ایمان و امید میتوانند در سختیها به ما قوت و انرژی بدهند. وقتی دلمان به خدا گرم باشد، میتوانیم با هر چالشی که روبرو میشویم از آن عبور کنیم.
در خدمت همسفر مینا از لژیون اول در نمایندگی بوئینزهرا هستیم، گفتوگو کوتاهی را با ایشان ترتیب دادهایم که توجه شما را به خواندن آن جلب میکنیم، امیدوارم لذت و بهره لازم را ببرید.
همسفر مینا و مسافر رضا با بیش از ۳۸ سال تخریب وارد کنگره شدند آخرین آنتی ایکس مصرفی شیشه، شربت اپیوم روش درمان dst داروی درمان ot به راهنمایی مسافر عبدالله و راهنما همسفر اعظم، مدت یازده ماه سه روز سفر کردند در ادامه سفر سیگار داشتند به کمک راهنما مسافر داود با آدامس نیکوتین خوراکی مدت یازده ماه و سه روز سفر کردند هم اکنون یک ماه و سه روز از مواد و سیگار آزاد و رها هستند. همسفر مینا در جایگاه خدمتی دبیر سایت، ورزشبان بدمینتون، مشغول خدمت هستند.
۱. لطفاً از گذشته خود بگویید زمانی که متوجه اعتیاد مسافرتان شدید، چه عکسالعملی از خود نشان دادید؟
زمانی که متوجه شدم مسافرم دچار اعتیاد شده، طبیعتاً حال خوبی نداشتم. دچار افسردگی و بیماریهای مختلفی شدم، بهطوریکه هر پزشکی که مراجعه میکردم، علت بیماریهایم را استرس و نگرانی میدانست. زندگی در خانوادهای که کاملاً با مسائل اعتیاد مخالف بودند، شرایط را برایم سختتر میکرد و زندگی کنار یک مصرفکننده برایم طاقتفرسا بود.
اما گویی نیرویی در درونم بیدار شد. با خودم گفتم: «من مادری هستم و فرزندی دارم. اگر روحیهام را ببازم، هر دوی ما از بین میرویم.» تصمیم گرفتم باقدرت ادامه دهم. همراه فرزندم درس خواندم و رقابتی شیرین بین ما شکل گرفت. در نهایت، هر دوی ما در یک سالن امتحانی شرکت کردیم و با رتبهای عالی در رشتههای مورد علاقهمان قبول شدیم.هرچند توانستم فرزندم را از دنیای اعتیاد دور کنم، اما همیشه ذهنم درگیر رهایی مسافرم بود و نمیتوانستم نسبت به حال او بیتفاوت باشم.
۲. آسیبهایی که مصرف شیشه برای شما بهعنوان یک همسر داشت چه بود؟ آیا مسافرتان برای ترک تلاش کرده بود؟
همه میدانیم که اعتیاد در هر نوعی، ویرانکنندهٔ فرد و خانواده است؛ اما اعتیاد به شیشه تخریبهای چندبرابری دارد. این ماده باعث میشود انرژی ذخیرهشدهٔ بدن ناگهان آزاد شود، فعالیت بدنی افزایش یابد و فرد روزها نخوابد. مسافر من هم روزهایی بود که بدون استراحت کار میکرد و بعد به مدت طولانی در خواب عمیق فرومیرفت، او بارها تصمیم به ترک گرفت و تلاش میکرد، اما به دلیل نداشتن تعادل در جسم، روان و جهانبینی، دوباره بازمیگشت. همیشه یک احساس کمبود با او بود.
.jpg)
۳. چگونه با کنگره بوئینزهرا آشنا شدید؟
به دلیل شغلم با برخی ارگانها در ارتباط بودم و از آنها درخواست کرده بودم مسافرم را به کمپ خارج از شهر منتقل کنند. در همین زمان یکی از دوستانم به من اطلاع داد که کنگره ۶۰ در بوئینزهرا آغاز به کارکرده است. ازآنجاکه قبلاً درباره کنگره تحقیق کرده بودم، بلافاصله تماس گرفتم. از همان ابتدا مسیر را به ما نشان دادند و خوشبختانه امروز آن دوست، یکی از راهنمایان کنگره است.
۴. آیا حالا که در سفر دوم هستید، همچنان نیاز به حضور در کنگره دارید؟
من هنوز در سفر اول هستم؛ اما مسافرم وارد سفر دوم شده است. بله، حضور در کنگره در سفر دوم ضروریست. سفر دوم، مکمل سفر اول است. تغییراتی که در این مرحله دیده میشود، انسان را ترغیب میکند که همچنان در مسیر آموزش و خدمت باقی بماند.
۵. کدام یک از آموزشهای کنگره را توانستهاید بهصورت کاربردی در زندگیتان اجرا کنید؟
صبر. من فردی عجول بودم و تصمیماتم را بدون تأمل میگرفتم. اما در کنگره آموختم چگونه صبور باشم. همچنین اعتمادبهنفس خود را از طریق مشارکت، خدمت و حضور فعال در لژیونها بازیافتم. شرکت در لژیون سردار، به من بخشیدن را یاد داد.
۶. آیا خواستهٔ رهایی تنها هدف شما بود؟ پس از آن چه اهدافی را دنبال میکنید؟
بله، در ابتدا فقط به رهایی مسافرم فکر میکردم. حتی ۱۵ سال پیش به او گفتم که فقط کنگره میتواند به او کمک کند. اما اذن ما در آن زمان صادر نشده بود. اکنون که حال خوب را دریافت کردهایم، وظیفه خود میدانیم که به این مکان مقدس بازپرداخت داشته باشیم. خدمت در هر جایگاهی در کنگره برای ما افتخار است.
۷. نظر شما درباره نمایندگی بوئینزهرا چیست؟
نمایندگی بوئینزهرا یک مرکز آموزشی و حمایتی قوی برای خانوادههای درگیر اعتیاد است. اینجا مأمنی امن است برای کسانی که سالها در رنج و تنهایی بودهاند. فضای این مکان سرشار از احترام، همدلی و اعتماد متقابل است.
طراح سؤال و مصاحبهکننده: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر آمنه (لژیون دوم)
عکاس: همسفر منیره رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون یکم)
ویراستاری و ارسال: همسفرمینا دبیر سایت رهجوی راهنما همسفر اعظم (لژیون یکم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
330