کوشش همهجانبه چنان قدرت و توانایی خواهد یافت که مانند سیل خروشان؛ اما آرام آرام زمینهای لمیزرع را تبدیل به زمینهای حاصلخیزی خواهد نمود که اگر سنگ هم در آن کاشته شود، ذرات آن متلاشی شده و از میان آن جوانههایی بیرون خواهند آمد که به تصور نیایند و آنگاه زمین، سرزمین خوب خدا میشود و آنچه در نیستان دیدهاید در هستی شاهد خواهید بود.
در خدمت همسفر زهرا از لژیون هشتم در نمایندگی کاسپین هستیم، گفتوگو کوتاهی را با ایشان ترتیب دادهایم که توجه شما را به خواندن آن جلب میکنیم، امیدوارم لذت و بهره لازم را ببرید.
همسفر زهرا و مسافر علیرضا با آنتیایکس مصرفی هروئین وارد کنگره۶۰ شدند. روش درمان DST، با داروی OT، به راهنمایی مسافر حمید و همسفر خدیجه سفر کردند. رشته ورزشی همسفر زهرا تنیس روی میز و مسافر علیرضا والیبال است. هم اکنون دو سال و دو ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس حسین دژاکام آزاد و رها هستند. در ادامه سفر سیگار انجام دادند به راهنمایی مسافر محمد، یک سال و هشت ماه است که از بند نیکوتین آزاد و رها هستند. همسفر زهرا در جایگاههای خدمتی دبیر صوتی، ورزشبان و نگهبانی تنیس روی میز تجربه خدمت داشتهاند.
به نظر شما فرق رهجویی که خدمت میکند با رهجویی که هیچ خدمتی ندارد در چیست؟
رهجویی که خدمت میکند کمکم از فردی مصرفکننده به انسانی مسئولیتپذیر تبدیل میشود؛ ولی رهجویی که در کنگره۶۰، فقط میآید و میرود فرصت تغییر و تمرین مسئولیتپذیری را از دست میدهد. خدمت باعث میشود که رهجو خود را عضو کنگره۶۰ بداند نه مهمان و این حس تعلق، انگیزه برای ماندن و درمان را بسیار بالا میبرد. رهجویی که خدمت نمیکند ممکن است زودتر خسته شود و همچنان درگیر افکار خودمحورانه باشد. خدمت روح را سبک میکند، نوعی پرداخت بدهی و تسویه حساب با هستی است و باعث میشود فرد خودبینی، غرور و منیت خود را بشکند، فروتنتر شود و حس مفید بودن کند.
به نظر شما همسفر تازهوارد برای اینکه در مسیر آموزش قرار بگیرد و به کنگره۶۰ وصل شود چه کاری باید انجام دهد؟
اولین قدم این است که با حضور مرتب در جلسات، فضای کنگره۶۰ را بشناسد و آرام آرام با قوانین آشنا شود. با دقت گوش دادن به آموزشها و دستور جلسات، خواندن منابع کنگره۶۰ و جزوات آموزشی برای درک بهتر و روند درمان بسیار کمککننده هستند، این موضوع باعث میشود که همسفر تازهوارد سریعتر احساس امنیت و اعتماد کند. صبور و برای یادگیری انگیزه داشته باشد؛ زیرا تغییر در مسیر درمان و آموزش زمان میبرد.

جهان اعتقادی به درمان اعتیاد مخصوصاً شیشه ندارد؛ ولی ما شاهد رهایی تعداد کثیری از مصرفکنندگان شیشه در کنگره۶۰ هستیم، در این مورد چه نظری دارید؟
جهان و علم پزشکی در مورد درمان اعتیاد به خصوص شیشه دلسرد و منفی فکر میکنند، بسیاری از پزشکان و حتی مقالات علمی میگویند: شیشه باعث تخریب دائمی نورونهای مغز میشود و مغز بعد از مدتی نمیتواند مانند قبل دوپامین ترشح کند؛ اما کنگره۶٠ خلاف این را ثابت کرده و معتقد است مشکل اصلی به تنهایی مغز یا جسم نیست، بلکه جهانبینی و ساختارهای فکری فرد نیز مطرح است و زمانی که فکر و نگاه فرد عوض شود، مغز هم به تدریج خود را ترمیم میکند.
آقای مهندس حسین دژاکام میفرمایند: «ما جسم، روان و جهانبینی را درمان میکنیم و به درمان رسیدن مصرفکنندگان شیشه در کنگره۶۰ یک معجزه علمی و عملی است.» هر کس وارد این سیستم شود با زمان، صبر و آموزش میتواند دوباره نور را در زندگی خود ببیند. هزاران نمونه زنده در کنگره۶۰ وجود دارند که بهترین گواه هستند و هزاران مصرفکننده شیشه در کنگره۶0 با متدDST و آموزش جهانبینی کاملاً درمان شدهاند.
به نظر شما چه انسانهایی عملکرد دیگران را قضاوت میکنند؟
معمولاً کسانی که خودشان به آرامش، رشد و شناخت خود نرسیدهاند، بیشتر دیگران را قضاوت میکنند؛ چون ناآگاه هستند و نمیدانند هر انسانی مسیر و مشکلات خاص خود را دارد، در نتیجه به جای عیبهای خود، به عیبجویی از دیگران میپردازند و هنوز جهانبینی سالمی ندارند که بدانند هر کس مسئول زندگی خود است.
در مسیر زندگی انسانها موانع بسیاری وجود دارد، برای عبور از موانع و رسیدن به آرامش چه کاری باید کرد؟
مشکلات زمانی بزرگ و ترسناک میشوند که ما آگاهی کافی نداریم. با آموزشهای جهانبینی؛ یعنی شناخت خود، زندگی و قوانین هستی، یاد میگیریم چطور به مسائل نگاه و راه درست را پیدا کنیم. حرکت کردن باعث میشود تا نیروهای الهی به کمک ما بیایند، یعنی اگر مشکل سختی داریم؛ باید حرکت و تلاش کنیم و متوقف نشویم. بعد از تلاش، آرامش به سراغ انسان میآید. هیچ تغییر عمیقی یک شبه رخ نمیدهد، زمان مانند تیغ جراحی عمل کرده و زخم را باز و پاکسازی میکند.
از احساس خود بگویید، زمانی که متوجه مصرف و اعتیاد مسافرتان شدید؟
وقتی که متوجه شدم مسافرم مصرفکننده است دنیا روی سرم خراب شد و حس غم سنگین، ترس، ناامیدی و خشم داشتم و با خودم میگفتم: چطور ممکن است؟ مگر میشود؟ آیا من کم گذاشتم؟ احساس شکست و بیارزشی داشتم و به دنبال راهی بودم که مسافرم از این دام رها شود؛ اما همیشه به بنبست میرسیدم، تا جایی که خداوند نوری به نام کنگره۶۰ را سر راه ما قرار داد.
خوشحالم که وارد این مکان شدهام، فهمیدم اعتیاد بیماری است و ضعف اخلاقی و بیارادگی نیست. مصرفکننده باید کمکم به درمان برسد که به زمان خاص خودش نیاز دارد تا آرام آرام حسهای بد، جای خود را به امید و آرامش بدهند. همه اینها را ابتدا مدیون خداوند، سپس آقای مهندس حسین دژاکام و خانواده محترم ایشان و راهنما همسفر خدیجه هستم، امیدوارم همیشه سالم و کامیاب باشند.
مصاحبهکننده: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون پانزدهم)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر مهناز (لژیون یازدهم)
ویرایش و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سونا (لژیون شانزدهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی کاسپین قزوین
- تعداد بازدید از این مطلب :
168