسگزاری میشود و برای آنها در ادامه مسیر زندگی و آموزش بهترینها را آرزو داریم.
.jpg)
(1).jpg)
.jpg)
(1).jpg)
.jpg)
.jpg)
مرزبانان کشیک: همسفر مریم و مسافر حجت
تایپیست: همسفر زهرا (ک) رهجوی راهنما همسفر رعنا (لژیون نهم)
عکاس: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون پانزدهم)
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون چهاردهم)
ارسال: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر عفت (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
759