مقالهای به قلم راهنمای محترم مسافر حکمتالله لژیون چهارم، در رابطه با "وادی پنجم و تاثیر آن روی من"
ما انسانها که در این کرهٔ خاکی زندگی میکنیم، نیازمند تجربهٔ زیستن واقعی هستیم؛ زیستن در جهانی که زمین بستر آن است. برای تداوم حیات در این جهان خاکی، خواب و استراحت جزء ضروریات زندگی به شمار میآیند که بدون آنها، انرژی لازم برای ادامهٔ مسیر را نخواهیم داشت. علاوه بر این، ما دارای ذهنی پویا و فعال هستیم که نقش بسیار مهمی در برنامهریزی و جهتدهی به زندگی ما دارد. ذهن انسان نه تنها زمینهساز تفکر و حرکت است، بلکه دریچهای به دنیای درون است که اگر بیکار بماند، به مرور زمان جای خود را به افکار منفی و مزاحم میدهد. به همین دلیل است که در کنگره۶۰ توجه خاصی به آموزش و پرورش ذهن میشود، آموزشهایی که از جنس جهانبینی مثبتاند و همچون نوری فروزان، تاریکیهای درون هر رهجو را به تدریج میزدایند.
در این مسیر، کلام الله نیز به روشنی بیان میکند: آیا کسانیکه دانا هستند، مانند کسانیکه نمیدانند و ناخوش آگاهاند، برابرند؟ دانایی و خردمندی وقتی ارزشمند است که به تذکر، آگاهی و پرهیزگاری منجر شود و تنها دانستنِ بدون عمل، ارزشی نخواهد داشت. خداوند در بیانی عمیق میگوید؛ کسی که تفکر میکند اما عمل نمینماید مانند حیوانی است که از بار خود هیچ بهرهای نمیبرد.
آقای مهندس در جهت اجرایی کردن این تفکرات عمیق، هفت پلّه مهم و اثرگذار را ترسیم کردهاند:
اولین پلّه، بازگشت از ضد ارزشها است. در کنگره یاد گرفتهایم ارزشها را شناسایی کنیم، بدانیم چه رفتارهایی ضدارزشی هستند و چگونه باید از آنها دوری کنیم. دروغگویی، که شاهکلید ضدارزشها است، نمونهای بارزی است، که به سادگی روان انسان را مختل میکند.
پلّه دوم، خودداری از انجام کاری است که نتیجهاش روشن نیست. ما باید آگاهانه رفتار کنیم و از کارهایی که پیامدهای آن برایمان ناشناخته است پرهیز نماییم تا دچار سردرگمی و آسیب نشویم.
پلّه سوم، قناعت است. یاد گرفتن چگونگی بهرهبردن بهینه از داشتهها، از اصول کلیدی است؛ مثلاً در کنگره، ما یاد میگیریم نسبت به دوز دارویی تعیینشده قناعت کنیم، زیادهخواه نباشیم و قدردان نعمتمان باشیم.
پلّه چهارم، صبر است؛ سفر ما در کنگره معمولا ۱۰ تا ۱۱ ماه به طول میانجامد و باید با اراده و پشتکار، این مسیر را طی کنیم تا بتوانیم به نتیجهٔ مطلوب دست یابیم.
پنجمین پلّه، خودداری از تجسس، قضاوت و غیبت است. ما باید از بردن گمانهای بد نسبت به دیگران بپرهیزیم، چرا که آغاز گمان بد زمینهٔ تجسس را فراهم میآورد و سپس قضاوتهای نادرست و غیبت پشت سر دیگران شروع میشود، که همگی آسیبرسان و مخرباند.
پلّه ششم، پسانداز معنوی است. خرابیهای صور پنهان با انباشت کار و عمل سالم و نیک ترمیم میشود؛ این پسانداز معنوی به انسان کمک میکند شرایط بهتری برای حرکت در دنیای بعدی و بُعدهای دیگر فراهم آورد.
و نهایتاً هفتمین پلّه، توکل، رضا و تسلیم است. باید به خداوند، کنگره و راهنما اعتماد کامل داشته باشیم، به آنچه تقدیر شده رضایت دهیم، در سختیها صبور باشیم و با تسلیم به مسیر، به سوی آزادی و رهایی حرکت کنیم چرا که تسلیم شدن، هر چند دشوار است، اما کلید اصلی تغییر و تحول است.
این هفت پلّه زیربنای تغییر و رشد ما در مسیر زندگی است و هر یک، چراغی است که در تاریکی راه را روشن میکند و به ما کمک مینماید تا از مرحله شناخت، به اجرا و در نهایت به رهایی برسیم.
تهیه و تایپ: مسافر مهدی لژیون هشتم
تنظیم و ارسال: مسافر حجت لژیون شانزدهم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
221