در زندگی، ما با افرادی روبرو میشویم که دائم از مشکلات خود سخن به میان میآورند و همه را مقصر میدانند به غیر از خود، یا افرادی را میبینیم که میگویند برخلاف تلاشی که میکنند به نتیجه دلخواه نمیرسند.
در کنگره نیز سفر اولیها و گاهی سفر دومیها از مشکلاتی که دارند، رنج میبرند و گاهی گله و شکایت میکنند؛ ولی نمیدانند که بزرگترین دشمن ما جهل و نادانی ما است و مشکلاتی که ما در زندگی داریم، همه با دست خود بوجود آوردهایم.
گاهی دلیل اینکه ما به نتیجه نمیرسیم، با توجه به تلاشی که میکنیم؛ این است که مسیر را اشتباهی انتخاب کردهایم که بایستی برگردیم و از نو شروع کنیم.
زندگی و حیات ما به صورتی برنامهریزی شده که مانند بحری بیکران است؛ یعنی ابتدا و انتهای مشخصی ندارد و هیچ کدام از ما نمیدانیم که آغاز زندگی از چه نقطهای بوده و پایان آن چه نقطهای خواهد بود. مدت زمانی که ما در این جهان فیزیکی و در قالب تن مهمان هستیم، محدود است و درد و رنجی که متحمل میشویم همه به خاطر دانشهای کشف نشده میباشد؛ همان گونه که سالها است جهان راه حلی برای درمان اعتیاد، چاقی، سرطان و یا بیماریهای دیگر ندارد؛ ولی کنگره ۶۰ توانسته راه درمان آنها را کشف و به راحتی افراد در آن به درمان برسند.
غم و اندوه انسان، پایانی ندارد که دلیل این غمها نیازمند بودن انسان است و عدم نیاز، باعث مرگ میشود. برای مثال انسان به هوا نیاز دارد؛ ولی اگر هوا و اکسیژن به او نرسد میمیرد؛ پس انسان با غمهای زیادی روبرو است و غم عمق دارد و بیپایان است؛ درمقابل غم، شادی قرار دارد و بر خلاف غم، شادی لحظهای و گذرا است.
مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک
چند روزی قفسی ساختهام از بدنم
ای خوش آن روز که پرواز کنم از بر دوست
به هوای سر کویش پر و بالی بزنم
مولانا با شعر بالا به ما میفهماند که هیچ کدام از ما به این دنیای خاکی تعلق نداریم و آرزوی پرواز به عالم عشق و رسیدن به معشوق را داریم؛
پس برای ساخته شدن، آماده شدن و برای پرواز، بایستی آموزش بگیریم و بدانیم که سختیها وجود دارند؛ ولی با ساخته شدن میتوانیم هر غیرممکنی را به ممکن تبدیل کنیم. در این مسیر نباید به خاطر سختی راه، ترس به دل راه دهیم؛ باید تمام تلاش خود را به کار ببریم و نتیجه را به خداوند بسپاریم و بدانیم که اگر در صراط مستقیم قدم برداریم قطعا نیروهای الهی به کمک ما خواهند آمد.
مطهر در جهان بودن، مانند تجارت بین دزدان و راهزنان است؛ اگرانسانی بخواهد عمل سالمی را در بین افرادی که به ظاهر عمل آنها نیک است انجام دهد، کاری سخت است و این یک مبارزه با نفس و عقل میباشد. قطعاً آنانی که تلاش میکنند و نتیجه را به خداوند میسپارند و به او توکل میکنند، پیروز هستند.
زندگی ما براساس سه مؤلفه؛ خواست، تقدیر و فرمان الهی است. هستی تمام تلاش خود را میکند تا ما را به خواسته خودمان برساند؛ ولی تقدیر به معنای نامه پیشین است و همانند چکهایی است که از قبل کشیدهایم و امروز زمان پرداخت آنها فرا رسیده است؛ اما تفکرات ما در ادامه میتواند ما را به تکامل برسانند؛پس تقدیرات با تفکرات نمیتواند همگام باشد.
انسانی که معتاد است و به درمان نرسیده، اگر زمان مرگ او فرا برسد، اعتیاد را با خود به جهان دیگر میبرد؛ در صورتی که انسان دیگری که در این جهان به درمان رسیده باشد، مشکل را برطرف کرده و قطعاً جایگاه متفاوتی در جهان دیگر دارا است. انسانی که آموزش دیده با انسانی که آموزش ندیده دارای جایگاههای متفاوتی میباشند.
مرگ وجود ندارد؛ یعنی هیچ پایانی نیست و پایان هر نقطه سر آغاز خط دیگری است؛ ولی همه شروعها از یک نقطه آغاز میگردد وهمه موجودات قطعاً یک رب و مربی دارند و کنگره نیز از یک نقطه، کار خود را آغاز کرد؛ ولی امروز ما شاهد پیشرفت آن میباشیم؛ پس بایستی با آموزش و تلاش مداوم سعی کنیم به معنی واقعی کلمات پیببریم و آنها را در صفحه جان بنشانیم، تا جان و عقل با هم جفت شوند و بدانیم که هرگاه محبت به معنای واقعی انجام گیرد خوشبختی را درک خواهیم کرد.
منبع : سیدی پرواز
نویسنده : راهنما همسفر شهین ( لژیون دهم)
رابط خبری : همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر شهین ( لژیون دهم)
ویراستاری : همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر زهرا ( لژیون هفدهم)
ارسال : همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون بیست وششم) خدمتگزار سایت
همسفران شعبه شیخ بهایی
- تعداد بازدید از این مطلب :
213