English Version
This Site Is Available In English

غول بی‌شاخ‌و‌دم و خانمان‌سوز

غول بی‌شاخ‌و‌دم و خانمان‌سوز

ما با آنتی‌ایکس شیشه وارد کنگره۶۰ شدیم. هر چند از تخریب‌های شیشه آگاه بودم؛ اما آن زمان دانش امروزم را نداشتم تا بتوانم به مسافرم کمک کنم. خدا را بسیار شاکرم و برای آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان آرزوی سلامتی دارم‌؛ چراکه آرامش امروز زندگی‌ام را مدیون ایشان هستم. قبل از ورودم به کنگره۶۰ فکر می‌کردم می‌توانم به‌تنهایی در خانه به مسافرم کمک کنم. من با داشتن دختری ۲۱ساله سختی‌های زیادی را پشت سر گذاشتم و ترک‌های متفاوتی را تجربه کردیم، از ترک‌ سقوط آزاد گرفته تا کمپ رفتن.

تخریب شیشه، نه‌تنها مسافر؛ بلکه خانواده را هم درگیر و نابود می‌کند. شیشه یک غول بی‌شاخ‌‌‌ودم و خانمان‌سوز است و جزو خطرناک‌ترین مواد مخدر محسوب می‌شود. این ماده یک محرک قوی است که مستقیماً بر روی دستگاه عصبی مرکزی تأثیر می‌گذارد و از ترکیبات آمفتامین ساخته شده است. شیشه با افزایش سطح دوپامین در مغز، باعث بروز احساسات کاذب؛ مانند شادی شدید، انرژی بالا و کاهش نیاز به خواب می‌شود. البته این شادی و انرژی، فقط مربوط به اوایل مصرف است. با چشم‌های خود می‌دیدم که مسافرم در روزهای آخر مصرف دیگر هیچ کاری از دستش برنمی‌آمد و حتی برای انجام کوچک‌ترین کارها باید انرژی زیادی صرف می‌کرد. هر وقت قرار بود جایی برویم همیشه با تأخیر زیاد می‌رسیدیم و همین موضوع باعث می‌شد مدام با مسافرم دعوا کنم.

من هرگز مسافرم را رها نکردم‌. وقتی می‌گویم رهایش نکردم؛ یعنی همیشه به دنبال راهی بودم که این معضل را برطرف کنیم و دائماً به ترک‌های خانگی و راه‌های دیگر فکر می‌کردم. یادم است حدود 10سال پیش وقتی مسافرم به کمپ اجباری برده شد، دختر بزرگم آن‌قدر گریه کرد که آن روز هرگز از خاطرم نمی‌رود. همان روز بود که دیدم چه لطمه عمیقی به دخترم وارد شد.

بعد از آن مسافرم 2سال پاک بود و در جلسات NA شرکت می‌کرد. وقتی حالش خوب بود، به من گفت: برای اینکه پاکی‌ام پایدار بماند، بهتر است بچه دوم را بیاوریم. من هم ساده‌لوحانه حرفش را باور کردم. دقیقاً زمانی که 4ماهه باردار بودم، فکر می‌کردم زندگی‌ام بالاخره درست می‌شود و به آرامش می‌رسم‌؛ اما این‌طور نشد و مسافرم دوباره مصرف‌کننده شد. آن‌قدر شرایط سخت شد که حتی دیگر نمی‌خواستم بچه دومم را به دنیا بیاورم. بعد از به دنیا آمدن فرزندم، همسرم دوباره به مدت 7سال مصرف‌ کرد و دیگر کاری از دستم برنمی‌آمد.

برای هر مهمانی، من و دخترم کلی با او صحبت می‌کردیم که ترک کند. معمولاً زمانی که ترک می‌کرد، 3روز می‌خوابید و ما با خوب شدن حالش به مهمانی می‌رفتیم، به امید اینکه شاید این حال خوب پایدار بماند؛ اما چند روز بعد، دوباره همه‌چیز خراب و ناامیدی من و دخترم بیشتر می‌شد.

یادم هست وقتی کاملاً مسافرم را رها کردم و تصمیم به جدایی گرفتم، دختر بزرگم شب‌ها تا دیروقت با پدرش صحبت می‌کرد و می‌گفت: بابا تو می‌توانی! او همیشه برایش دل‌نوشته‌های انگیزشی روی آینه می‌نوشت: فردا روز دیگری است… من می‌دانم تو می‌توانی بهترین پدر باشی؛ اما من دیگر تصمیم به جدایی گرفته بودم تا جایی که خودش تصمیم گرفت برای ترک به جایی برود؛ چون من از ترک‌های پی‌درپی و شکست‌های مداوم خسته و ناامید شده بودم و دیگر باورش نداشتم.

در واقع زندگی من در آستانه فروپاشی کامل قرار گرفته بود، نمی‌دانم چطور بگویم؛ اما نیروهای الهی به ما کمک کردند تا مسیر کنگره۶۰ برایمان باز شود. مسافرم 2 ماه به کنگره آمد و من بعد از او با حالی خراب وارد کنگره شدم. حالی که هرگز فکرش را نمی‌کردم دوباره خوب شود؛ اما کنگره۶۰ با من کاری کرد که امروز، بعد از 2سال و اندی باور دارم درمان اعتیاد، به‌ویژه اعتیاد به شیشه، فقط و فقط در کنگره۶۰ امکان‌پذیر است. بعد از ترک‌های خانگی، همیشه نگران بودم مبادا مسافرم دوباره سمت شیشه برود و نمی‌گذاشتم تنها جایی برود؛ اما امروز، مسافرم مأموریت‌های زیادی می‌رود و من مطمئن هستم که دیگر مصرف‌کننده نخواهد شد.

تمام آرامش امروز زندگی‌ام را مدیون کنگره60 هستم؛ چراکه حالا باور دارم حتی اگر مسافرم تنها هم باشد و یا در جمع دوستان مصرف‌کننده قرار بگیرد، دیگر به درمان رسیده است و مصرف نمی‌کند.

خدا را بسیار شاکر و سپاسگزارم که مسیر کنگره۶۰ را برای ما باز کرد تا به درمان و آرامش برسیم. تنها خواسته‌ام این است خداوند طول عمر با‌عزت و سلامتی به آقای مهندس عطا فرماید و راه کنگره را برای تمام خانواده‌های گرفتار در دام اعتیاد باز کند.

نویسنده و رابط خبری: همسفر سمیه ن رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم)
ارسال: همسفر سمیه الف رهجوی راهنما همسفر خندان (لژیون هفتم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی لویی پاستور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .