«در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن، آن را کامل مینماید.» این عنوان به چه معنا است؟ به این معنی که نمیشود فقط یکجا نشست؛ بلکه باید در آن راه به خصوص خود، حرکت نمایم و تلاش کنم. تنها با تلاش است که میتوانم به هدفهایم برسم. برای مثال، رفتوآمد به کنگره و شرکت در جلسات به تنهایی کافی نیست؛ قطعاً من باید در کنگره تلاش کرده و با بهکارگیری آموزشهای دریافتی و پرهیز از موارد ضدارزشی، قدمهای مؤثر به سمت ارزشها بردارم. گاه وقتهایی هست که تصمیم به انجام کاری میگیرم که از درستی آن اطمینان ندارم؛ این زمان، زمانی است که عقل حکم میکند از انجام آن خودداری کنم. در موضوع قناعت به این معنی نیست که با خودداری از نیازهای اساسی خود مثل پوشاک و خوراک، مدعی امر قناعت باشم؛ بلکه باید یاد بگیرم از کمترین امکانات، بهترینِ آن را ایجاد و استفاده نمایم.
صبر: من صبر را از مادرم یاد گرفتم. زمانی که با مشکلی روبهرو میشدم، صبر مادرم را در مقابل چشمانم مجسم میکردم و آرام میشدم. بهواقع مادرم زن بسیار قوی و محکمی هستند و من به وجودشان افتخار میکنم و برای ایشان سلامتی آرزو میکنم. مادرم در زندگی من، الگوی بسیار خوب و مؤثری بوده و هستند. اشاره به صبر در این وادی به ما بیان میکند که باید در تمامی کارها صبوری پیشه کنیم؛ چراکه «غذای نیمهپخته و یا خام، قابل خوردن نیست.» قضاوت حتی به عنوان یک کلمه هم سنگین است. مدعی این نیستم که تاکنون مرتکب قضاوت نشدهام؛ اما همیشه سعی کردهام کسی را قضاوت ننمایم. متأسفانه برای من پیش آمده است که مورد قضاوت غیرعادلانه قرار گرفتهام و از درون شکستهام. تنها دلیلی که موجب آرامشم میشد، این بود که نزد خداوند شرمنده نبودم و بابت این موضوع خدا را شکر میکنم که قضاوتکننده نبودهام.
پسانداز: در طول زندگی، امکان اینکه بتوان پیشبینی کرد که چه اتفاقاتی در انتظار ما است، غیرممکن است؛ پس ما موظف هستیم که این امر مهم را بیاموزیم و به فرزندانمان نیز آموزش بدهیم. توکل، رضا، تسلیم؛ اگر ما از این دو مرحله، یعنی توکل و رضا، عبور کنیم، میتوانیم وارد مرحله تسلیم شویم و کارهای خود را به خدا بسپاریم و باور داشته باشیم هیچ برگی از درخت، مگر به اذن خداوند بر زمین نمیافتد. در وادی پنجم آموختم که ما باید فکرهایی که در سرمان است را عملی کنیم و برای بهدست آوردن خواستههایمان تلاش کنیم و آموختم که تنها توکل کافی نیست؛ بلکه بذری که با دستان خود کاشتهایم را باید با امید آبیاری کنیم. توکل، دست روی دست گذاشتن نیست؛ بلکه یافتن مسیری روشن در دل تاریکیهاست. رضا، بهمعنای پذیرش هر آنچه هست نیست؛ بلکه دیدن حکمت الهی در پس هر رویداد است.
تسلیم، نه بهمعنای دست کشیدن از تلاش؛ بلکه به معنای رها کردن نتیجه و سپردن آن به دستان توانمند پروردگار است. در این مسیر، گاه با سنگلاخهایی روبهرو میشویم که پایمان را زخمی میکنند؛ اما این زخمها، یادآور درسهایی هستند که در دل خاک آموختهایم. گاه در گرداب ناامیدی گرفتار میشویم؛ اما یادمان باشد که نور امید، حتی در تاریکترین لحظات نیز سوسو میزند. چه زیباست که در این سفر، همراهانی داشته باشیم که دستمان را بگیرند و با لبخندی به ما یادآوری کنند که تنها نیستیم. همراهانی که با کلامشان، مرهمی بر زخمهایمان بگذارند و با دعاهایشان، دلمان را آرام کنند. من همچنان در این مسیر پر فراز و نشیب، قدم برمیدارم، با کولهباری از تجربه و امید، و با دلی سرشار از عشق و ایمان.
رابط خبری: همسفر نازنین رهجوی راهنما همسفر شکوفه (لژیون یازدهم)
نویسنده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر شکوفه (لژیون یازدهم)
عکاس: همسفر شهزاد رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دوازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون دهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
182