English Version
This Site Is Available In English

گروه خانواده- کنگره مکانی که رنج اعتیاد را برایم قابل تحمل کرد

گروه خانواده- کنگره مکانی که رنج اعتیاد را برایم قابل تحمل کرد

هفت سال پیش بود که با مسافرم آشنا شدم، زمان آشنایی به من گفته بود که مواد مصرف می‌کند و بعد از مدتی هم گفت که ترک کرده است و من هم به خاطر عدم آگاهی که از مواد مخدر داشتم خیالم از این بابت راحت شد. مدت کمی که از ازدواجمان گذشت متوجه شدم که مسافرم شیشه مصرف می‌کند.

با تصوراتی که آن زمان داشتم قبول کردم که این انتخاب من بوده و می‌توانم این مشکل را به راحتی حل کنم؛ پس با مسافرم جدی حرف زدم. اوایل انکار می‌کرد؛ ولی بعداً خودش داوطلب شد که ترک کند. آن روزها آن‌قدر به او محبت کردم که توانست ترک کند یا برای مدتی مصرفش را تعطیل کند و من به‌خاطر این‌که هیچ شناختی از مواد مخدر نداشتم گمان می‌کردم که دیگر خوب شده است و مثل یه انسان عادی می‌تواند زندگی کند؛ ولی بعد دو سال که دخترمان ملیسا به دنیا آمد دوباره مصرفش شروع شد. 

من به عینه شاهد بودم که عزیزترین فرد زندگی‌ام روز به روز حالش بدتر می‌شود و من کاری از دستم برنمی‌آمد. تمام زندگی‌ام را افکار منفی فرا گرفته بود و دیگر خبری از آن روزهای خوب که اوایل زندگی داشتیم نبود. تخریب‌هایی که شیشه برای مسافرم داشت یک طرف و جر و بحث‌هایی که در خانه داشتیم در طرف دیگر بود. این مسأله کل خانواده را رو به نابود برده بود.

خیال می‌کردم به خاطر هوسرانی و خوشگذرانی هست که مواد مصرف می‌کند. دیگر زندگیمان داشت از هم می‌پاشید. زندگی کردن با یک مصرف‌کننده شیشه واقعاً سخت و دشوار بود. پرخاشگری، شکاک و سوءظنی که داشت در ذهن من او را به یه غول تبدیل کرده بود. چه شب‌هایی را که تا صبح نمی‌خوابید و از بی‌خوابی بیرون می‌رفت و صبح می‌آمد و من هم تا صبح نمی‌خوابیدم و هزار جور افکار منفی به ذهنم می‌آمد. 

اوضاع به همین شکل ادامه داشت تا این‌که یکی از همکارانش کنگره۶۰ را به مسافرم پیشنهاد کرد و ما با هم به کنگره‌۶۰ آمدیم. یک مدت که از سفرم گذشت دانستم که چه افکار پوسیده‌ای داشتم، چه‌قدر با افکار منفی در خودم و خانواده‌ام تخریب ایجاد کرده‌ام. فهمیدم که انسان هر درد و رنجی را که متحمل می‌شود از جهل و ناآگاهی خودش است. من در کنگره‌۶۰ یاد گرفتم که با یک مصرف‌کننده چگونه باید رفتار کرد و دیدگاهم را نسبت به مسافرم عوض کرد. در آخر از خداوند سپاسگزارم که توانستم در این راه درست قرار بگیرم و از آقای مهندس دژاکام تشکر می‌کنم که چنین مکانی را برای ما فراهم کرده‌اند.

نویسنده: همسفر گل‌جهان رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر هانیه رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون اول)نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارومیه

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .