English Version
This Site Is Available In English

مشارکت گروهی همسفران لژیون سوم

مشارکت گروهی همسفران لژیون سوم

برداشت همسفر زهرا (ح) از سی‌دی «وادی پنجم بخش ۱»: 

دانش ما زمانی ارزشمند است که از آن در عمل استفاده کنیم وگرنه دانشی که از آن سود نبریم، فایده‌ای ندارد. ما اگر ساختاری را در ذهنمان متصور می‌شویم؛ باید در جهان بیرون به مرحله عمل برسانیم؛ مثلاً تصور ذهنی خوردن ساندویچ اگر عملی نشود، بی‌فایده است. جهان ذهنی، مقدمه برنامه‌ریزی و یا مقدمه عمل تمرین برای چگونه زیستن در جهان خاکی و سایر جهان‌ها است. ما باید ساختارهای تفکرات خود را از قوه به فعل درآوریم و آن دسته از افکارمان که منطقی است وارد مرحله اجرایی و عملیاتی گردد که این نیازمند شرایط و بستر لازم است.

ما باید از حالت ترس، اضطراب، عدم اعتمادبه‌نفس، ناامیدی و سایر نکات منفی خارج شویم تا به آرامش برسیم و قادر شویم تفکراتمان را به مرحله عمل برسانیم. برای رسیدن به آرامش باید پاکسازی و سازندگی را از خود شروع کنیم و از ضد‌ارزش‌ها نیز دوری کنیم؛ زیرا آب آلوده تنها با تصفیه به آب زلال تبدیل می‌شود. ما باید سه اصل پندار سالم، گفتار سالم، کردار سالم را همیشه در نظر داشته باشیم؛ زیرا وقتی تفکر سالم باشد، گفتار هم سالم خواهد شد و زمانی که گفتار سالم شود، کردار ما نیز سالم خواهد شد. همه ما از دامان طبیعت به وجود آمده‌ایم و باید این را بدانیم که طبیعت با ساده‌ترین و کم‌هزینه‌ترین مواد، بهترین محصول را به وجود می‌آورد. ما نیز باید قناعت را از طبیعت الگو بگیریم و در زندگی‌مان کاردبردی کنیم و به فرزندان خود آموزش دهیم.

برداشت همسفر فاطمه (الف) از سی‌دی «وادی پنجم بخش ۲»:

در این وادی می‌گوید، فکر و اندیشه‌‌مان را به عمل درآوریم. من در گذشته تصور می‌کردم قناعت؛ یعنی صرفه‌جویی در پول و مادیات؛ در صورتی که در این وادی به این برداشت رسیدم که قناعت؛ یعنی بهینه مصرف‌کردن. من در کنگره یاد گرفتم که در همه امور، طبیعت را الگوی خودم قرار دهم. همچنین قناعت‌کردن و صبور‌بودن را هم باید از طبیعت بیاموزم؛ به‌طور‌مثال ما به یک درخت آب و کود می‌دهیم و آن درخت، بهترین میوه را به ما می‌دهد. قناعت‌کردن؛ یعنی در بدترین شرایط، بهترین راندمان را داشته باشیم. من باید مراقب باشم که تبدیل به یک مصرف‌کننده بی‌مصرف نشوم؛ یعنی همه چیز مصرف کنم اعم از غذا، میوه و غیره؛ اما هیچ فایده‌ای نداشته باشم و به درد هیچ نخورم. صبر؛ یعنی زمان را تحمل کنم؛ ولی در عین حال تلاش و کوشش هم داشته باشم.

من نباید در امور دیگران تجسس کنم و وقتم را نباید صرف امور بی‌ارزش کنم؛ زیرا زمانی‌که در امور دیگران تجسس می‌کنم، یکسری اطلاعات به دست می‌آورم که تمام آن‌ها ناقص هستند. آقای مهندس می‌فرمایند: «هیچ گناهی صورت نمی‌گیرد؛ مگر اینکه به آن لباس تقوا بپوشانیم و خودمان را خیرخواه نشان دهیم»؛ مثلاً در کار همسایه تجسس می‌کنم بعد به خودم یا دیگران می‌گویم که من نگران همسایه هستم و برای همین در رفت‌و‌آمدهایش تجسس می‌کنم. من باید یاد بگیرم که امور دیگران به من مربوط نیست. کلام آخر اینکه من از این وادی پس‌اندازکردن را آموختم و فهمیدم به جای خرید وسایل غیر‌ضروری، بهترین کار خرید طلا و پس‌انداز‌کردن آن است.

برداشت همسفر بتول از سی‌دی «تسلیم قدرت مطلق»:

زندگی بر مبنای سه محور است: تقدیر، خواست، فرمان الهی. تقدیر؛ یعنی اندازه، قدر. تقدیر بر مبنای اعمال ما نوشته شده است و اگر ذره‌ای کار نیک و بد انجام دهیم باید پاسخگوی آن باشیم؛ مثلاً اگر فردی ذره‌‌ذره مواد‌مخدر مصرف کند، قدر و اندازه‌اش این است که معتاد می‌شود. سرنوشت نیز با خواست ما رقم‌زده می‌شود و تمام هستی بر مبنای حساب و کتاب است. فرمان الهی هم بر مبنای خواست و تقدیر صادر می‌شود. گاهی اوقات در زندگی با مسائلی مواجه می‌شویم؛ مانند بیماری، فقر که باید یاد بگیریم در این شرایط، زندگی خود را چگونه کنترل کنیم و چه‌طور عمل کنیم؛ چون اصل زندگی همین است.

زمانی که در مقابل قدرت مطلق تسلیم شویم، آن موقع برای مسائل دیگری در نظر گرفته می‌شویم و می‌توانیم معلم و استادی باشیم در هستی برای چرخاندن هستی. همیشه به این صورت نیست که همه چیز بر وفق مراد ما باشد و هیچ تضمینی نیست که همه چیز خوب و آرام باشد؛ زیرا چرخه هستی و زمین به این صورت برنامه‌ریزی شده است. کنگره؛ مانند گردباد سبزی‌ست که وقتی می‌چرخد تمام چیزهای سبک به بیرون پرتاب می‌شوند و چیزهای سنگین‌تر داخل گردباد می‌آیند و اگر داخل گردباد آمدند باید در اختیار گردباد باشند و اگر در اختیار باشند به مرکز گردباد هدایت می‌شوند و با چرخش گردباد از زمین کنده می‌شوند؛ یعنی عروج پیدا می‌کنند و ترقی می‌یابند. اگر بیرون پرتاب نشدند و وسط گردباد آمدند؛ امّا از خودشان مقاومت و ناخالصی (منیت، خودخواهی و غیره) نشان دادند و تسلیم گردباد نشدند، اینجا گردباد آن‌ها را می‌شکند و خُرد می‌کند، وقتی شکستند به بیرون پرتاب می‌شوند.

کلام آخر اینکه اگر تصور می‌کنیم زندگی باید به گونه‌ای باشد که همیشه همه چیز بر وفق مراد ما باشد، این نگاه نادرستی است. زندگی؛ یعنی سوار بر امواج سنگین که گاهی زیر امواج، گاهی بالای امواج می‌رویم و گاهی ممکن است در زیر امواج نابود شویم، اگر حواسمان را جمع نکنیم و تعالیم لازم را فرا‌نگیریم و مسیر درست را انتخاب نکنیم، می‌شکنیم و نابود می‌شویم. ما باید یاد بگیریم در‌ مقابل ناملایمات زندگی از شکایت و شکوه‌کردن دست برداریم؛ زیرا اصل و قانون زندگی همین است.

منابع: سی‌دی‌های «وادی پنجم بخش 1 و 2»، سی‌دی «تسلیم قدرت مطلق»
نویسنده: همسفر زهرا (ح)، همسفر فاطمه (الف)، همسفر بتول به راهنمایی همسفر سمانه (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون سوم)
ارسال: نگهبان سایت همسفر فهیمه رهجوی راهنما همسفر سمانه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی بیهقی سبزوار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .