فرمانروای آسمانها و زمین، خداوند است که با علم نا محدود خود بر همه چیز احاطه دارد. او در عالم زر، گردهمایی ترتیب داد و طبق آیات کلام الله، انسان را برای جانشینی خویش بر روی زمین برگزید. اسمها را به او آموخت و قدرت اختیار را به او تفویض کرد تا بتواند فرمانروای شهر وجودی خود باشد. انسان با اختیار خود این فرمانروایی را پذیرفت و قدرت مطلق، او را در بلد یا شهر وجودیاش سکنی داد. دو مأمور به نام روح و جن را نیز به خدمت او گماشت تا آموزشهای لازم را به او بدهند و حقیقت بعضی از مفاهیم؛ مانند تاریکی و روشنایی، خوبی و بدی، فرمان و نقض فرمان و بهای انتخاب آنها را به انسان بفهمانند تا کامل شود و به فرمان عقل برسد.
فرماندهی بر شهر وجودی در دو قسمت میباشد: یکی فرماندهی بر صور آشکار و دیگری بر صور پنهان؛ بنابراین انسانی که میخواهد فرماندهی لایق باشد؛ باید هماهنگی لازم را میان این دو به وجود آورد و نیروهایی را که خداوند در اختیارش قرار داده، تحت فرمان خود در آورد و کنترلشان را به دست بگیرد. شخصی که به جسم خود اهمیت نمیدهد و مواد مخدر یا مشروبات الکلی مصرف میکند، نمیتواند فرمان عقل را به طور کامل اجرا کند؛ زیرا جسم او وابسته و تابع مواد مخدر میشود و این مواد، شریک بخشی از فرمان عقلش خواهند شد. هر زمان که مواد فرمان بدهد، میخوابد و زمانی که اثر آن کمتر شود، بیدار میشود. اگر پیشتر فرمان عقل را اجرا میکرد و ده ساعت فعالیت داشت؛ اکنون تنها تا زمانی که اثر مواد در بدن باقی است، قادر به فعالیت خواهد بود.
از آن جا که فرماندهی جزو خواستههای وجودی انسان است، شخص مصرف کننده نیز تمایل دارد تواناییهای از دست رفتهاش را باز یابد و حاضر میشود، بهای سنگینی برای رسیدن به جایگاه اصلی خود بپردازد. بنابر این یا ماده مصرفی خود را تغییر میدهد؛ (مثلاً از تریاک به شیره روی میآورد) و یا مقدار مصرف همان ماده قبلی را افزایش میدهد تا ساعات بیشتری کار کند. شخصی که به بیماری اعتیاد دچار میشود، نیروهایش تنها به شرط مصرف مواد تحت اختیارش در میآیند و فرمانهایش نسبی اجرا میشود. پس از مدتی، با افزایش مواد مصرفی، آرام آرام فرماندهی جسمش از او سلب میشود و مواد مخدر او را از فرماندهی شهر وجودی خلع میکنند تا جایی که گاهی بدون مصرف مواد حتی توانایی غذا خوردن یا راه رفتن هم ندارد؛ یعنی هرچه فرمان عقل بیشتر با مواد شریک شود، به همان میزان رنج و عذاب خماری افزایش مییابد. در حقیقت، نشئگی ناشی از مصرف مواد مخدر، بهره زودیابی است که شیطان به انسان میدهد تا بر عقل و فهم او پرده بکشد و گوهر جانش را برباید.
فرماندهی جایگاهی است که اختیار انسان در آن معنا مییابد. فردی که تحت نفس اماره است؛ باید آموزش ببیند و فرمانها را اجرا کند تا نجات یابد. هیچ شاگردی استاد نمیشود؛ مگر این که بیچون و چرا از استاد خود فرمانبرداری کند. هیچ رهجویی از تاریکی و ظلمت خارج نمیشود؛ مگر این که تسلیم و فرمانبردار باشد. رهجویی که نقض فرمان میکند یا فرمان را کامل اجرا نمیکند، قدرت اختیارش در مسیر درمان محدود خواهد شد. اگر مسافری داروی مصرفی خود را بیشتر از حد مجاز مصرف کند؛ شاید بهره زود یابی همچون نشئگی موقت به او داده شود؛ اما مراحل بعدی سراسر رنج و عذاب خواهد بود. پس از نقض فرمان، نیروهای منفی در صور پنهان با انسان پیمان میبندند که یاریاش کنند و همه امکانات و شرایط را برای سقوط او فراهم میسازند تا جایی حمایتش میکنند که به اعماق دوزخ سپرده شود. درست مانند نیروهای مافیایی که وقتی فردی عضو گروهشان میشود، اسلحه، پول، ماشین و تمام ابزار لازم برای تخریب بیشتر را در اختیارش میگذارند و به ازای هر یک از این امکانات، بخشی از قدرت اختیارش را سلب میکنند.
در واقع، این معاملهای است که با قدرت اختیار انسان انجام میشود. اگر هنگام ورود به گروههای مافیایی اختیار فردی صد در صد باشد، با هر امکاناتی که دریافت میکند، بخشی از اختیارش کاسته میشود تا جایی که کاملاً تسخیر میگردد. اگر چه آغاز کار با اختیار خود او است؛ اما در ادامه اجازه خروج نخواهد داشت. اولین نقض فرمانی که توسط انسان انجام شد، به دستور ابلیس بود که باعث رانده شدن حضرت آدم از بهشت گردید. بهشت، مکان خاصی نیست که شخصی را از دروازههای آن بیرون کنند؛ بلکه بهشت تمثیل نعمتهایی است که با نقض فرامین الهی از انسان گرفته میشود. تنها قانون بازگشت این نعمتها و رسیدن به تعادل، معکوس کردن این فرآیند است.
برای خروج از این وضعیت و بازگشت به حالت اولیه باید اندک اندک کارهایی انجام داد تا دوباره فرمانروایی شهر وجودی به دست عقل سپرده شود و کلید همه این کارها، چیزی جز فرمانبرداری نیست؛ زیرا نیروهایی که در دوران طغیان از فرمان انسان خارج شدهاند، نیازمند یک نیروی جمع کننده و حرکت دهنده قوی هستند تا دوباره شناخته و بیدار شوند. فردی که بر نیروهای درونی خود مسلط شود و بتواند آنها را تحت فرمان درآورد، غدد شبه افیونی درونش موادی مانند اندورفین، دینورفین، سروتونین و پاپاورین و ... را تولید میکنند. با تولید این مواد، احساس شعف، شادی و انرژی زیادی در وجودش به وجود میآید و این همان خمر یا نیروی مکملی است که او را فرمانروا و برتر از سایر انسانها قرار میدهد.
قاعدتاً کسی میتواند فرمانده خوبی باشد و انتظار داشته باشد فرمانش اجرا شود که خود بتواند آن چه از دیگران میخواهد، به درستی انجام دهد و در آن زمینه به دانایی مؤثر رسیده باشد. رهجویی که راهنمای خود را قضاوت میکند، حسش نسبت به او تغییر مییابد و هیچ آموزشی به او منتقل نمیشود. این حس را نفس اماره ایجاد میکند تا بتواند همچنان فرد را تحت فرمان خود نگه دارد و از کنترل عقل خارج کند. فرمانبرداری، رمز رسیدن انسان به جایگاه والای انسانی و رسیدن به «شو شود» میباشد.
منابع: کتاب ادموند و هلیا، مقالات آقای خدامی، سی دیهای از فرمانبرداری تا فرماندهی و نقض فرمان
نویسنده: راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
رابط خبری: همسفر فاطمه. م رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون ششم)
عکاس: همسفر بتول رهجوی راهنما همسفر بتول (لژیون سوم)
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر فهیمه (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
192